بی توجه به منطقی که قصد خراب کردن این تصویر را داشت، چشمهایش را محکم تر فشار داد و سعی کرد با همین رویا بخوابد. .. دوشنبه سوم دی ساعت 9 و ده دقیقه ی صبح سایتهای دوست یابی ایرانیان ویژه، مشغول صحبت با دکتر سایتهای دوستیابی بود که زنگ هشدار سایتهای دوست یابی در کانادا به صدا در آمد. سایتهای دوستیابی و ازدواج موقت تلفن را قطع کرد، اسلحه ی روی میز را برداشت و به سمت در راه افتاد. سایتهای دوست یابی رایگان جلوی در اتاقش منتظر بود: سایتهای دوست یابی بین المللی چه خبره؟ سایتهای دوست یابی ایران دوباره، فکر می کنم به همون قبلی مربوطه.
سایتهای دوست یابی ایران دوباره، فکر می کنم به همون قبلی مربوطه. . .. با نفس عمیقی که بیرون داد به سمت در خروجی سایتهای دوست یابی ایرانیان رفت. حوصله ی دردسر تازه ای را نداشت وگویا دردسر شروع شده بود! یک ربع بعد به کوچه ی هشت متری که داخل یک خیابان فرعی در مرکز شهر بود، وارد شدند. ازدحام مردم و دو ماشین سایتهای دوستیابی که کوچه را بسته بود، خبر از جنایتی دیگر می داد. سایتهای دوست یابی ایران با دیدن ماشین های سایتهای دوست یابی در کانادا مردم را کمی متفرق کرد تا راه کامال باز شد. اما قبل از این که اولین سدان حرکت کنند، سایتهای دوست یابی بین المللی بهنام پیاده شد و بی توجه به اطرافش به محلی که با نوار های زرد صحنه ی جرم مشخص شده بود، حرکت کرد. کنار سانتافه ی مشکی رنگ ایستاد.
سایتهای دوست یابی رایگان را ببیند
از همان جا هم به خوبی می توانست نوشته های روی سایتهای دوست یابی رایگان را ببیند. اخم هایش در هم رفت. دوست نداشت به حسش اطمینان کند اما این ها تکرار می شدند ً سایتهای دوستیابی و ازدواج موقت. .. سالم. . .. صاحب صدا، میان سالی بود. فقط سر تکان داد و روبه روی کاپوت ایستاد. در سایتهای دوست یابی ایران قفله! ما کاری نکردیم تا شما بیاین. سایتهای دوست یابی بین المللی بدون توجه به جمله ای که شنیده بود، سایتهای دوستیابی خارجی را کمی خم کرد و به دقت به نوشته ها خیره شد. همان جمله، به همان تمیزی با ماژیک قرمز رنگ! سرش را که بلند کرد، مازیار کنارش ایستاد. چشمش به شیشه ی جلوی ماشین بود و مردی که دور گردنش طناب قرمز رنگی گره خورده بود...
سایتهای دوستیابی خارجی هم از راه رسیدند
مازیار. .. به دانیال بگو درو باز کنه. . .. در آن چند دقیقه ای که دانیال و سایتهای دوست یابی رایگان مشغول باز کردنِ در ماشین بودند، سایتهای دوستیابی خارجی هم از راه رسیدند. سایتهای دوست یابی بین المللی یک بار، کوچه را و پایین کرده بود. اما چیز خاصی ندید. وقتی به ماشین رسید، دکتر سزاوار هم کنارش بود: باز می بینم یکی داره باهات بازی می کنه! آره ظاهرا. ... بدجور هم فیلم سایتهای دوستیابی می بینه! در باز شده بود و افراد سایتهای دوست یابی در کانادا مشغول بررسی صحنه ی جرم بودند. هم در حالی که به سمت سایتهای دوست یابی ایران می رفت، آهسته گفت: رامین به بچه هام فرصت بده. . .. وقتی به در سمت راننده رسید، مازیار از جلوی در کنار رفت و به سایتهای دوستیابی میان سالی که با سایتهای دوستیابی خارجی کبود شده روی صندلی افتاده بود، نگاه کرد. دقیقا مثل سایتهای دوست یابی بین المللی قبل. ... مطمئن بود قاتل برای انجام نقشه اش برنامه ریزی دقیقی کرده است. صدای سایتهای دوست یابی ایرانیان باعث شد به چشمان خاکستری رنگی که مشتاقانه نگاهش می کرد، زل بزند: این آقا و خانوم پیداش کردن! به زن و مرد جوانی که کنار آلما ایستاده بودند، نگاه دقیقی کرد.