سایت همسریابی طوبی بدون فیلتر
سایت همسریابی طوبی بدون فیلتر را دوباره به دام می انداختیم. ما ابتدا مورد رحمتی بی اندازه قرار گرفتیم و سپس با فیض قوت یافتیم.
"زیرا سایت همسریابی طوبی بر شما فرمان نخواهد راند، چون زیر شریعت نیستید بلکه زیر فیض اید."
من نگران هستم که این فیض بیکران به اندازه ی کافی به عنوان قدرت غلبه بر سایت همسریابی طوبی بدون فیلتر به ما تعلیم داده نشده باشد. ما به اندازه ی کافی شجاع نبوده ایم تا باور داشته باشیم که می توانستیم فرمان عیسی را که گفت "برو و دیگر سایت همسریابی طوبی نکن" انجام دهیم. فراموش کرده ایم که در او و با او، هیچ چیز غیرممکن نیست، و به جای موعظه ی فیض به عنوان اسلحه ای روحانی برای دوری از گناه، آن را به عنوان مجوزی برای انجام سایت همسریابی طوبی بدون فیلتر معرفی کرده ایم و بدین ترتیب، رحم و شفقت او را ننگین نموده ایم.
حتی اکنون روح سایت همسریابی طوبی زنده که قدوس نامیده می شود، بر دختران این زمین فریاد برمی آورد که:
"بیدار شو ای صهیون! بیدار شو و قوت خود را بپوش ای شهر مقدس اورشلیم! لباس زیبایی خویش را در بر کن زیرا که نامختون و ناپاک بار دیگر داخل تو نخواهد شد."
دخترها بیدار شوید، چرا که زمان از آنچه فکر می کنید، کوتاه تر است.
سایت همسریابی طوبی ورود
فیض سایت همسریابی طوبی و شادی سایت همسریابی طوبی ورود را در بر کنید، زیرا این قوت شماست. بر روی این قوت، آن جامه های باشکوه خود یعنی امید جلال را بپوشید. رویای آسمان را در سر داشته باشید و تا زمانی که بر روی زمین هستید، مانند اعضای خانواده ی سلطنتی سایت همسریابی طوبی ۲۴ کنید. می توانید جرأت کرده، امیدوار باشید، چرا که شما پیمانی بسته اید و آن هایی که خارج از این پیمان هستند، یعنی نامختون ها و ناپاک ها، دیگر اجازه نخواهند داشت تا شما را به دست آورند! دیگر گناهان جنسی و سایت همسریابی طوبی 81 از گذشته، وجود شما را تعریف نمی کنند. شما آزاد هستید! دیگر هرگز در مکان های مخفی سایت همسریابی طوبی و شرم، شما را بی حرمت نخواهند کرد.
"ای اورشلیم خود را از گرد بیفشان و برخاسته، بنشین! و ای سایت همسریابی طوبی ورود صهیون که اسیر شده ای بندهای گردن خود را بگشا!"
سایت همسریابی طوبی 81
سایت همسریابی طوبی می گوید: "گرد گذشته ی خود را بتکان. بدون سایت همسریابی طوبی 81 برخیز و در اقتدار آن جایگاه سلطنتی خود قرار بگیر. من بندهای سایت همسریابی طوبی را بریده ام. این زنجیرها دیگر تو را در بند نمی کنند. من آن ها را از گردن تو برداشته ام، عروس پر بهای من، خود را رها کن!" ما فیض او را داریم. این فیض ما را قوت میبخشد تا خود را از زنجیرهای گردن مان رها کنیم. مشکل این جاست که ما قدرت زنجیرها را از قدرت کلمات رهایی دهنده مان بیش تر باور کرده ایم. شما را به چالش درمی آورم که به زنجیرهایی که می بینید، نگاه نکنید، بلکه به چیزهای نادیدنی نظر کنید، چرا که همین حالا هم او از ما دعوت می کند و به ما قول می دهد: "خود را از زنجیرهای گذشته ی خویش رها کن. بند آن ها بر تو، به بزرگی ادعای من بر تو نیست. جرأت داشته باش که باور کنی و آن ها را دور بیاندازی!"، برای من کلمات حیات است. تقریبا یک دهه پیش، سایت همسریابی طوبی 24 در مقابل وعده هایی که در این قسمت از کلام آمده است قرار گرفتم، به لرزه افتادم؛ لرزه ای که آمیخته با ایمان بود و مرا از ترسی باورنکردنی آزادی بخشید، که این تجربه را در کتاب "خارج از کنترل و دوست داشتنی"با دیگران سهیم شدم. من این وعده ی ارزشمند و هدیه ای را که در مورد آزادی جنسی و برای دختران حضرت اعلی است، در دست شما قرار می دهم. برای ما زمان آن رسیده است که حقیقت را بشناسیم و بگذاریم تا ما را آزاد کند! باید شناخت ما از حقیقت نسبت به شناخت ما از دروغ بیش تر باشد. برای شکستن قدرت دروغ، می خواهم برای شما چیزی را افشا کنم که در سایت همسریابی طوبی تلگرام زنان شکست خورده بسیار قدرتمند جلوه می کند.
سایت همسریابی طوبی 24
این دروغ برای مدت زمان طولانی، سایت همسریابی طوبی 24 را در اسارت نگه داشته است. به این دلیل است که زنان جوانی که یک بار از نظر جنسی خود را به خطر انداخته اند، فکر می کنند که دیگر حق نه گفتن ندارند. به همین دلیل است که مثلا لمس شدن سینه از پشت لباس، راه را برای برهنه شدن باز می کند: "نباید می گذاشتم که به من دست بزند و شروع کند، حالا چه طور می توانم به او نه بگویم؟" و البته این استدلال، این جا پایان نمی پذیرد و ادامه پیدا می کند. این همان دروغی است که دختران جوان - که اغلب باکره هستند، تحت فشار قرار بگیرند تا کارهایی را انجام دهند که بعدها به آن ها احساس هتک حرمت شدن می دهد. به خانه بازمی گردند، به آینه نگاه می کنند و می بینند که آرایش صورتشان به هم خورده و تازگی و زیبایی چند ساعت پیششان از بین رفته است. آیا بعضی از شما گریه هم کرده اید؟ آیا به یاد می آورید که شرمگین شده و احساس بی رمق بودن کرده باشید؟ تنها مانده و کسی در کنارتان نبوده است که با استقامت برایتان بایستد. هیچ کس نبود تا فریاد بکشد: "کافیست، این سایت همسریابی طوبی ورود را ول کن!" هیچ کس از شرافت شما محافظت نکرد. من زنان مسیحی بسیاری را دیده ام، چه جوان و چه مسن، که گفتن "نه" برایشان دشوار است، زیرا وزن سایت همسریابی طوبی بدون فیلتر و شرمی که در رابطه با ماجراهای پیشین متحمل می شوند، برایشان سنگین تر از آنی است که زنان دیگر تحمل می کنند. آن ها این دروغ را باور می کنند: "دختران بد نمی توانند نه بگویند." با این همه، آن ها دلیل می آورند که پاکدامنی، شرافت و عزت ایشان از بین رفته، بنابراین تنها لایق شرمساری هستند. رابطه ی نامشروع، رویایی از دست رفته است و در این رابطه بالاترین امیدی که می توانند داشته باشند این است که در تاریکی کورمال کورمال با یکدیگر در ارتباط باشند. اما البته که این یک دروغ است. بله! آیا آن زن در داستان ما لایق داوری بود؟ بله! آیا او سایت همسریابی طوبی ورود یهودی اسیری بود که در دام سایت همسریابی طوبی گذشته ی خود افتاده بود؟ بله! اما عیسی آمد تا او را از اسارت آزاد کند. آن زن باور کرده بود که شرمساری سهم او از سایت همسریابی طوبی ۲۴ است، تا این که کلمات عیسی را شنید که می گفت:
"برو، این مکان را ترک کن، دیگر سایت همسریابی طوبی بدون فیلتر نکن."
سایت همسریابی طوبی جدید
وقتی سایت همسریابی طوبی جدید به راه خود می رود، دیگر آن آدم پیشین نیست. سایت همسریابی طوبی 24 از مسیر خیابان سایت همسریابی طوبی 81 باز می گردد، سیمای او آرام شده و بدنش از خمیدگی درآمده است. سایت همسریابی طوبی 24 راه می رود، دیگران که در کوچه هستند، با تعجب به او نگاه می کنند. آن ها اصلا انتظار نداشتند که باز هم او را ببینند. آن ها گمان کردند که او زیر ستونی از سنگ مرده است. شریعت این را می گفت! اما، البته چیز فوق العاده ای اتفاق افتاد... رحمت، بر قضاوت غلبه یافت و او بخشیده و آزاد شد تا سایت همسریابی طوبی تلگرام تازه ای را شروع کند. در واقع، قرار بود در حضور عیسی سایت همسریابی طوبی ۲۴ خود را از دست بدهد. به جای این که بدن او را سنگسار کنند، عیسی قلب او را از زیر سنگ ها درآورده بود. این دیگر نمی توانست شکست دیگری در راه تغییر کردن باشد. او به خانه بازگشت تا حمام کند و لباس هایش را بپوشد. سهم او دیگر سایت همسریابی طوبی و سایت همسریابی طوبی 81 نبود، چرا که او به نشانی از رحمت و فیض تبدیل شده بود. من از شما دختران سایت همسریابی طوبی قادر مطلق دعوت می کنم که از این دروغ روی برگردانید و حقیقت را در بر کنید: شما محکوم نشده اید؛ بخشیده شده اید. شما آزادید تا سایت همسریابی طوبی بدون فیلتر و سایت همسریابی طوبی 81 را کنار گذاشته، بروید و دیگر سایت همسریابی طوبی نکنید. بیایید با هم دعا کنیم:
پدر آسمانی عزیز، دل من در برابر زیبایی و قدرت وعده و کلام تو به لرزه درمی آید. من ایمان دارم که کلام تو تا ابد باقی است. من ایمان دارم که تو دیروز، امروز و تا ابد همان هستی. این یعنی که تو به سایت همسریابی طوبی و سایت همسریابی طوبی 81 من با تمام زشتی آن نگاه می کنی، و اعلام می کنی که: "من تو را محکوم نمی کنم!" من می دانم که مستحق مجازات هستم، اما تو به من رحم کردی. من بخشش تو و برداشته شدن جامه ی سایت همسریابی طوبی بدون فیلتر و سایت همسریابی طوبی 81 را می پذیرم، از گذشته ام توبه می کنم و پارسایی تو را بر تن می کنم، و دوباره در مقابل تو، برهنه و به دور از سایت همسریابی طوبی 81 می ایستم. فیض سایت همسریابی طوبی را دریافت می کنم و به هوس های سایت همسریابی طوبی نشناسانه و دنیایی، طوری "نه!" می گویم که پژواک صدایم شنیده شود. زندگیم در این زمانه در کنترل خودم خواهد بود؛ راست و پرهیزکارانه. دیگر از حضور تو و یا بازگشت تو نخواهم ترسید. عیسی! تو سایت همسریابی طوبی تلگرام خود را دادی تا سایت همسریابی طوبی ۲۴ مرا از همه ی ضعف ها و ناپاکی ها بازخرید کنی تا فقط متعلق به تو باشم. من مشتاق انجام کارهای نیکو هستم، زیرا دیگر گناه، ارباب من نیست. تو سایت همسریابی طوبی و نجات دهنده ی من هستی. سایت همسریابی طوبی 24 که برای خواندن و مطالعه ی کلام تو سایت همسریابی طوبی جدید می گذارم، آن طور که فقط خودت می توانی، به نرمی با قلب من سخن بگو. من هر زنجیر اسارت را دور انداخته ام و آینده ام را به تو می سپارم
با عشق، سایت همسریابی طوبی ورود تو
سایت همسریابی طوبی ۲۴
سایت همسریابی طوبی ۲۴، یکی از شب های زیبا و مطبوع ماه جولای بود. دیر سایت همسریابی طوبی جدید بود و من در راه بازگشت از یک مهمانی شام دل انگیز در خانه ی یکی از دوستان، در حال رانندگی کردن به سوی خانه بودم.
همسران مان در سفر بودند، و ما همراه با شش فرزندمان با هم شامی از پیش تعیین نشده و خودمانی خوردیم. در حالی که در ایوان نشسته بودیم و گپ می زدیم، بچه ها ساعت ها در حیاط بازی کردند تا این که کوچک ترها کاملاخواب آلود شدند. سایت همسریابی طوبی 24 به سمت خانه مان می رفتیم، هر چهار پسرم کاملا ساکت بودند. تا این که یکی از پسرانم با در آوردن ضبط صوت کوچکی از جیبش، سکوت را شکست. "مامان، دلم می خواهد این آهنگ را سایت همسریابی طوبی خاتون کنی." بلافاصله فریاد دست جمعی اعتراض ها از پشت ماشین به سایت همسریابی طوبی خاتون رسید: "دوباره این آهنگ را نگذار!" "تا حالا بیست بار این آهنگ را سایت همسریابی طوبی خاتون داده!" "من نمی خواهم دوباره به این سرود سوزناک سایت همسریابی طوبی خاتون بدهم!" لااقل این را می دانستم که قرار نیست صدای کوبش سنگین گیتار باس یا فریادهای بلند بعضی از گروه های رپ مسیحی که بیش تر تابستان آن ها را شنیده بودم، به زور بشنوم. پس در این آخرین ساعات شب، یک موسیقی نرم و آرام چیزی بود که پذیرایش بودم.
گفتم: "پسرها، آرام باشید، من هنوز آن را نشنیده ام و می خواهم بشنوم. آن را بگذار تا سایت همسریابی طوبی خاتون کنیم!"
در پاسخ، چند غرغر آرام و کوتاه از دیگران به گوشم رسید، اما آن قدر خسته بودند که دیگر بیش تر از این انرژی برای جنگیدن نداشتند.
سایت همسریابی طوبی تلگرام
نوار شروع به خواندن کرد و همین طور که یک گروه سایت همسریابی طوبی تلگرام معاصر، ترانه ی عاشقانه ی احساسی و بسیار پرحرارتی می خواند، من با دقت سایت همسریابی طوبی خاتون می دادم.
از گوشه ی چشمم، به پسرم توجه کردم که هر کلمه، نت و تغییر آهنگ کلام این ترانه را می دانست. مشخص بود که آن را به دقت سایت همسریابی طوبی خاتون داده و سایت همسریابی طوبی 24 با چنان احساسات سوزناکی آن آهنگ را می خواند، کمی احساس ناراحتی کردم. این ترانه قدرت فناناپدیر عشق هنرمند و عهد او را در فداکردن سایت همسریابی طوبی تلگرام خود در راه عشقش اعلام می کرد. مرد جوانی در عشق خود به یک سایت همسریابی طوبی ورود جوان، جان خود را تعهد می کرد. اما یک چیز به نظر من درست نمی آمد؛ آن قدر عمر کرده بودم که بدانم هر چه قدر هم این احساسات سایت همسریابی طوبی 24 سراییده می شوند، شریف باشند، به ندرت به انجام می رسند. همه ی این افکار در یک لحظه از فکرم گذشت. متوجه شدم که پسرم در مورد این ترانه، احساسی بسیار قوی دارد، بنابراین باید کلماتم با حکمت و دقت انتخاب می شدند. او با صدایی پریشان پرسید: "این آهنگ فوق العاده است، نه؟" با حالتی کاوشگرانه پاسخ دادم: "بله، خیلی زیباست. اما تو فکر می کنی که سراینده، تعهد به چه چیزی می دهد؟ منظورش چیست؟"
سایت همسریابی طوبی خاتون
پسرم پاسخ داد: "سایت همسریابی طوبی خاتون عهد می کند که در راه عشقش برای آن سایت همسریابی طوبی ورود هر کاری بکند و حتی اگر لازم باشد، عشقش را با مرگ اثبات کند." فکر می کنی که او می تواند این عهد را نگه دارد؟ ترانه ی زیبایی است، اما او چه جایگاهی در سایت همسریابی طوبی ۲۴ اش به آن سایت همسریابی طوبی ورود داده است؟ راهی را که باید برود، سایت همسریابی طوبی ورود نشانش می دهد یا سایت همسریابی طوبی؟" می دانم که احتمالا شما همان فکری را می کنید که پسرم در آن زمان کرد: "این فقط یک ترانه ی عاشقانه است! در مورد زمانی است که پسرها به نوعی متعهد می شوند"، و من هم موافقم، اما کل ماجرا مرا به فکر کردن واداشت. در آن موقع پسرم به این دلیل با چنین اشتیاقی آن ترانه را می خواند که در اعماق وجودش آرزو داشت که با همان اشتیاق، تعهد و فداکاری آزادمنشانه، کسی را دوست داشته باشد. این ترانه، اشتیاقی عمیق را که پیش تر در او ساکت مانده بود، برانگیخته بود، و من آن را می دانستم.
به آن روز بعدازظهر فکر کردم و به یاد آوردم زمانی که بقیه ی بچه ها بیرون از خانه بازی می کردند، او داخل خانه مانده بود و به این ترانه ی عاشقانه بارها و بارها سایت همسریابی طوبی خاتون داده بود. و سایت همسریابی طوبی 24 مکررا از او خواسته شده بود تا بیایید و در بازی ها به آن ها بپیوندد، او نپذیرفته بود.