وااای این که پاچه گیر خودمونه اوه اوه عجب اخمی هم داره چه سه تیغه هم کرده وااای این چرا انقدر چشماش سرخه قربونت برم این چه شانسیه من دارم صیغه اصفهان تلگرام که بالا سرم وایساده بودو شکمش و گرفته بود
از خنده خواستم برم که یه دفعه صداش امد وای مامان عجب صدای قشنگی هم داره: خانم محترم بهتر نیست به جای این که انقدر با نازو عشوه راه برین نصفش جلوی چشمتون و نگاه کنید چیی این بچه پرو با منه یه اخم غلیظ کردم و رو پاشنه پام چرخیدم و گفتم: اولا که من حواسم نبود که خوردم به شما اگر می دونستم شما جلوی راه منین تا شعاع صد کیلو متریتونم رد نمی شدم که شما رو لمس کنم دوما من کسی رو لایق این نمی بینم که براش با نازو عشوه راه برم. ....اخی خنک شدم مرتیکه فکر کرده کیه
یه نگاه به صیغه اصفهان تلگرام کردم
اوه اوه حالا رنگش و ببین سرخخخخ شده بودو دستش و مشت کرده بود با یه دستشم همچین دسته ی کیفش و فشار می داد که گفتم الان انگشتاش خورد میشن یه نگاه از سر تا پا بهش کردم یه شلوار جین مشکی پوشیئه بود با کفشای اسپرت صیغه اصفهان مبارکه و تیشرت خاکستری و کت صیغه اصفهان مبارکه مو هاشو خیلی زیبا زده بود یه ور و یه ذرشو ریخته بود تو صورتش عجب تیکه ایه این هلو یه نیمچه اخمم کرده بود که خیلی جذاب ترش کرده بود اوه اوه دیدم بدجور بهش زل زدم یه نگاه به صیغه اصفهان تلگرام کردم و گفتم: صیغه اصفهان تلفن بریم صیغه اصفهان شماره همون طور که می خندید
چقدر بدم میاد بهم بگی صیغه اصفهان مرز داری
کلشو تکون دادو رفتیم دوقدم که رفتم برگشتم دیدم سرجاشه یه پوزخند خوشگل بهش زدم و رفتیم صیغه اصفهان تلفن بدو تا نیومده درد و صیغه اصفهان تو که می دونی من چقدر بدم میاد بهم بگی صیغه اصفهان مرز داری میگی اه خفه شو الان میادا بدوو یه برنامه ای برات چیدم
اولا دردو صیغه اصفهان من اسمم سااانااازهه
استاد با صیغه اصفهان شماره قبل از اینکه اقای پاچه گیر بیاد کنار میزو صندلی رو که بشینه با گیریس چرب چرب کردیم السا بسه دیگه الان بچه ها میان بیا بریم بشینیم سرم و تکون دادم و رفتیم نشستیم ردیف اول نشستم تاچنین صحنه ی جذاب خوردن زمین این اقای مغرورو ببینم کم کم بچه ها اومدن رو کردم به صیغه اصفهان شماره و گفتم: راستی صیغه اصفهان فامیل این پاچه گیرمون چیه مردم از بس هی تو فکرم بهش گفتم استاد یا پاچه گیر صیغه اصفهان اینستاگرام یه چشم غره بهم رفت و گفت: اولا دردو صیغه اصفهان من اسمم سااانااا زهه دوما از یکی از بچه ها شنیدم اون روز که مارو کرد بیرون خودش و معرفی کرده بود اسمش ارین فامیلش مهرزاد وای اما السا چقدر خوشگله مثل هلو می مونه این و باید تورش کنم منننن..... لامصب خوشگل نیست که هست. .....خوش چهره نیست که هست.....
جذاب نیست که هست عجب هیکلی هم داره منم که از حرفای صیغه اصفهان اینستاگرام خندم گرفته بود همین جوری می خندیدم بعد انگار چیزی یادش اومده باشه یه دفعه بلند گفت راستیی من که 12 متر از صداش پریدم بالا اون دو ردیف پشت سرمونم برگشتن با تعجب نگامون کردن زهرر مار زهره ترکم کردی چه مرگته به یه قیافه ای که انگار می خواد مچ درد بگیره گفت: خوش گذشت منم که اصلا نفهمیدم درمورد چی داره حرف میزنه گفتم چی منم که تازه دوهزاریم افتاده بود که نیشگون ازش گرفتم صیغه اصفهان تلفن که اخماش از نیشگونی که ازش گرفته بودم خواست حرف بزنه که استاد اومد زدم به صیغه اصفهان تلفن و گفتم اخ جون اومد و با صیغه اصفهان تلگرام زل زدیم بهش وارد کلاس شد بچه ها سلام کردن که اونم با اخم جواب داد اخ جون داره میره سمت صندلیش دو قدم مونده بود به این که پاش برسه به گریس ها برگشت و به من که نیشم 10 متر باز بود یه نگاه انداخت و گفت: مشکلی پیش اومده خانم مشرقی اوه اوه فکر کنم زیادی سه بازی در اوردم یه اخم فوق العاده غلیض کردم و دست به سینه به صندلی تکیه دادم و پا روی پا انداختم و یه پوزخند زدم و گفتم: خیرر مگه باید مشکلی وجود داشته باشه اونم که انگار خوشش اومده باشه از جر و بحثمون یه پوزخند زد و گفت پس حتما خودتون و به یه روانپزشک نشون بدید چون ادم بی دلیل نمی خنده بچه ها هم که انگار منتظر بودن این حرف و بزنه زدن زیر خنده اصلا من موندم کجای این حرف خنده داشت
نیشگون ازش گرفتم صیغه اصفهان تلفن که اخماش از نیشگونی که ازش گرفته بودم
چون می دونستم تا کمتر از 1 دقیقه دیگه حالش گرفته میشه خیلی خونسرد خودم و رو صندلی کشیدم پایین و گفتم حتما توچشماش تعجب و می خوندم اما اصلا بروی خودم نیووردم اونم انگار نه انگار دوباره اخم کردو همچین که پاشو بلند کرد گذاشت.