کیفش را از روی میز برداشت ودر حالی که می خواست از در بیرون برود روبرویش ایستاد و گفت: شاید مجبور بشم سر سایت های صیغه یابی در مشهد تحملت کنم
اما مطمئن باش یک صدمم بهت کرو نمی دم پس تا دیر نشده برو دست به دامن همون ارجمند شو. وقبل از اینکه اجازه دهد او چیزی بگوید، سریع از مقابلش گذشت و از در خارج شد سایه که از رفتارش خشمگین بود با عصبانیت جزوه در دستش را به طرف در پرت کرد و داد زد مردیکه روانپریش عوضی! مطمئن باش همین کارو می کنم دوباره هم به دفتر آموزش رفت، اما خواهش و التماس هایش ذره ای هم در دل خانم اسدی نفوذ نکرد و حرفش فقط یک کلام بود کاری از دست من برنمی آید
وقتی دید عجز و التماسش بی فایده است.
استاد ارجمند سر سایت های صیغه یابی در مشهد بود
ناراحت وعصبی از آنجا خارج شد و سراغ استاد ارجمند را از بچه ها گرفت. استاد ارجمند سر سایت های صیغه یابی در مشهد بود و او دلش نمی خواست مزاحم سایت صیغه یابی عراقی ها در مشهد شود ؛ پس ناگزیر پشت در سایت صیغه یابی عراقی ها در مشهد منتظرش ایستاد. بعداز مدتی طولانی انتظار نگاهی به ساعتش انداخت وقت کلاس استاد ارجمند تمام شده بود، اما انگاراصلا خیال بیرون امدن نداشت.
اخلاقش را خوب می دانست و می فهمید که در حال حاضر همه بچه ها روی سرش ریخته اند و به او اجازه خروج نمی دهند با دلشوره عرض راهرو را می پیمود.
ده دقیقه دیگر کلاسش با مشایخ شروع می شد و باید قبل از این ده دقیقه وضعیت کلاسش را مشخص می کرد، در غیر این صورت مجبور بود تا دیر نشده سر کلاس اوحاضر شود.
باهم سایت صیغه یابی مشهد و عوض کنید
در همین لحظه در کلاس ارجمند باز شد و مثل همیشه شاد و سر حال از کلاس بیرون امد ؛با دیدن سایه با لبخند به طرفش قدم برداشت. سایه هم به طرفش رفت و گفت: سلام استاد. با لحنی گرم وصمیمی سلامش را جواب داد و گفت: کم پیدائید خانم ستوده! با لبخند گفت: همین جا هستم نزدیک نیم ساعته پشت در کلاستون منتظر تونم. باید خیلی مهم باشه که شما منتظر من باشید. حالا چی شده چیزی نیست در مورد کلاسمه. از خانم ایزدی شنیدم با دکتر مشایخ کلاس گرفتی آره مجبور شدم کلاسمو با ایشون بگیرم ولی حالا پشیمون شدم و می خوام تغییرش بدم که دفتر آموزش هم قبول نمی کنه ومی گه مهلت حذف واضافه تموم شده خوب حالا چه کاری از دست من برمی آید می خوام از شما خواهش کنم این مشکل و برام حل کنید اما ما اجازه نداریم توی کار همکارای خودمون دخالت کنیم.
خصوصا اینکه این قانون دانشگاست که دانشجو استاد شوانتخاب کنه نه استاد دانشجو رو ولی استاد من مجبور بودم استاد ارجمند با لبخندی گفت: دکتر مشایخ استاد خوب و با تجربه ای که بیشتر دانشجو ها براش سرو دست می شکنند در همین لحظه دکتر مشایخ وارد راهرو شد و در حالی که نگاهش روی چهره خندان ارجمند که به سایه زل زده بود زوم شد ه بود به آن دو نزدیک شد سایه با لبخندی روبه ارجمند گفت: اما من از اون دانشجوها نیستم. بله متوجه ام دکتر مشایخ سلام سردی به ارجمند کرد و از کنار هر دو گذشت. ارجمند به سایه گفت: فعلاسر کلاست برو تا ببینم چه کار می تونم برات انجام بدم یعنی امیدی هست مگه دانشجویی پیدا بشه که بخواد مثل تو از کلاس من انصراف بده که در اون صورت باید باهم سایت صیغه یابی مشهد وعوض کنید با ناامیدی گفت: که فکر نکنم کسی سایت صیغه یابی مشهد دکتر مشایخ روبه سایت صیغه یابی مشهد شما ترجیح بده.
خودش هم از این همه دو رویی خودش حالش بهم می خورد استاد ارجمند با خنده گفت: ولی اون که توی دانشگاه خیلی محبوبه. سایت صیغه یابی مشهد هاش اینهو حکومت نظامیه. خوب هر کسی یه روشی داره، حالا تا دیر نشده برو سر سايت صيغه يابي مشهد. باشه می رم ببخشید که مزاحمتون شدم. باخنده گفت: باشه می بخشم، اما من وقتی چهره بشاش شما رو می بینم بیشتر خستگیم از تنم بیرون می ره لبخند تلخی زد و از او خداحافظی کرد خوب منظورش را گرفته بود.
با اینکه او مرد ایده الش نبود ولی فکر می کرد اگر در شرایط مشابهی با ارمین بود حتما او را انتخاب می کرد