محمد تکونی خورد و فهمید که اینجا جای این کارا نیست. بزرگ ترا که نشسته بودن سايت صيغه يابي اصفهان ماها زل زده بودیم به اون دوتا. سايت صيغه ياب با حسرت گفت کی بشه من زنم رو جلو جمع بب.و.سم و برادر زنم بزنه تو پهلوم ؟من از اون حس بیام بیرون و بفهمم تو نگاه خانومم غرق بودم. هممون خندیدیم شهریار زد پشتش و گفت اه اه سايت صيغه يابي حالمو بهم زدی.
هنوز سايت صيغه يابي شيدايي نداری
هنوز سايت صيغه يابي شيدايي نداری اینجوری وای به حال اینکه واست زن بگیریم.. باش اقا شهریار. .تو روهم میبینیم یه روز بعدشم یه کاری نکن حرف دلتو به محمد بگم ها؟ دوباره زدیم زیر خنده که محمد گفت قضیه ی حرف دل چیه ؟ مگه حرفی تو دل سايت صيغه يابي تهران هست ؟ روزبه گفت اوه داداش خبر نداری!
چه حرفی هم هست تازه همش سرش به کارش گرمه وگرنه الان سه تا بچه ی قد و نیم قد کنارش بودن... نیما گفت ایول روزبه. ..لایک داری چاکرم سايت صيغه يابي تهران گفت خب حالا ببندین و بازی رو ادامه بدیم سايت صيغه يابي گفت باش یه تیکه برداشت روش چیزی نوشت. به سايت صيغه يابي در تهران گفت داداش بیا جلو که نوبت خودته سامیار گفت سايت صيغه يابي اگه بد باشه من میدونم و تو خیالت تخت برگه رو چسبوند رو پیشونیش. همه نگاه کردیم نوشته بود (من سايت صيغه يابي شيدايي نمیخوام) خخخ دقیقا برعکس شهریار حتما سايت صيغه يابي مشهد یه چی میدونسته که این رو گفته.
سايت صيغه يابي در تهران شروع کرد و گفت خب... غذاست؟
سايت صيغه يابي در تهران شروع کرد و گفت خب... غذاست؟ نه اشیاء؟ حیون ؟ نه. کشور ؟ نه رو به من گفت اسمه یه شخص خاصیه ؟ منم گفتم نوچ یه نوچ طولانی کشیدم. سايت صيغه يابي در تهران چند لحظه خیره شد بهم بعدم سرش رو انداخت پایین و شقیقه هاش رو ماساژ داد. دوباره که سرش رو اورد بالا به من نگاه نکرد شغله ؟ نه روبه سايت صيغه يابي گفت یه راهنمایی بکن بابا پدرم در میاد تا بتونم بگم سايت صيغه ياب هم گفت اوم چی بگم بهت ؟ ببین اینم یه جمله ست که چیز خاصی توش نداره.
یه راهنمایی خوب بهت بکنم اینه که این جمله رو که گفتی زیاد خوشت نمیاد ازش من چی گفتم که خوشم نیاد ازش ؟ سرشو اورد بالا و روبه نیما گفت سايت صيغه يابي هلو ؟ نکنه مال اون روزه که روزبه حالش بدشد ؟ فهمیدم سايت صيغه يابي هلو روزی و میگه که مچم رو کبود کرد. سايت صيغه ياب یکم اخم کرد و گفت نه اون نیست سايت صيغه يابي در تهران یه نفس عمیق کشید و گفت خب من چیز دیگه ای یادم نمیاد بابا یه جمله ای گفتی که بدت میاد ازش ؟ دوست نداری راجع به اون موضوع صحبت کنن. دوست ندارم ؟! چیه سايت صيغه يابي هلو ؟
سرشو انداخت پایین. یکم فکر کرد و سرش رو بالا اورد. با اخم رو به سايت صيغه يابي مشهد گفت سارگل؟ سايت صيغه يابي مشهد خودش رو چسبوند به محمد و گفت خب به من چه اونا گفتن یه چی بگو منم گفتم چیزه دیگه ای به ذهنت نرسید ؟ نه سامیار رو به سايت صيغه ياب گفت نمیشد یه چیز خنده دار بنویسین؟ همش که خنده دار نمیشه.
من سايت صيغه يابي شيدايي نمیگیرم
حالا بگو جملش چیه یه اخمی کرد و گفت همینه دیگه... من سايت صيغه يابي شيدايي نمیگیرم اره افرین سايت صيغه يابي اصفهان درستش من زن نمیخوامه... حالا.. واسم جالب بود این حرف سايت صيغه يابي هلو! من سايت صيغه يابي اصفهان نمیگیرم هه حالا انگار دخترا میان واسش خاستگاری پسره ی خودخواه فکر کرده کلی کشته مرده داره... ایییش... وقتی بازی تموم شد و ناهار خوردیم بساط و جمع کردیم و رفتیم خونه.