حتما سایت همسریابی توران صفحه اصلی اینان. وب سایت همسر یابی توران 81 بدو بدو رفت در و باز کرد. ماشین سایت همسریابی توران صفحه اصلی اومد تو پارک کرد. با خوشحالی رفتم طرف ماشین سایت توران همسر یابی تا ماشین واستاد پیاده شد و بغل کردیم همو... خاله و عمو (کامران) پیاده شدن. همه اومدن استقبالشون و سلام و احوالپرسی کردن. همگی باهم رفتیم نشستیم. من رفتم و یه سینی چایی ریختم داشتم میومدم بیرون که وب سایت همسر یابی توران 81 گفت شمیم ؟ برگشتم و گفتم بله ؟ این کسایی که اومدن خانواده ی خالتن؟ اره چطور ؟ همینطوری. چون نشناختمشون سینی رو ازم گرفت و گفت بده من ببرم خسته میشی و رفت.
فکر کرده من با این کاراش کارای ظهری رو یادم میره. .هه اقا رو باش. رفتم توحیاط و پیش سایت توران همسر یابی نشستم چطوری تو خوبی ؟ مرسی. خوش میگذره تنها تنها ؟ جات خالی بود خیلی خوش گذشته تا حالا البته اگه بعضی جاهاشو فاکتور بگیریم. خوب. حالا از فردا من هستم بیشتر خوش میگذره اوو یکم واسه خودت پپسی باز کن سایت همسریابی توران ۸۱ خندید و هیچی نگفت شاممون رو که خوردیم. من گفتم خب با اجازتون منو رویا و سایت همسریابی توران 18 بریم تو اتاق! سایت همسریابی توران جدید گفت کجا بودین حالا! تو خودت میخوای بری برو به رویا... و نفس چیکار داری ؟ یه کاری دارم فضولی ؟ سایت توران همسر یابی گفت بیا بریم شمیم ول کن شهریار رو!
سایت همسریابی توران ۸۱ مشکوک به سامیار و شهریار نگاه کرد
سامیار گفت ای بابا تفس تو میخوای بری برو به شمیم و.... رویا داری؟ سایت همسریابی توران ۸۱ مشکوک به سامیار و شهریار نگاه کرد بعدم به ما... گفت شرمنده ی جفتتونم! دست منو دویا رو کشید و برد تو اتاق. نشستین سایت همسریابی توران 18 واستاد جلومون. خب خب...زود تند سریع بگین قضیه چیه! قضیه ی چی چیه ؟ ای کلک ها فکر کردیم من نمیفهمم ؟ چی میگی تو ؟ سایت توران همسر یابی شونه های رویا رو گرفت و گفت رویا تو چشمای من نگاه کن سایت همسریابی توران 18 روشو کرد اونطرف و هیچی نگفت. سایت همسریابی توران ۸۱ گفت عیب نداره یه روز دستتون رو میشه. حالا شمیم از قضیه پرته ولی شما سایت همسر یابی توران ادرس جدید خانوم به روز سلامت میکنم سایت همسریابی توران 18 گفت برو بابا نیومده داره هذیون میگه. باشه. باشه...
من حالم بده دارم هذیون میگم... یکم که گذشت و از هر دری حرف زدیم. رفتیم پایین سامیار و شهریار داشتن شطرنج بازی میکردن! نشستیم پیششون و نگاه میکردیم. سایت همسریابی توران 81 جدید هی به بازیشون جو میداد... بله ببینیم در حرکت بعدی سایت همسریابی توران جدید راد چکار میکنه! بلهههه چکار کرد این مرد بزرگ! و حالا در حرکت بعدی اقای سامیار تهرانی! اوه اوه بازی داره به مراحل سختی میره. باید ببینیم این دو مرد شطرنج باز چه میکنن!! وقتی بازیشون تموم شد گفتم من رفتم بالا...
سایت همسر یابی توران ادرس جدید گفت منظورت از هرکی بیاد دختراست؟
هرکی میاد یالا سایت همسر یابی توران ادرس جدید گفت منظورت از هرکی بیاد دختراست؟ یا همه ؟ نه منظورم پسراست. جون ما تعارف نکن اگه میای بیا بریم نه نه دستت درد نکنه. هم با رویا و سایت همسریابی توران ۸۱ بری بهتره.. نیما دستشو انداخت دور گردن سایت همسر یابی توران ادرس جدید گفت بگردم. ..شمیم چیکار کردی این بچه اینقدر ازت میترسه دستشو کشید رو صورت وب سایت همسر یابی توران 81 و گفت نه نه عموجون من هستم نترس!
نترسی عمویی با حرص گفتم سایت همسریابی توران 81 جدید مگه من چیکار کردم که اینطوری میگی! بدجنس هیچی کم مونده بچه رو بخوری! از دست تو شب ادراری گرفته طفل معصوم! جواب مادرشو چی بدم ؟! سایت همسر یابی توران ادرس جدید گفت تو الان داری دفاع میکنی با ضایع میکنی! سایت همسریابی توران 81 جدید دستشو زد به چونه شو ادای فکر کردن در اورد اووم تقریبا..هردوش! راتشو بخوای تکلیفم با هودم مشخص نیست همیشه میام دفاع کنم میزنم خراب میکنم! الانم خراب کردم ؟ اره گند زدی!