قهومو رو میز گذاشتمو به اتاقم پناه بردم..... صبح با صدای الارام گوشیم بیدار شدم..... سریع لباس پوشیدم کولمو وجزوه هامم برداشتم..... از خونه اومدم بیرون.... اصلا حوصله ی رانندگی نداشتم بخاطر همین همسریابی آناهیتا جدید گرفتم... حدودا بعد از یه ربع رسیدم دانشکده..... دنبال همسریابی آناهیتا میگشتم ولی نبود.... 10دقیقه دیگه امتحان شروع میشد.... پس کجا مونده..... وارد جلسه امتحان شدم...... منتظر همسریابی آناهیتا بودم ولی نیمدش...... امتحانمو که دادم... شماره ی نفسو گرفتم ولی گوشیش خاموش بود..... نگران شدم یعنی چیشده.....؟ اژانس گرفتم ادرس خونه ی نفسو دادم..... به همسریابی آناهیتا جدید گفتم منتظر بمونه.... زنگ خونه رو فشردم صدای مامان نفس تو ایفون پیچید سلام خوب هستین منم دلارا مامان نفس؛ سلام عزیزم خوبی بفرما تو دم در بده نه زحمتتون نمیدم همسریابی آناهیتا کجاس نیومده بود دانشگاه نگرانش شدم مامان نفس؛ رفته شمال پیش خالش اهان اخه گوشیشم خاموش بود
حسابی از دست همسریابی آناهیتا دلگیر بودم
مامان نفس؛ حتما شارژش تموم شده اهان ممنون نگرانش شده بودم مامان نفس؛ مرسی عزیزم بیا تو اینجوری بده نه مرسی سلام منو به خانواده برسونید خداحافظ سوار اژانس شدم حسابی از دست همسریابی آناهیتا دلگیر بودم که بدون خبر رفته بود مسافرت..... با صدای راننده که خبر از رسیدن میداد از همسریابی آناهیتا جدید پیاده شدم... با دیدن همسریابی آناهیتا جدید در خونه جا خوردم.... بدون توجه بهش به طرف خونه رفتم بخاطر رفتار دیشبش حسابی ازش دلخور بودم. اهورا؛ دلارا بی توجه به صداش کلیدمو از تو کیفم بیرون اوردم خواستم دروباز کنم که دوباره صدام زد اهورا؛ دلارا؟ اینجا واسه چی اومدی؟ همسريابي آناهیتا اومدم بابت رفتار دیشبم عذرخواهی کنم عذر خواهی کردی تموم شد من خیلی خسته ام ببخشید اهورا؛ دلارا؟
چرا وقتی صدام میکرد دلم میلرزید..... همسریابی آناهيتا داره با من چیکار میکنه..... همسریابی اناهیتا ادرس جدید دلارا فقط چند دقیقه بیشتر وقتتو نمیگیرم میشنوم همسریابی آناهیتا دوهمدم اینجا نه تو ماشین همین جا خوبه اهورا؛ خواهش میکنم باشه فقط چنددقیقه همراه اهورا سوار ماشین شدم..... میشنوم درهای ماشینو قفل کردو ماشینم روشن کرد وراه افتاد کجا میری؟ همسریابی اناهیتا امید یه جایی که بتونم باهات حرف بزنم قرار شد تو ماشین حرف بزنیم همسريابي آناهیتا تو ماشین یا کافی شاپ چه فرقی میکنه ماشینو جلوی کافه همسريابي آناهيتا نگه داشت همسریابی آناهیتا دوهمدم پیاده شو
همسریابی اناهیتا امید صبر کن
چرا اینجا همسریابی اناهیتا ادرس جدید اخه قهوه های این کافه حرف نداره برخلاف صاحبش لبخندی زدمو گفتم صاحبش به این خوشگلی چیکارش داری؟ اهورا؛ پیاده شو.... وارد کافه شدیم دور میز دونفری نشستیم..... خب میشنوم همسریابی اناهیتا امید صبر کن سفارش دوتا قهوه بدم اول بعد از اینکه سفارش داد گفت.... همسريابي آناهیتا میخواستم بابت دیشب بخاطر رفتارم عذرخواهی کنم بخشیدم همسریابی آناهیتا دوهمدم دلارا دیشب حالم خوب نبود سر تو خالی کردم ببخشید دیشب سر یه مسئله ی خانوادگی با مادرم دعوام شد بعد سرتو خالی کردم اخه من رو مادرم خیلی حساسم
همسریابی اناهیتا ادرس جدید از انتخابت مطمئنی؟
خب اینا چه ربطی به من داره همسریابی اناهیتا ادرس جدید ربطش بعدا مشخص میشه حالا بخشیدیم اره اهورا؛ پس بخند شوخیت گرفته همسریابی آناهیتا دوهمدم خواهش میکنم لبخند محوی زدمو گفتم خوبه اهورا؛ اهوم مرسی از اینکه بخشیدیم... خواهش اهورا؛ دلارا؟ بله همسریابی اناهیتا ادرس جدید از انتخابت مطمئنی؟ همسریابی اناهیتا امید باز شروع نکن من ارسامو دوست دارم تا اخر عمرمم پاش وایسادم همسریابی آناهيتا لبخند تلخی زدو گفت خوشبحال همسريابي آناهيتا که تو انقدر دوسش داری!. .. ته مونده ی قهومو خوردم وگفتم؛ من دیگه برم اگه باهام کاری نداری؟ همسريابي آناهیتا میرسونمت نه میخوام پیاده روی کنم