از پشت زد رو شونم. برگشتم دیدم جدیدترین آدرس سایت همسریابی دوهمدم. یه سوت زد گفت بابا خوشگله. خفه بابا اینکه تو به خودت نرسیدی. وای تو چقد حرف می زنی بیا بریم تو دیگه. باشه بریم رفتیم تو که دوهمدل همسریابی جدید شروع کرد به حرف زدن. ببین عسل اول می ریم ماشین بازی. بعد چرخ و فلک بعدم باید بیای سورتمه. باشه قبول ولی توام باید بیای ترن سوار شیم. عمرا این یکیو رو من حساب نکن. بی خود دختره ی لوس ترسو حالا که نوبت من شد نمی خوای سوار بشی. خب حالا قهر نکن سایت همسریابی دوهمدم جدید خانم یه کاریش می کنم. با هم رفتیم بلیط گرفتیم رفتیم تو صف ماشین. وایسادیم خیلی شلوغ بود ولی ارزششو داشت. من پشت سر دوهمدم همسریابی جدید وایسادم که یکی کنار گوشم گفت چطوری جیگررر واای این دیگه کیه؟ با ترس پشت سرمو نگاه کردم یه پسر جلفو دیدم داره با لبخند نگام می کنه. به حرفش اهمیت ندادم.
من و جدیدترین آدرس سایت همسریابی دوهمدم هر چی جیغ می زدیم فایده ای نداشت
سرمو برگردوندم یه دفعه احساس کردم یکی دستش رفت سمت کمرم. یه جیغ وحشت ناک زدم. که همه برگشتن سمتم. پسره وحشت زده داشت نگام می کرد. همسریابی دوهمدم آدرس جدید از مردایی که اونجا بود گفت: دخترم نسبتی با شما داره پسره زود گفت بله اقا همسرم هست. من هنوز تو شوک حرفش بودم که الناز گفت نهه اقا. نکنه این عوضی شوهرش باشه. مرده یقه پسره رو گرفت و از تو ی صف کشید بیرون. منم با دوهمدل همسریابی جدید دنبال مرده رفتیم تا اومدم بگم اقا ولش کنید اشکالی نداره پسره دست منو کشید. داشت منو از پارک می برد بیرون. من و جدیدترین آدرس سایت همسریابی دوهمدم هر چی جیغ می زدیم فایده ای نداشت. یدفعه دستم از عقب کشیده شد.
برگشتم ببینم کیه که همسریابی دو همدل جدید دیدم. دوهمدم همسریابی جدید: واای استاد کمک کنید. ارشام به پسره گفت توچه نسبتی با خانم داری؟؟ اونم گفت به تو چه همسرمه دخالت نکن تا جستجوی سایت همسریابی دوهمدم جدید این حرفو شنید هجوم برد سمت پسره. گرفتش زیر مشت و لگد انقد زدش که دیگه داشت جون می داد. رفتم سمتش دستشو گرفتم گفتم. ولش کن داره می میره همسریابی دو همدل جدید یه نگاه به من کرد و پسره رو ولش کرد. اونم دو تا پا داشت چهار تا دیگم قرض کرد فرار کرد. دوهمدل همسریابی جدید: خب گور شو گم کرد. پسره ی عوضی. مرسی استاد اگه شما نبودید معلوم نبود چی می شد. ببخشید من برم آب بگیرم الان میام. الناز که رفت رومو کردم سمت ارشام تا تشکر کنم. دیدم داره نگام می کنه یه لحظه محو همدیگه شدیم که آرشام زودتر به خودش اومد. شروع کرد به سرفه کردن منم سریع خودمو جمع کردم.
چشامو باز کردم دیدم جستجوی سایت همسریابی دوهمدم جدید از عصبانیت سرخ شده
ممنون بابت کارتون دیگه مزاحمتون نمی شم. سایت همسریابی دوهمدل جدید: نه این چه حرفیه هستم تا دوستتون بیاد. من ساکت شدم منتظر بودم که دوهمدم همسریابی جدید بیاد. معلوم نبود کجا رفته تو فکر بودم که یدفعه همسریابی دو همدل جدید گفت ببخشیدا اگه شما اینطوری نیاید بیرون هیچ پسری نمی تونه به خودش همچین اجازه ای بده که مزاحمتون بشه. دیگه نفهمیدم چی می گم چشامو بستم هر چی از دهنم در اومد بارش کردم. پسره ی مغرور از خود راضی وقتی چشامو باز کردم دیدم جستجوی سایت همسریابی دوهمدم جدید از عصبانیت سرخ شده اگه ۱مین دیگه اونجا وایمیستادم مطمئنم مثل اون یارو داغونم می کرد.
جستجوی سایت همسریابی دوهمدم جدید با وحشت امد سمتم
پشتمو کردم رفتم سمت شهر بازی تا یه قدم ازش دور شدم چند تا پسر که اونجا بود شروع کردن به اراجیف گفتن یکیشون گفت اخی ولت کرد رفت. همسریابی دوهمدم آدرس جدید دیگشون گفت اشکال نداره بیا خودم هستم. منم امدم فرار کنم که صدای دادشون رفت بالا برگشتم دیدم همسریابی دو همدل جدید کوبید توی دهن پسره با عجله رفتم سمتش اخه ارشام یک نفر بود و اونا چند نفر. رفتم سایت همسریابی دوهمدل جدید بگیرم که هولم داد سرم خورد به نیکمت کنار ورودی اصلا متوجه من نبود لا به لای موهام خیسی احساس کردم دستمو که کشیدم روی سرم از دیدن خون روی دستم ترسیدم شروع کردم جیغ کشیدن جستجوی سایت همسریابی دوهمدم جدید با وحشت امد سمتم همش صدام می کرد که چی شده.
جستجوی سایت همسریابی دوهمدم جدید امد وسط حرفش
ولی من توی شوک بودم اصلا متوجهش نبودم دیگه نفهمیدم چیشد. وقتی چشمامو باز کردم یک نور خیلی قوی خورد توی چشمام. چشمامو دوباره بستم صدای شنیدم که داشت صدام می کرد. اره دوهمدل همسریابی جدید بود وقتی چشمامو باز کردم جدیدترین آدرس سایت همسریابی دوهمدم و سایت همسریابی دوهمدل جدید بالای سرم بودن. الناز: سایت همسریابی دوهمدم جدید خواهری خوبی فداتشم. اره عزیزم خوبم چرا گریه می کنی اخه. من تا حلوای تورو نخورم که چیزیم نمی شه. جدیدترین آدرس سایت همسریابی دوهمدم: کوفت تو هیچ وقت ادم نمی شی وقتی امدم دیدم تو افتادی کنار صندلی ترسیدم امدم جلو. دیدم سرت شکسته و تو خون دیدی مثل همیشه ترسیدی. وااای عسل نمی دونی استاد چقدر ترسیده بود. دوهمدم همسریابی جدید هیچ وقت نمی دونست جلوی خودشو بگیره. همیشه باید همه چیو کامل بگه بدون کم و کاست می خواست ادامه بده که جستجوی سایت همسریابی دوهمدم جدید امد وسط حرفش. سایت همسریابی دوهمدل جدید: ببخشید عسل خانوم اصلا متوجه نشدم.