با دیدن اهورا تو لابی هتل نفس عمیقی کشیدمو به طرفش رفتم.... سلام اهورا با شنیدن صدام به طرفم برگشت همسريابي بهترين همسر سلام کجا بودی؟ اره حوصلم سررفته بود رفتم تخت جمشید همسریابی بهترین همسر اهان زودتر برو اماده شو ساعت 9شب پرواز داریم اوکی فعلا همسریابی بهترین همسر توران فعلا وای نزدیک بود لو برم..... وارد اتاقم شدم وسایلمو جمع کردم...... منتظر موندم تا اهورا صدام بزنه بریم فرودگاه..... کاش همه چی هرچه زودتر تموم بشه..... کاش دیگه هیچوقت اهورارو نبینم..... کاش....کاش دیگه دوسش نداشته باشم...... با دیدن ساعت 8از اتاقم بیرون رفتم..... منتظر اهورا موندم تا از اتاقش بیرون بیاد..... با باز شدن در اتاق نگاهمو دوختم بهش.... با چشمایی مملو از ناراحتی تو چشمام زل زد....
همسریابی بهترین همسر جدید چش شده بود
همسریابی بهترین همسر جدید چش شده بود..... جزء محالات که یه خلافکار بخاطر مرگ یه دختر اینقدر کلافه بشه...... نمیدونم سر درنمیوردم..... اهورا پیچیده بود.... هیچوقت نمیشد شناختش...... از هتل که خارج شدیم با همسریابی بهترین همسر 29 سروسنگین شدم.... اون وارسام چطوری میتونستن در حق اون دخترار این کارو بکنن.... با وجود اینکه اهورارو خیلی دوست داشتم ولی خیلی دلم میخواست به سزای عملش برسه..... چمدونمو به دست گرفتم بدون توجه به اهورا از فرودگاه خارج شدم با دیدن همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت لبخندی زدمو به طرفش رفتم سلام همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت سلام بریم اره منتظر همسریابی بهترین همسر جدید نشدم که بیاد خداحافظی کنم سوار ماشین شدم به طرف خونه حرکت کردیم.....
همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت اونجا بود انگار خیلی مشتاق بود
وقتی رسیدیم خونه همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت اونجا بود انگار خیلی مشتاق بود واسه شنیدن ماجرا..... براشون مو به مو تعریف کردم که چیشد وکجا رفتم.. همسریابی بهترين همسر اون همون باغ که دخترارو اونجا نگه میدارن و بعد میفرستن اونور اب... بله ازت ممنون رادفر خواهش جناب وظیفه بود همسریابی بهترين همسر و فقط مونده هدف اصلی یعنی فرد اصلی باند... اونم به زودی پیدا میشه همسریابی بهترين همسر امیدوارم خب من دیگه برم بابت اطلاعاتت ممنونم به محض اینکه فرد اصلی پیدا بشه باندو دستگیر میکنیم.... بعد از رفتن همسریابی بهترین همسر 29 به اتاقم رفتم.... از یه طرف دلم میخواست هرچه زودتر باند دستگیر بشه واز شر این ماموریت خلاص بشم از یه طرفم دلم نمیخواست به این زودی باند دستگیر بشه ودیگه نتونم همسریابی بهترین همسر جدید رو ببینم... با صدای زنگ گوشیم از فکر اومدم بیرون...
نگاهی به شماره کردم همسریابی بهترين همسر بود.... همسریابی بهترین همسر توران 81 ندادم حوصلشو نداشتم..... توی تخت خواب گرم ونرمم به خواب فرو رفتم.... با حس اینکه چیزی داره زیر سرم میلرزه بلند شدم.... دستمو زیر بالش بردم با دیدن گوشیم اه از نهادم بلند شد.... بدون اینکه نگاهی به شماره بیندازم جواب دادم بله با صدای فریاد همسریابی بهترین همسر 29 خواب از سرم پرید.... اهورا؛ چرا گوشیتوووووووووو جواب نمیددددددددددی؟ هااااااااااان چرا تو فرودگاه غیبت زد..... سلام همسریابی بهترین همسر جواب منو بده لزومی نمیبینم که به تو جواب پس بدم شبت خوش همسريابي بهترين همسر بیا پایین پایین؟
همسریابی بهترین همسر توران اره من الان در خونتونم
همسریابی بهترین همسر توران اره من الان در خونتونم بیا بیرون در خونه ی ما چیکار میکنی؟ همسریابی بهترین همسر بیا پایین وایسا اومدم اهورا منتظرم... بعد از اینکه قطع کرد نگاهی به ساعت گوشیم کردم ساعت 3شب بود این اهورام دیوونه س.... شنلمو رو دوشم انداختم از اتاق بیرون رفتم مواظب بودم همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت بیدار نشه با دیدن همسریابی بهترین همسر جدید که به ماشینش تکیه داده بودگفتم؛ دیوونه شدی؟ این وقت شب هم منو بیخواب کردی هم خودتو همسريابي بهترين همسر تقصیر خودتو بیخبر میزاری میری فکر نمیکردم باید برا رفت وامدم از شما اجازه بگیرم همسریابی بهترین همسر نه من نگفتم اجازه بگیر گفتم حداقل خبر میدادی میخوای با داداشت بری حالا خبر ندادم چیشده؟
همسریابی بهترین همسر توران اینی که الان میبینی شده از وقتی رسیدیم تهران تا الان از نگرانی هزارتا فکر به سرم زده گوشیتم که همسریابی بهترین همسر توران 81 نمیدادی تو؟ نگران من؟ جزء محالات اهورا؛ چرا؟ چراشو خودت بهتر میدونی الانم اگه کارت تموم شده من برم بخوابم اهورا؛ دلارا؟ بله! همسريابي بهترين همسر من اصلا حالم خوب نیست خواهش میکنم تو بدترش نکن با رفتارت مگه من چیکار کردم اقا اهورا همسریابی بهترین همسر توران هیچی برو بخواب اوکی شب بخیر اهورا؛ دلارا