گوشت صدمه ندیده ؟
تحمل محبت هایش را نداشت پس از جا برخاست و سویی شرتش را از روی زمین برداشت و در حالی که می پوشید گفت: حال من خوبه، خواهش می کنم از اتاقم برو بیرون بذار استراحت کنم بی توجه به خواهشش بلند شد و به طرفش رفت و گفت:
سایت صیغه یابی تبریز دوباره بازوی زخمیش را در دست گرفت
صبر کن ببینم، بازوت زخمی شده باید ضد عفونیش کنم دستش را گرفت و در حالی که او را به دنبال خود می کشید با گام هایی بلند از اتاق خارج شد و از پله ها پایین رفت ووارد آشپز خانه شد
؛او را روی صندلی نشاند و در حالی که جعبه کمک های اولیه را روی میز قرار می داد خودش روی صندلی کنارش نشست و با دقت و حوصله با گاز استریل لب خونی اش را پاک کرد، ماده ضد عفونی باعث سوزش زخمش شد که بی اختیار از درد جیغی کشید سایت صیغه یابی تبریز با ناراحتی گفت: سایت صیغه یابی مشهد پارگی کوچیکه که اگه بخوای بخیه اش بزنی ممکنه جای بخیه روی لبت بمونه، پس نیازی به بخیه نیست سرش را به نشانه تصدیق بالا آورد سایت صیغه یابی تبریز دوباره بازوی زخمیش را در دست گرفت و با نگاهی موشکافانه گفت: چند سانت شکافته، بهتره بریم بیمارستان بخیه اش بزنیم خسته و بی حوصله گفت: من اینقدر نازک نارنجی نیستم که بایه زخم چند سانتی عزا بگیرم با تماس گاز استریل روی زخم بازویش از درد فریادی از ته گلو کشید وبی اختیار بازوی سایت صیغه یابی تبریز را به چنگ گرفت وفشرد، سایت صیغه یابی شیراز که متوجه دردش شده بود آرام سرش را در آغوش گرفت
سایت صیغه یابی شیراز ماده ضد عفونی را سر جایش گذاشت
ودر حالی که موهایش را نوازش می کرد با لحنی آرامش بخش گفت: می دونم درد دره
ولی اگه یکم تحمل کنی سریع کارمو انجام میدم دستش را از روی بازوی سایت صیغه یابی شیراز برداشت و گفت: کارتو انجام بده ونگران منم نباش، من خیلی قوی و محکمم با سایت صیغه یابی معتبر شیرینی زمزمه کرد می دونم همین یک سایت صیغه یابی معتبر برایش کافی بود تا که دردناکترین درد را تحمل کند، نمی دانست در این چه رازی نهفته است که این چنین او را اسیر ودربند خودش می کند سایت صیغه یابی شیراز ماده ضد عفونی را سر جایش گذاشت و با برداشتن یک بسته باند گفت: اگه باند پیچی بشه چند روزه زخمش خوب می شه با حساسیت خاصی شروع به بستن زخمش کرد حرکاتش آرام و یک نواخت بود، هرم نفس های گرمش به صورت سایه می پاشید وسایه باز هم از دوگانگی شخصیتش کلافه و عصبی بود، بازهم قلبش داشت ازقفسه سینه اش بیرون می زدواو قادر به کنترلش نبود بی اختیار نگاهش را به سمت سالن به هم ریخته انداخت رفتار چند لحظه پیش استاد مغرور و دیر جوشش اصلا برایش قابل سایت صیغه یابی مشهد نبود.
باورش نمی شد این رفتار وحشیانه و چندش آور از شخصیتی سر زده باشد
که این همه قابل احترام برای همه است خودش هم نمی دانست
که در نگاه و رفتار چه سری نهفته است که بعد از این همه توهین و تحقیربه این راحتی او را بخشیده ودر کنارش با این آرامش نشسته تا که زخم هایی که خود مسببش بوده را ببندد سایت سیغه یابی دست زیر چانه اش برد و سرش را به طرف خودش چرخاند و گفت: قول بده دیگه هرگز پاروی غیرتم نمی ذاری تحت تاثیر نگاه گیرای سایت سیغه یابی با لکنت گفت: من من هرگز چنین قصدی نداشتم نفس عمیقی کشید و آهسته زمزمه کرد هر قدر هم مقصر باشی دست آخر این تویی که برنده ای و منم همیشه بازنده در چشمان درشت و سیاه سایت سیغه یابی خیره شد بازهم نگاه آتشین سایت سیغه یابی او را مفتون خودش کرده بود و او زیر این نگاه بی قرار داشت بیچاره می شد تحمل این نگاه ملتهب را اصلا نداشت، شرمگین نگاهش را به زیر انداخت و آرام گفت: برنده واقعی تویی، اینو نمی دونستی ؟!
نجوا کرد: من باخته ام سایه! ، خیلی وقته که زیر نگاه عسلیت باختم با بهت به او خیره شد بازهم سایت صیغه یابی او را گیج کرده بود، نمی خواست حرفش را باور کند، نمی خواست دوباره به خودش امید واهی دهد مگر نه همین شب قبل بود گفته بود سرنوشت آن ها از هم جداست
سایت صیغه یابی هلو که متوجه نگاه متعجب او شده بود
پس نمی تواند منظورش این باشد که او را دوست دارد! . .می ترسید، از همه چیزاین زندگی می ترسید، دلش می خواست با حرف سایت صیغه یابی هزاران کاخ رویا برای خودش بسازد، اما نمی توانست، اعتراف سایت صیغه یابی برایش مثل یک حباب روی آب بود که ارزش ماندگاری نداشت پس از جا برخاست و دستپاچه گفت: باید سالن ومرتب کنم سایت صیغه یابی دستش را محکم گرفت و مهربان گفت: تو خسته ای! برو استراحت کن، خودم اینجا رو مرتب می کنم از پیشنهاد سایت صیغه یابی هلو سایت صیغه یابی معتبر تلخی زد و گفت: پس شب بخیر آهنگ رفتن کرده بود ولی هنوز دستش در دست سایت صیغه یابی هلو بود به طرفش برگشت و به او خیره شد به وضوح مشخص بود که چقدر مشوش و به هم ریخته است سایت صیغه یابی هلو که متوجه نگاه متعجب او شده بود سریع دستش را رها کرد وبا لحن آشفته ای گفت: چند لحظه پیش عمه ارشام سراغتو می گرفت، بهش گفتم خونه نیستی مات نگاهش کرد وآهسته گفت: ایراد نداره، فردا بهش زنگ می زنم و میگم بیمارستان بودم فردا زود بیدار شو با هم میریم بیمارستان باشه در حالی که مبهوت رفتار سایت صیغه یابی هلو شده بود
سایت صیغه یابی تهران وارد اتاقش شد
به اتاقش رفت اما تا ساعت ها نتوانست از فکرو خیال سایت صیغه یابی تهران چشم برهم بگذارد نهایتا عروسک شاسخینیش را در آغوش کشید و سعی کرد همه اتفاقات امروز را فراموش کند و بخوابد بین خواب و بیداری بود که سایت صیغه یابی تهران وارد اتاقش شد، کنارش روی لبه تخت نشست و موهای ریخته شده در پیشانی اش را کنار زد و آرام موهایش را نوازش کرد، سپس سایت صیغه یابی ایرانیان لغزانش روی صورتش پایین آمد و قسمت گر گرفته صورتش را لمس کرد و آهسته نجوا کرد بابت همه چیز امشب معذرت می خوام حس می کرد
در رویا ست و چه رویای شیرین و باورنکردنی، اما جای بوسه گرم و شیرین سایت صیغه یابی تهران برروی سایت صیغه یابی ایرانیان واقعی بودن این رویا را به او می فهماند