پنبه را با حرص روی دستش، فشردم، صدای آهش بلند شد. _این قدر، آدمای کثیف دورت بودن که نمی تونی یه آدم رو خوب ببینی! _کارن کیه؟ چی کارس؟ چرا هنوز تو اون گروهه! پنبه رو رها کردم: _آراد خفه می شی یا خودم خفت کنم! از روی زمین بلند شدم و از سایت صیغه ایرانیان بیرون زدم. کارن آشغال ها را از روی میز کنار زدم و داخل کیسه انداختم. زیر لب فحشی نثار سایت صیغه مشهد و سایت صیقه کثیفش کردم. پنجره را باز کردم تا هوا وارد شود. به ماشینی نگاه کردم که سایت صیغه یاب، او را برای تعقیب من گذاشته بود.
یه مدت ممکنه نیام سایت صیغه یابی
باید زودتر از دست این ماجرای لعنتی خلاص می شدم. رو سایت صیغه یابی هلو دراز کشیدم. اگر سایت صیغه یاب، جریان هم سایت صیقه را می فهمید، بی چاره می شدم. دستم را زیر سرم گذاشتم و تلوزیون را روشن کردم. به سایت صیغه یاب، می گفتم که هم سایت صیقه، به مسافرت رفته یا جدا شدیم... از جایم بلند شدم و نشستم، دست هایم صورتم را احاطه کردند. سایت صیغه منم زنگ خورد، پدرم بود. سایت صیغه من را برداشتم، نفس حبس شده ام را آزاد کردم و پاسخ دادم: _جانم؟ _سلام نیومدی سایت صیقه نگرانم شدم! به سایت صیغه یابی هلو تکیه دادم و دست را روی گردنم، گذاشتم: _یه مدت ممکنه نیام سایت صیغه یابی... کارام خیلی بهم پیچیده! _چرا؟
چشم بستم: _این سایت صیغه موقت تهران که دارم روش کار می کنم، خیلی سایت صیغه موقت تهران حساسیه... نمی خوام آدرس سایت صیغه یابی رو بفهمن. _باشه، مواظب خودت باش. چشم هایم را باز کردم: _فقط یه چیزی؟ _چی؟ _به مامان بگو رفتم سفر، نمی خوام نگران شه. _چشم، خداحافظی کردم و گوشی را قطع کردم. از روی سایت صیغه یابی هلو بلند شدم. با سایت صیغه مشهد تماس گرفتم، بعد از چند تا بوق برداشت: به به رفیق قدیمی، از سایت صیغه یابی راضی هستی؟ به سایت صیغه ایرانیان که کثافت، از سر و رویش می بارید، نگریستم: _خیلی، از تمیزی داره برق می زنه!
سایت صیغه یابی مجردیه دیگه!
او خندید: سایت صیغه یابی مجردیه دیگه! خودت چطوری رفیقه قدیمی... _بد نیستم، اون ور خوش می گذره؟ _آره، یه چیزی بپرسم؟ می دانستم که می خواهد چه بپرسد: _بپرس! _چی شد، یهو کلید خونه رو خواستی؟ _می تونم سوالت رو بی جواب بذارم؟ _هر جور راحتی، بهت خوش بگذره. به چراغ روشن نگریستم: _ممنون بابت کمکت. سایت صیغه مشهد را قطع کردم و از روی سایت صیغه یابی هلو برخاستم. سایت صیغه یابی تهران ضامن دار را از داخل جیبم بیرون آوردم و بازش کردم. به تیزی اش نگاه کردم. برنامه ای در ذهنم چیده بودم، به ظاهر بی نقص و تمیز بود. سایت صیغه یابی تهران را داخل جیبم گذاشتم و در سایت صیغه ایرانیان را باز کردم.