نگاه پر از انزجارش را به او دوخت و گفت: من کاری نکردم که باعث پشیمونی تو بشه دیگه می خواستی چیکار کنی، که نکردی!
من موافق حرف های صیغه یابی تهران نبودم
می خوای برم در مورد شازده برات تحقیقم کنم بغض الود گفت: بس کن صیغه یابی تلگرام، خودتم شنیدی که من موافق حرف های صیغه یابی تهران نبودم با خشونت داد زد مخالفم نبودی نه نیستم
به هرحال باید یه روزی از تو جدا بشم در حالی که از چشمانش آتش خشم زبانه می کشید فریاد کشید ولی حالا قانونا، شرعا و رسما زن منی و منم بهت اجازه این غلطکاری ها رونمیدم نفس عمیقی کشید وآرام گفت: من خیانتکار نیستم صیغه یابی تلگرام، درسته که ازدواج ما یک ازدواج صوری و قراردادیه، ولی به هر حال من این قرارداد وامضاء کردم و تا آخرین روز این قرار هم بهت وفادار میمونم، پس مطمئن باش که هیچکس نمی تونه منو مجبور کنه که زیر این قرار هشت ماهم با تو بزنم سپس بدون اینکه منتظر جواب صیغه یابی تلگرام بماند از پله ها بالا رفت و وارد اتاقش شد شماره صیغه یابی در قم را گرفت و روی لبه تخت نشست. بعد از چند بوق صدای نگران صیغه یابی در قم در گوشی پیچید الو صیغه یابی قم من واقعا متاسفم ...به نمی خواستم اینجوری بشه می دونم حالا آروم باش همه دق و دلیشو سر توخالی کرد، نه! نه چیزی نگفت، مثل همیشه فقط چند تا داد و فریاد صیغه یابی قم، می ترسم به سروش چیزی بگه نگران نباش، صیعه یابی اهل این حرف های خاله زنکی نیست سایه اون گفت کاری می کنه که منو تو ازهم جدا بشیم پوزخندی زد و گفت: خواسته بترسونتت
قولی به صیغه یابی در قم دهد
لحظه ای مردد ماند نمی توانست قولی به صیغه یابی در قم دهد که توان انجامش را ندارد به خوبی می فهمید اگر صیعه یابی تهدیدش کند کاری غیر از قبول خواسته اش ندارد.
پس برای اینکه خیال صیغه یابی با عکس راحت شود گفت: من صیعه یابی و می شناسم، اون فقط خواسته تو رو تنبیه کنه
فکر اینکه صیعه یابی برای تلافی چه راهی رادر پیش می گیرد آشفته و پریشانش می کرد. از آهنگی که از لپتاپش پخش می شد بی اختیار اشک هایش سرازیر شدند میگن هیچ عشقی تو دنیا مثل عشق اولین نیس می گذره یه عمری اما از خیالت رفتنی نیس داغ عشق هیشکی مثل اون که پس می زنتت نیس چه بده تنها شی وقتی هیچ کسی هم قدمت نیس عشق اول با صدای باز شدن در سریع اشک های روی گونه اش را پاک کرد صیغه یابی بی حوصله و عصبی با چهره ای گرفته و درهم وارد شد و زیر لب سلام سردی کرد، به طرفش برگشت و جوابش را با لحن آرامی داد چهره اش هنوز پر از خشم بود.
صیغه یابی با چشمانی بهت زده در چشمان عسلی
بی اعتنا و سرد به طرف پله گام برداشت و گفت: کجاش و تو راه میگم متوحش و لرزان پشت سرش ایستاد و قاطع گفت: من با تو هیچ جا نمیام صدایش از هیجان بی اختیار می لرزید صیغه یابی متعجب به طرفش برگشت و به چهره مضطرب و نگرانش نگاه کرد و پرسید: چرا؟
آشفته و عصبی گفت: : تو نامرد نیستی! مگه نه؟ صیغه یابی با چشمانی بهت زده در چشمان عسلی به غم نشسته اش خیره شد وگفت: تو از چی حرف میزنی! بغض در گلویش نشست و بغض الود با صدای محزونی گفت: تو بهم قول دادی قول دادی اما گریه امانش را برید و بی اختیار اشک پهنای صورتش را گرفت شرمگین سرش را پایین انداخت و ارام و بی صدا گریست صیغه یابی کنارش ایستاد و دست زیر چانه اش برد و صورتش را بالا اورد و در عمق چشمان افسونگرش نگریست و زمزمه کرد من تا همیشه روی حرفم باقی میمونم! . .....
اما رفتار تو غرور منو همیشه به چالش می کشه از این حرف صیغه یابی هلو گریه اش شدت گرفت، صیغه یابی هلو با محبت او را آرام بغل گرفت و در حالی که موهای نرمش را نوازش می کرد با لحنی دلنشین نجوا کرد خواهش می کنم آروم باش گرمای تن صیغه یابی هلو و ریتم تند قلبش او را بیقرار می کرد
صیغه یابی مشهد لبخند شیرینی زد
و او طاقت این بیقراری را نداشت. سرش را از روی سینه صیغه یابی هلو برداشت و در چشمانش زل زد و عاجزانه گفت: من روحمم از حرف های صیغه یابی با عکس خبر نداشت نگاهشان در هم گره خورد بود در زیر نگاه شیرین صیغه یابی مشهد ضربان قلبش را به وضوح حس می کرد.صیغه یابی مشهد آهی کشید و کلافه گفت می دونم ؛اما همیشه همه دوستان نمی تونن دوست های دلسوزی باشن صیغه یابی تهران با همه فرق داره اون منو خیلی دوس داره علاقه اش به تو ممکنه بهت آسیب برسونه اون فقط نگران منه! اما با این پیشنهاد احمقانه می تونست همه زندگی تو رو نابود کنه باور کن من موافق حرف هاش نبودم او را از آغوشش بیرون آورد و دست روی شانه هایش گذاشت و با لبخندی دلپذیر گفت: باور می کنم، حالا برو حاضر شو باید بریم ملاقات مادر آرشام باچشمانی گشاد شده و متعجب به او خیره شد صیغه یابی مشهد لبخند شیرینی زد و گفت:
فکر کنم دوستی با این خانم برای روحیه ات خیلی خوب باشه، لااقل اینجوری دیگه توی این خونه روانی نمی شی در چشمان درشت و گیرایش زل زد و گفت: توکه قصد نداری به این طریق منو از صیغه یابی تهران جدا کنی