خود شما جمع و جور میکنی اینجا رو دیگه؟ قه قه های زدم: سایت ازدواج در استان اصفهان بیاید پیتزامون رو بخوریم تا بعد! مزهش خیلی خوب شده بود! برعکس پیتزاهای که مزهی باقالی میداد. حتی سلمان خان هم با و لوچه آویزون توی بغل سایت همسریابی در استان اصفهان پیتزا خوردن ما رو دید میزد! آی طفلک بیدندون! باز به تنهایی مشغول تمیز کردن آشپزخونه شدم.
آردها رو از روی میز و کابینت و اپن پاک کردم و جاروبرقی کشیدم. انواع و اقسام ظرفهای کثیف شده رو شستم. پوست تخممرغ از روی زمین جمع کردم، با کانال تلگرام ازدواج دائم اصفهان نمناک و اسکاج کلی کاشی ها رو سابیدم. پروژهای طی کردم تا آشپزخونه رو مثل روز اول به خانم تحویل بدم! بعدشم خسته و کوفته افتادم روی تخت. همسریابی موقت اصفهان کی حال داره فردا بره سرکار؟
همسریابی شیدایی اگه ونگونگ سلمان خان بذاره بخوابم! به زور و خواهش و سایت ازدواج در استان اصفهان کانال تلگرام ازدواج دائم اصفهان رو ساکت کردن. بیرون سالن هم پر شده بود. همه دلشون میخواست بدونن دودی که باعث سرنگونی شده چه شکلیه. من و سلمان خان ردیف اول نشسته بودیم. احمد و بقیه هم بودن. زینب دستش گرفته بود داشت میخورد. همسریابی موقت اصفهان مگه سینماست؟ مجری سعی میکرد مقدمه چینی کنه ولی زیاد موفق نبود. خودش هم گفت دقیقا نمیدونم چی بگم!
سلمان داشت انگشتهای من رو میک میزد. همسریابی شیدایی اینجا بود میگفت کثیفه، بچه مریض میشه! اومد. سن تاریک بود و فقط روی مسیر ورود کانال تلگرام ازدواج دائم اصفهان نور انداخته بودن. لباس مشکی بلندی پوشیده بود و روسریش بلند بود که لبنانی بسته بودش. ترجیح داد اینجا سر نکنه تا بگه آدم متظاهری نیستم؛ اما سایت ازدواج در استان اصفهان پوشیده بود! با لبخند به جلو قدم بر میداشت. مجری گفت: به افتخارشون! جمعیت سوت و کف زدن و من و سلمان خان هم دست زدیم.
سایت همسریابی در استان اصفهان میکروفون رو از مجری گرفت
سایت همسریابی در استان اصفهان میکروفون رو از مجری گرفت و تشکر کرد. با شنیدن صداش تشویقها فروکش کرد. سالم و ممنون از لطفتون. تک خندی زد و گفت: همسریابی موقت اصفهان که نه! قطعا من خوشبختترین تبهکار تاریخ هستم که تونستم لیاقت این رو داشته باشم که شما بیاید اینجا! از هر جایی که بودید خودتون رو اینجا رسوندید تا حرفهای من رو بشنوید. بابت این لطفتون بینهایت سپاسگزارم. باز هم تشویق. زینب با صدای تقریبا بلندی گفت: ایول ایول رفیق فاب خودمه! احمد هم دوتا سوت زد!
حتی سلمان خان هم سایت همسریابی در استان اصفهان نمود! از اینجا که نگاه میکنم، میبینم از هر رنگی و هر نوع اعتقادی، افرادی اینجا نشستن. اکثرا جوان و نوجوان هستین. شاید خیلیها هم ترجیح میدن از دور و با واسطه ی همسریابی اصفهان چهارراه تختی و یا اینترنت حرفهام رو بشنون. راستش، خودمم نمیدونم چرا اینقدر مشتاقید حرفهام رو بشنوید. تا کانال تلگرام ازدواج دائم اصفهان من فقط به واسطهی یک دوست قدیمی تونستم حرفهام رو توی اینترنت پخش کنم تا فقط چیزهایی که نمیدونید رو درباره بدونید.
نفس عمیقی کشید و گفت: واقعیت اینه که... ما همه دود هستیم. همه رگه هایی از سیاهی درونمون داریم. هیچکس تماما سیاه یا تماما سفید نیست، ولی سایت همسریابی در استان اصفهان اینجوری قضاوت میکنیم. با دست دیگه ش به جمعیت اشاره کرد: هیچکس سایت ازدواج در استان اصفهان همسریابی شیدایی نیست. تست دیانای که ازت بگیرن میفهمی چند درصد میخوری. در صورتی که بازیت میدن و بهت میگن داد بزن تو همسریابی اصفهان چهارراه تختی خالص هستی!