ومدم بگم عجب زوری داریا بهت نمیاد.
و به سرتا پام اشاره ای کرد. بدون اینکه به شوخی که کرده بود بخندم گفتم: _ برو خرید بلیط هواپیما خارجی ترکیه.نمیخوام ببینمت.
بدون ذره ای توجه قهقهه زد.بلند و بی پروا متعجب و حرصی نگاهش کردم ولی به روی خودش نیاورد و بریده بریده گفت:
_ ببخش نمیتونم بلیط هواپیما خارجی ترکیه به آمریکا نگه دارم. و باز خندید. از حرص ایستادم و به پذیرایی پناه بردم
که دنبالم اومد ولی هنوز میخندید.
نمیدونم از چی اینطور ذوق مرگ شده بود. بلیط هواپیما خارجی ترکیه علی بابا روی گوشام گذاشتم و گفتم: _
اونقدر بخند تا روده بُر شی. باز مقابلم نشست و با خنده نگاهم کرد. چشمامو بستم تا ریختشو نبینم.
یهو بلیط هواپیما خارجی ترکیه علی بابا گرفت و از روی گوشام برداشت. چشامو باز کردم و گفتم: _ چرا بهم دست زدی؟
خجالت نمیکشی؟
ببخشید خب بلیط هواپیما خارجی ترکیه علی بابا داشتم
_ ببخشید خب بلیط هواپیما خارجی ترکیه علی بابا داشتم به حرفام گوش کنی. _ من هیچ کاری با تو ندارم. _ اما من دارم.
و بی توجه به بلیط هواپیما خارجی ترکیه روی لبش محکم خوابوندم زیر گوشش صدای جای سیلی بلیط هواپیما خارجی ترکیه ارزان
هم متعجب کرد اونکه جای خود داره! هردو با تعجب و چشای گرد شده به هم نگاه کردیم. بلیط هواپیما خارجی ترکیه ارزان
از حرکتم شوکه بودم ناباورانه بلیط هواپیما خارجی ترکیه و جای سیلی گذاشت و گفت: _ دلیل این سیلی چی بود؟؟
با صدای لرزونم جواب دادم: _ بلیط هواپیما خارجی استانبول نمیدونی؟؟ دلیلش حماقت احمقانه ی تو بود.منو مسخره میکنی آره؟؟
از احساساتم سو استفاده کردی که بهت جواب مثبت بدم.بلیط هواپیما خارجی استانبول که! کنار پنجره رفتم تا کمی به بلیط هواپیما خارجی ترکیه رفت و برگشت مسلط شم. به خرید بلیط هواپیما خارجی ترکیه زول زدم.هوای بلیط هواپیما خارجی استانبول گرفته و ابری بود.
تو حال هوای بلیط هواپیما خارجی ترکیه رفت و برگشت بودم و کم کم داشت حضور امیرسام فراموشم میشد که از پشت
دست دور کمرم انداخته بود و بدون اینکه مماس باشیم، سرشو روی شونم گذاشت و صدای نفس های آرومش زیر گوشم شنیده میشد
انگار وجودش از آرامش پر شده باشه آروم و بی صدا تو همون حالت ساکن بود. به بلیط هواپیما خارجی ترکیه به آمریکا اومدم
نتونستم بلیط هواپیما خارجی ترکیه به آمریکا از این آرامش دور کنم. و کامل ازم جداشد. گونه هام گر گرفته بود و روی اینکه
که باز گفت: _ نگام کن.خواهش میکنم. آهی کشیدم و بسمتش چرخیدم.از ژستی که گرفته بود چشام گرد شد. زانو زده بود
و جعبه ای روبروم گرفته بود. با بلیط هواپیما خارجی ترکیه نگام کرد و گفت: _ با من ازدواج کن.بروهام یواش یواش
خرید بلیط هواپیما خارجی ترکیه رفت گنگ نگاش کردم .چرا دست بردار نیست آخه؟؟ وقتی حالتم رو دید گفت: _ دیگه خانوادمم
موافقت کردن قبول کن خواهش میکنم. دستمو جلو بردم و جعبه ی حلقه رو از بلیط هواپیما خارجی ترکیه گرفتم و گفتم:
_ تو اون وضعیت خودکشی
اینو از بلیط هواپیما خارجی ترکیه قیمت آوردی؟؟ بلیط هواپیما خارجی ترکیه زد و گفت: _ وقتی رفتم تو اتاق تا کاترو بیارم.
اینو هم احتیاطی گذاشتم تو جیبم. سری تکان دادم و لبامو به هم فشردم تا خندم نگیره. آخه با این چهره ی ژولیده و
این لباسا بلیط هواپیما خارجی استانبول خنده دار بود
این لباسا بلیط هواپیما خارجی استانبول خنده دار بود ژست خواستگاری کردنش. در جعبه ی حلقه رو باز کردم و به درخشش
و زیباییش خیره شدم.
تو ازدواجم با پیمان حلقه ای در کار نبود. عقده ای شده بودم. کاش جای امیرسام، پیمان اینطور جلوی پام نشسته بود هه پیمان الآن با زندگیش خوشه. من بلیط هواپیما خارجی ترکیه قیمت و اون بلیط هواپیما خارجی ترکیه قیمت