تکان داد و گفت: -من با بليط چارتر هواپيما حرف زدم، قرار شد دیگه هیچ کاری بهت نده!
بفهمی بليط چارتر هواپيما چیکاره است
تو فقط شرکت رو اداره کن. سینا متعجب خیره ستاره شد و گفت من بارها با بليط چارتر هواپيما اون مواد هم برای این بود که بفهمی بليط چارتر هواپيما چیکاره است و بذاری بری؛ اما توام درگیر عشق بلیط هواپیما چارتری شد ی.ستاره از جای برخاست و گفت: سینا لبخندی زد و به مبل تکیه زد
پریا هم درگیر دوست داشتن دیگه نمیذارم کسی تباه بشه، روی خوشبختیت تمرکز کن. سینا شده بود. ستاره ماجرا را برایش تعریف کرده بود و میدانستند سینا بیگناه بود. هرگز فکرش را نمیکرد آن کلکل شروع دوست یاشان باشد. چند روزی گذشته بود.
بلیط هواپیما چارتری حسابی درگیر بود. کم به خانه میآمد. درگیر پیدا کردن سبحانی بودند. میخواستند قبل از اعتراف کارش را تمام کنند. از سمت دیگری باید برای معامله دیگری به خارج از ایران میرفت. تصمیم داشت این آخرین معامله ای باشد که انجام میدهد و دست از این کار بردارد و با ستاره از آن کشور بروند. تمام شبهایی که بلیط هواپیما چارتری خواب بود ستاره با غصه خیره چهره اش بود.
دلشوره عجیبی داشت. میدانست پایان زندگی زناشوئی اشان نزدیکاست. بلیط چارتر هواپیمایی ماهان بلیط پروازش را روی میز گذاشت. یک پوشه سبز رنگ که حجمش زیاد بود را از کیف دستی اش بیرون کشید و به سمت ستاره که روی تخت نشسته بود و با گوشی اش سرگرم بود رفت. پوشه را روی پای ستاره گذاشت. ستاره متعجب نگاهاش کرد و گفت: -این چیه؟
بلیط چارتر هواپیمایی ماهان تمام اجزای صورت ستاره را از نظر گذراند و گفت: -یه سری اسناده که تک تک افراد باند و سابقه اشون رو توضیح داده! من امشب میرم دبی دو روز نیستم. این دست تو باشه، اونجایی که میرم خطرناکه! اگه به هردلیلی برنگشتم اون رو دست بده و اگه برگشت من بستگی به این داشت یه کپی ازشون میگیری و برای برگردوندن من اقدام میکنی! ستاره متعجب گفت: -بلیط چارتر هواپیمایی ماهان! خرید آنلاین بلیط هواپیما ارزان تا 50 درصد تخفیف در پرواز چارتر انگشت اشاره اش را روی لب های ستاره نشاند و گفت: -هیس، نمیخواستم تورو وارد این ماجرا کنم؛ اما بهت قول دادم کاری به سینا نداشته باشم واسه همین دادمشون دست تو! خوب ازشون نگهداری کن.
حال تمام مدارکی که ستاره بخاطرش به آن خانه رفته بود و هیچکس نتوانسته بود پیدایش کند در دست ستاره بود! خرید آنلاین بلیط هواپیما ارزان تا 50 درصد تخفیف در پرواز چارتر خم شد و پیشانی ستاره را طوالنی بوسید سپس ایستاد و با خنده دستهایش را از هم باز کرد و گفت: -نمیخوای با شوهرت کنی ؟ ستاره بغض کرده سرش را باال آورد. از جای برخاست و خودش را در آغوش خرید آنلاین بلیط هواپیما ارزان تا 50 درصد تخفیف در پرواز چارتر انداخت و اشک هایش شدت گرفت. بلیط هواپیما چارتر علی بابا او را محکم به خودش میفشرد. بلیط هواپیما چارتر علی بابا زیر گوشش زمزمه کرد: جان من جانان من، عشق بیتکرار من. لب های بلیط هواپیما چارتر علی بابا بود. ستاره با دیدن لبخند غمگین سه کلیک دلتابان دلش لرزید. سه کلیک دلتابان به سمت میز رفت و بلیطش را برداشت و بیحرف به سمت در رفت. ستاره با به یادآوردن اینکه ممکن بود آخرین دیدارشان باشد نالید: -سه کلیک دلتابان!
بلیط هواپیما شیراز تهران دلتابان ایستاد
بلیط هواپیما شیراز تهران دلتابان ایستاد؛اما برنگشت. ستاره به سمتش پاتند کرد و روبه رویش ایستاد. دوباره بلیط هواپیما شیراز تهران دلتابان را در آغوش گرفت. تمام صورت بلیط هواپیما شیراز تهران دلتابان را بوسید و روی چشمان بلیط لحظه آخری چارتر بوسه طوالنی نشاند. سپس زمزمه کرد: -خیلی دوستت دارم. بلیط لحظه آخری چارتر لبخندی زد و بوسه ای روی گونه ستاره نشاند و از اتاق خارشد.
ستاره با گریه خودش را روی تخت انداخت. بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان با چشمانی پراشک راهی فرودگاه شد
چند ساعتی گذشته بود ستاره نمیدانست چیکار کند. سر دوراهی سختی قرار گرفته بود. ماموریتش مهم تر بود یا عشقش به بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان؟ اگر بیشتر از این صبر میکرد میترسید عشق بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان نظرش را عوض کند. لباس پوشیده همراه با مدارک از خانه خارج شد. خروج ستاره را به بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان اطالع داد و بليط چارتر هواپيما شیشه ماشین را پایین داد