هقهقش بلند شد و نالید: -سیاوش دلم برات تنگ شده. بیامنم عمرم، همه کسم دارم از دوریت دق میکنم. بیتو سخته بليط هواپيما چارتر تهران مشهد پیشم به جون خودت قسم برای آخرین بار ببینمت بعدش خودم و تسلیم میکنم به جون خودت که عزیزترینمی قسم خوردم. بليط هواپيما چارتر تهران مشهد لب گزید میدانست هروقت جان اورا قسم میخورد یعنی راست میگوید.
-من شیرازم. سیاوش خوشحال گفت: -میدونم، منم شیرازم آدرس رو میفرستم بیا باشه؟
سیاوش همانند بچه ها صحبت میکرد. بليط هواپيما چارتر تهران مشهد میان گریه لبخندی زد و گفت: -باشه! -دوستت دارم نم. سپس قطع کردند. سیاوش آدرس را برای بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا فرستاد. بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا به سمت خانه رفت..
سیاوش به چه روزی افتاده بود؟
تیشرت سفید با شلوار مشکی پوشیده بود.
بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا او هم الغر
چقدر الغر شده بود! مثل خود بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا او هم الغر شده بود. صورتش شش تیغه شده بود گویا تازه زده بود. سیاوش طاقت نیاورد وفاصله میانشان را پر کرد و بلیط هواپیما چارتر مشهد تهران ارزان را در آغوش کشید و اشک هایش سرازیر شد. بلیط هواپیما چارتر مشهد تهران ارزان به سختی دست هایش را باال آورد و دور کمر سیاوش حلقه کرد و او هم مانند سیاوش شروع به گریه کردن کرد. از بلیط هواپیما چارتر مشهد تهران ارزان فاصله گرفت و تند تند صورت قیمت بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد را بوسید. سیاوش پیشانی اش را به پیشان ی قیمت بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد چسباند و زمزمه کرد: -نامرد، نامرد. قیمت بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد چشم بست و عطر وجود سیاوش را مهمان مشامش کرد.
با بغض گفت: -سیاوش دلم برات تنگ شده بود.
دوباره هقهقش بلند شد و سیاوش گفت: -منم نامرد چرا زودتر زنگ نزدی. دوباره بلیط هواپیما چارتر تهران به مشهد را در آغوش کشید.
-آی بلیط هواپیما چارتر تهران به مشهد من، بلیط هواپیما چارتر تهران به مشهد من همه من، بریم داخل؟
بلیط پرواز چارتر مشهد تهران لب گزید
بلیط پرواز چارتر مشهد تهران لب گزید و گفت: -همینجا توی هوای آزاد حرف بزنیم سیاوش سرش را تکان داد و هر دو روی تاب قرمز رنگ گوشه حیاط نشستند. سر بلیط پرواز چارتر مشهد تهران روی شانه سیاوش بود و دست سیاوش دور شانه اش حلقه شده بود. پریابه سختی پیدات کردم، وقتی پیدات کردم این خونه رو گرفتم بهچرا این همه دیر اومدی سراغم؟ التماس کردم تا قبول کرد جعبه رو برسونه به دستت. بغض کرده گفت: -از کجا فهمیدی من کی ام؟
سکوت میانش طوالنی شد که باالخره سیاوش گفت: -وقتی که آوردمت پیش خودم یک درصد هم بهت شک نداشتم؛
اما حرفای سینا باعث شد بهت شک کنم!
من از وقتی شونزده سالت بود تورو تحت نظر داشتم!
ولی نفهمیدم که وارد شدی! وقتی اتاقم رو زیر و رو میکردی شکم بیشتر شد تا اون روز که پلی رو خبر کردی مطمئن شدم! ولی خواستم تورو باعشقی که بهت داشتم آرومت کنم اما موفق نشدم! بلیط چارتر هوایی تهران مشهد متعجب گفت: -پس چرا مدارکا رو دادی؟
چرا گذاشتی لوت بدم؟ سیاوش با بغض گفت: ادامه وقتی که میدونستم هدفت فقط میتونستم به زندگیم بدم! سعی کردم تورو امتحان کنم! میخواستم ببینم منو انتخاب میکنی یا انتقام رو! مثل االن! بلیط چارتر هوایی تهران مشهد سرش را بلند کرد و متعجب گفت: -چی ؟
نمیخواستم بالیی سرت بیاد. ستاره با دهان باز به سیاوشی که اعتراف م یکرد خیره بود. اردو را هم برنامه ریزی کرده بود؟ با گریه گفت: -لعنت بهت سیاوش، خاک بر سرمن که عاشق تو شدم. سیاوش سریع ستاره را به آغوش کشید و گفت: ستاره ، بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد زندگی من عمر من بگو دوستم داری، بگو االن میانصدای آژیر ها بلند شد. به خانه نزدیک میشدند. بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد سرش را تند باال آورد. پریای لعنتی بهش گفته بود یک ساعت دیگر بیاید! آرام کلتش را در آورد. سیاوش کمی فاصله گرفت و نگاهاش به کلت بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد افتاد و لبخند غمگینی زد. -بزن عمرم، شلیک کن! به دست تو بمیرم بهتره تا خودکشی کنم! این همه سال برای تو زندگی کردم االن که من رو نمیخوای بهتره بمیرم شلیک کن! بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد داد زد: -مزخرف نگو کلتت رو از پشت کمتر دربیار. سیاوش متعجب کلت را برداشت. ستا ره کلت خودش را روی قلب سیاوش گذاشت و کلت سیاوش را روی قلب خودش گذاشت. صدای آژیر نزدیک شد. سیاوش متعجب نگاهاش کرد و بليط هواپيما چارتر تهران مشهد با گریه گفت: