داشت پیمان برای بلیط چارتری ساری به مشهد سنگ تمام گذاشته بود.
دلم هوای حلما رو کرد. دخترکم دیشب چه جشن کوچیکی داشت. یاد گریه ای که پشت سرم کرد قلبمو به درد آورد و خودمو نفرین کردم که چطور اون موقع بهش اهمیتی ندادم؟؟چطور تونستم؟؟ اونقدر غرق فکر بودم که متوجه نشدم کی کیکو برش دادند و کی پخش کردند. فقط وقتی به بلیط چارتری از ساری به مشهد اومدم که بشقاب کیکی مقابلم قرار گرفت.
پیمان به همراه بلیط چارتری ساری به مشهد پیش مهمان ها
پیمان به همراه بلیط چارتری ساری به مشهد پیش مهمان ها میرفت و خوش آمد میگفت. خداخدا میکردم کنار میز ما هم بیاد تا بلیط چارتری ساری به مشهدمو از نزدیک ببینم و چقدر دوست داشتم بغلم بگیرمش و بوسه بارونش کنم.
نزدیک میز ما که رسید به بهانه ای بلیط چارتری ساری به مشهد رو به بلیط چارتری هواپیما ساری به مشهد مهری سپرد و تلفن همراهش رو کنار گوشش گرفت و از سالن خارج شد. بلیط چارتری هواپیما ساری به مشهد مهری با عجله نزدیک ما شد و بلیط چارتر ساری به مشهد رو به آغوشم داد. از این حرکت عجولش کمی متعجب بودم اما همین که گرمی آغوش پسرمو حس کردم اشکام راه گرفت و مشغول بوسیدنش شدم.
بلیط چارتر ساری به مشهد رو تو آغوشم می فشردم، می بوسیدم، می بوییدم از این حس سیر نمیشدم. صورتشو مقابلم گرفتم و با عشق بهش خیره شدم. نگاهش متعجب بود. اشکام اجازه نمیداد یه دل سیر تماشاش کنم.
بلیط هواپیما چارتر ساری به مشهد طوری مقابلم ایستاده بود که کسی متوجه حرکات و گریه ام نمیشد. یهو بلیط چارتری هواپیما ساری به مشهد به سمتی پرت شد و بلیط چارتر هواپیما از ساری به مشهد مقابلم ظاهر شد. با اخم و ترش رویی بلیط چارتر ساری به مشهد رو ازم گرفت و با صدای بلندی که تو اون موزیک کر کننده فقط به گوش ما میرسید گفت: _ گورتو از زندگیم گم کن.کم بهت دادیم؟؟
دیدنت کراهت داره.حالم ازت به هم میخوره .زنیکه ی صدای گریه ی بلیط چارتر ساری به مشهد بلند شد و غرور من زیر پاهای بلیط چارتر هواپیما از ساری به مشهد له قیمت بلیط هواپیما چارتر ساری به مشهد تا خواست حرفی بهش بزنه از پیش ما دور شد. دستمو از زور بغض جلوی دهانم گرفتم و با دو بسمت در رفتم وارد باغ شدم و هق هق گریه مو آزاد کردم که یهو با کسی برخورد کردم نگاه بارونیمو باال آوردم و خودمو رخ به رخ پیمان دیدم. چقدر این سینه ستبر برام آرامش بخش بود. ازم کمی دور شد و باتعجب نگام کرد. لبام لرزید و اشکام دونه دونه روی صورتم ریخت. دستشو باال آورد و با انگشت اشاره اش قطره ی اشکمو گرفت و زمزمه کرد: _ نباید میومدی شیوا....اومدنت مساویه با خرد شدنت خورد شدن خودت و من مثل مسخ شده ها نگاش کردم نفهمیدم
- کی ازم دور شد اون چی گفت؟؟
- شیوا؟؟ شیوا؟؟
- بلیط هواپیما چارتر ساری به مشهد چی میشنیدم؟
- یعنی اون حافظه اش برگشته؟؟
- بلیط هواپیما چارتر ساری به مشهد اون منو میشناسه؟؟
قیمت بلیط هواپیما چارتر ساری به مشهد بود
با پاهای سست روی اولین پله نشستم صدای باز و بسته شدن در عمارت به گوشم رسید و بعد قیمت بلیط هواپیما چارتر ساری به مشهد بود که کنارم جای گرفت. _ خرید بلیط چارتر ساری به مشهد حالت خوبه؟؟ به سمتی که پیمان رفته بود خیره شدم و زمزمه کردم: _ حرفاش واسم گرون تموم شد امیر خجالت کشیدم....شرمم شد، چرا پیش تو باید اینجور باهام رفتار بشه؟؟... دستش دور کمرم نشست و صدای دلگرم کننده اش به گوشم رسید: _ اون یه زری زد....کمبود داره دیوانه ست .بهش توجه نکن.اشکاتو پاک کن، خوب نیست با این حال اینجا نشستی. دستی به صورتم کشیدم که دستمالی مقابلم گرفت و گفت: _ بهتره بریم.از اولم اومدنمون اشتباه بود. باعجله گفتم: _ نه هنوز کادوی رو ندادم. _ بخوره تو سرشون این کادو.
_ نه امیر، من به کسی کاری ندارم.میخوام بلیط چارتری هواپیما ساری به مشهد این زنجیرو پالکو داشته باشه. _ باشه، بدش من میرم میدم و میام. _ نه خودم میخوام بهش بدم. _ خرید بلیط چارتر ساری به مشهد آخه تو چقدر لجبازی!!! میبینی که احترام سر اون زنیکه نمیشه.
از جام بلند شدم و لباسمو مرتب کردم بلیط چارتری از ساری به مشهد هم مانند من ایستاد. به داخل سالن برگشتیم. وقت دادن هدیه ها بود بسته ی کادو پیچ شده رو از کیفم بیرون آوردم و قدم برداشتم و جلو رفتم. قیمت بلیط هواپیما چارتر ساری به مشهد هم همراهم شد و کنارم قدم برداشت و دستمو گرفت.