سایت همسریابی موقت هلو


جذب نیرو هواپيمايي هما

هواپیمایی هما سایت سرشو انداخته بود پایین و چیزی نمی گفت که آقاجون ادامه داد -از نظر من این ازدواج منتفیه، هواپیمایی هما تهران رو دستمون نمونده که بدیم

جذب نیرو هواپيمايي هما - هواپيمايي


آژانس هواپيمايي هما

شادی: با باسنت بنویس قسطنتنیه جرات از خنده هممون دلمونو گرفته بودیم فکر کنین هواپیمایی هما با اون تیپ و هیکلش اونکارو کنه هواپیمایی هما بلند شد اینکار و کرد یه 5 دقیقه هممون خندیدیم خیلی باحال بود درحال خنده بودیم که گوشیم زنگ خورد همه چشما دنبال من بود منم با لبخند گشادی رفتم کنار آشپزخانه و باعشوه حرف زدم البته هواپیمایی هما اینا میشنیدن

  1. -سالم عزیز دلم خوبی
  2. -واقعا عزیزم وای مرسی عشقم.
  3. - -فدایی داری عشقم یک
  4. دفعه گوشی ازدستم کشیده شد
  5. برگشتم دیدم هواپیمایی هما

-خانومو عشقم کیه هان اوال دهنتو آب بکش خودت بی همه چیزی ثانیا شبه ثالثا تهمت نزن گوشیمو بده بینم دختره ی بی همه چیز جلوی چشم من تو روز روشن بهم خیانت میکنی گوشیمو پس بده یک طرف صورتم سوخت چقدرم دستش محکمه بشکنه دستت الهی بری زیر 18 چرخ حس مایع گرمی و از کنار لبم حس کرد دستمو بردم کنار لبم دیدم خونه معلومه جای انگشتاش مونده بدجور میسوخت گونه ام منم شروع کردم به گریه کردن

همون موقع شاهین نتوست تحمل کنه با هواپيمايي هما درگیر شد که باصدای اینا بزرگترا اومدن آقاجون:

اینجا چه خم امان: مرگم بده چیشده دختر چرا صورتت اینطوری شد عموحامد: هواپيمايي هما زدتش بابا:

دخترم بلند میکنی هواپيمايي هما

غلط میکنی دست رو دخترم بلند میکنی هواپيمايي هما: اول دختر خودتونو جمع کنین که جلوی چشام بهم خیانت میکنه عموحامد: تهمت نزن چرا دروغ میگی هواپیمایی هما سایت: اینم گوشیش عمه و شادی گریه میکردن وامیر و عمو متعجب نگاه میکردن البته شوکه شده بودن زن عمو و مادرجون هم مثل عمو اینا بودن آقاجون گوشی و گرفت و نگاه به صفحش کرد بابا با تعجب گوشی و ازدستش گرفت وشوک شده به صفحش نگاه کرد باتته پته گفت هواپیمایی هما تهران این کیه که نوشتی عشقم آقاجون گوشی و ازدستش گرفت وشروع به صحبت کردن بعد باعصبانیت روبه هواپیمایی هما سایت گفت بابا هواپیمایی هما قبل از انقلاب هستش باور نمیکنین حرف بزنین هواپیمایی هما تهران این کیه

ازت این انتظارو نداشتم همین قدر بود مردونگیت؟

فردا میبردی سرخونه زندگیت باید جنازه تحویل میگرفتیم ها دالمذهب حرف بزن ببین چی به روزش آوردی پسره حرف میزدی میدیدی کیه بعد به باد کتک میگرفتیش کسی جرات نداره دستشو رو ناموس من بلند کنه هواپیمایی هما سایت سرشو انداخته بود پایین و چیزی نمی گفت که آقاجون ادامه داد -از نظر من این ازدواج منتفیه، هواپیمایی هما تهران رو دستمون نمونده که بدیمش دست تو هرروز کتکش هواپیمایی هما نجف آباد:

آقاجون ببخشید من یه لحظه نتوستم تحمل کنم

این دفعه رو ببخشیدقول میدم تکرار نشه حق با شماست و یک نگاه حرص داری هم به من کرد بابا: آقا هواپیمایی هما نجف آباد این دفعه پدره م ببخشه من نمی بخشمت و ازنظر منم منتفیه هواپیمایی هما استخدام انگشتر آقارو بیار منم از خواسته برای احتیاط انگشترو تو کیفم گذاشته بودم که رفتم از باال آوردم تو همین حین شاهین وارد اتاق شد شاهین:

الهی دستش بشکنه چطوری هم زدتت شاهین:

میکردم آقاجون بهش فرصت نده همین که شرش کم شه ارزش داره شاهین: باشه یکم خودتو ناراحت نشون بده بیا انگشترو ببر بگو حالش خوب نیست شاهین: جانمشاهین شاهین لبخندی زد و رفت پایین صداها از پایین میومد اونقدرکه بلند بود صدای امیر بود که میگفت ممنون بابا: نه تموم از نظر من، همین که شکایت نمی کنیم بره شکر کنه آقا جون شما ببخشیدش اشتباهه شده چند دقیقه بعد صدای در اومد که خبر از رفتن هواپیمایی هما نجف آباد میداد شکرت تموم شد اینم نوکرتم اوس کریم صدای باز کردن در اتاق میومد که خودمو زدم مادرجون: هواپیمایی هما استخدام عزیزم چشاتو باز کن مادر چشامو باز کردم و غمگین به مادر جون نگاه کردم مادرجون: دستش بشکنه چی به روزت آورده قربونت برم االن میگم بیان ضدعفونیش کنن مادرجون رفت پایین اما یه عذاب وجدانی ته دلم داشتم که ناراحتشون کردم حامد و شاهین اومدن داخل که عمه هم باهاشون بود

با بتادین ضدعفونی کرد و الم تا کام حرفی نزد

بعد رفتنش گوشی عمو حامد زنگ خورد عموحامد: سالم رامین چه خبر؟

هواپیمایی هما قبل از انقلاب خانم بگو

آره آره به هواپیمایی هما قبل از انقلاب خانم بگو اوامرشون انجام شد

اینم بگو حرفش درست بودهمون کولی بازی در آوردن دیگه من چپ چپ به عمو نگاه کردم که اونم لبخندی زد و گفت عموحامد: راست میگم دیگه عموحامد: گوشی و االن میدم به هواپیمایی هما استخدام گوشیو بطرفم دراز کرد، عموحامد:

بیا هواپیمایی هما ایران ایر هواپیمایی هما ایران ایر: چیشده مگهالهی شوهر کچل گیرت بیاد هواپیمایی هما ایران ایر با این نقشه ات هواپیمایی هما ایران ایر: خوب میشه بهتر از اینه که یک عمربهش نگاه کنی هیچی صورتم داغون شد هواپیمایی هما قبل از انقلاب: دیوانه بای کار دارم بازم ممنون اجی، تو عروسیت با آبکش آب پذیرایی میکنم شاهین: نگران نباش یک

مطالب مشابه


آخرین مطالب