آره.نمیخوام برات دردسر درست بشه. آه عمیقی کشیدم و گفتم: _ از حاال دیگه چنین ریسکی نکن.خیلی کارای احمقانه ای میکنی. _ همش بخاطر عالقمه. کالفه از این ابراز عالقه ی بی موقع گفتم: _ بس کن.....چه وقت این حرفاست؟؟
صدای بیتا که به اتاق نزدیک میشد باعث شد خیلی ماهرانه حرفو عوض کنه و بگه: _ در هر حال نگران نباشید.من میرم ببینم میتونم پیداش کنم یا نه. بیتا وارد اتاق شد و نگاهی به ما انداخت و رو به بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان گفت:
_ آره حمید هم داره میره.نگران نباش سلما جان.جایی رو نداره که بره.البد یه کار ضروری براش پیش اومده....اصال نگران نباش. لبخندی تحویلش دادم و گفتم: _ حتما همینطوره. از اتاق بیرون رفت که بالفاصله بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان گفت:
_ میخوای همراه من بیای؟؟بهتر از نگرانیه... بسرعت جبهه گرفتم و گفتم: _ معلومه که نه.این اصال کار درستی نیست. _ بخاطر خودت گفتم. ابرویی باال انداختم و گفتم: _ از من فاصله بگیر بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان.این به نفع هردومونهکالفه چنگی به موهاش زد و از اتاق خارج شد ولی خیلی زود دوباره برگشت و گفت: _ مراقب پویا باش تا برگردم. با ذوق قبول کردم و اون رفت. بلیط هواپیما چارتر ارزان تایلند و پویا وارد اتاق شدند که آغوشمو برای هردو باز کردم. بلیط هواپیما چارتر ارزان تایلند بسمتم دوید ولی بلیط هواپیما چارتر ارزان شیراز تهران با دودلی نزدیکم شد
بلیط هواپیما چارتر ارزان شیراز تهران کمی خودشو
که محکم تو آغوشم فشردمش و بوسه بارونش کردم...چقدر دلم این آغوش کوچیکو رو میخواست.... بلیط هواپیما چارتر ارزان شیراز تهران کمی خودشو ازم فاصله داد و نگام کرد. با مهر بهش خیره شدم و گفتم: _ میدونی من خیلی تو رو دوست دارم؟؟
با تعجب گفت: _ چرا؟؟ گونشو بوسیدم و گفتم: _ چون یه پسره آقا و دوست داشتنی هستی. بلیط هواپیما چارتر ارزان تایلند زود گفت: _ من چی مامی؟؟گونه ی اونو هم بوسیدم و با شوق گفتم: _ تو هم دختر نازمی.بليط هواپيما چارتري ارزان بدون تو میمیره. بلیط هواپیما چارتر ارزان آنتالیا خودشو کال از آغوشم جدا کرد و گفت: _ بلیط هواپیما چارتری ارزان همیشه به بچه هاشون میگن دوسشون دارن؟؟
_ خب همیشه که ممکنه فرصتش پیش نیاد.ولی در کل، آره میگن. _ پس چرا بلیط هواپیما چارتری ارزان من نگفته؟؟بلیط هواپیما چارتری ارزان من همش تو اتاقشه، یا آرایشگاهه یا خونه ی دوستاش.من عزیز جونو بیشتر از بلیط هواپیما چارتری ارزان دوست دارم.مهری جونو هم دوست دارم غذاهای خوشمزه ای برام میپزه.تازه وقتی که عزیز مریض میشه از هردومون مراقبت میکنه. تو چشام بخاطر این بی رحمی افسون نم اشک نشست و با مهربونی گفتم: _ پدرت چی؟؟ اونم دوستت داره مثل عزیز جون و مهری جون؟؟ _ آره خیلی خیلی خیلی.منم خیلی دوسش دارم.اول بابامو دوست دارم بعد عزیزو. دستای کوچک و سفیدشو به دست گرفتم و گفتم: _ میشه ازت بخوام منو بلیط هواپیما چارتر ارزان کرمانشاه تهران رو هم دوست داشته باشی؟؟ ابروهاش باال رفت و گفت: _ شما خیلی مهربونید ولی اون شب کنار دریا با بابام دعوا کردید. _ نه عزیزم دعوا نکردیم.فقط یه بحث کوچولو بود. یهو بلیط هواپیما چارتر ارزان کرمانشاه تهران با دستاش بلیط هواپیما چارتر ارزان آنتالیا رو هول داد و غر زد: _ نخیر.بابای تو با بليط هواپيما چارتري ارزان من بد حرف زد.تازه باعث شد بليط هواپيما چارتري ارزان منو دعوا کنه. لباش لرزید و آماده ی گریه بود که زود تو بغلم گرفتمش و گفتم: _ نه بليط هواپيما چارتري ارزان.ما با هم بد حرف نزدیم.اصال من و بابای پویا که باهم دعوا نداریم.دست پویا رو هم گرفتم و به خودم نزدیک کردم و گفتم: _ حاال ما رو دوست داری؟؟
پویا اخمی کرد و گفت: _ تو رو آره.ولی بلیط هواپیما چارتر ارزان کرمانشاه تهران رو نه.چرا منو هول داد؟ هردو رو به خودم فشردم و گفتم: _ فدای هردوتون بشم که اینقدر قلدرین.نباید با هم دعوا کنید که.شما مثل خواهر و برادرید.
باهم باید خوب باشید و مراقب هم باشید.باشه؟؟ اونوقت چند وقت دیگه پیش هم نیستید و تنها میشید، بعد کلی غصه میخورید چرا روزایی که پیش هم بودید باهم دعوا کردید. هردو نگام میکردن که گفتم: _ حاال همو ببوسید که آشتی کرده باشید. بلیط هواپیما چارتر ارزان ۸۰ درصد تخفیف لباشو غنچه کرد و بسمت پویا رفت که پویا سرشو عقب کشید و گفت: _ این کار خوبی نیست. با خنده پرسیدم: _ چرا؟؟
خب بلیط هواپیما چارتر ارزان ۸۰ درصد تخفیف
_ عزیز جون گفته نباید هیچ دختری رو ببوسی مگه اینکه باهاش عروسی کنی. _ خب بلیط هواپیما چارتر ارزان ۸۰ درصد تخفیف خواهرته. _ نه نیس. _ ای وروجک.بلیط هواپیما چارتر ارزان ۸۰ درصد تخفیف مگه قرار نشد بشه خواهرت. _ خب قرار شد ولی واقعا نشد که. با خنده نگاش کردم، اصال رفتارش مثل بلیط هواپیما چارتر ارزان دلتابان شیطون نیست.