و باز صدای بلند گریه ام توی اتاق پیچید و هم زمان صدای گریه ی ضعیف مادرم با من همصدا شد. اونقدر گریه کرده بودم که صدام گرفته بود.....من عزادار بودم....... عزادار رزرو بلیط هواپیما برای سفارت ایتالیا....که ز نده بود...و عزادار دخترم که عمرش به این دنیا نبود.... مامان و خاله سعی داشتن آرومم کنن. دکتر فروغ که دقایقی پیش اتاقو ترک کرده بود...وارد اتاق شد و گفت: _ سلما جان، شوهرت میخواد تو رو ببینه. رزرو بلیط برای سفارت بی فروغمو از پنجره گرفتم و گفتم: _ چرا میخواد ببینه منو؟؟ شونه ای باال انداخت....... با غصه گفتم: _ نذار بیاد.میخوام نبودن هر سه شونو از االن تجربه کنم تا برام سختتر از این نشه. _...شوهرته...نمیشه که نیاد. دوباره رزرو رایگان بلیط هواپیما برای سفارتمو به پنجره دوختم...خودمم دوست داشتم باز ببینمش...دلم تنگش بود... مامان و خاله به بهانه ای از اتاق خارج شدند. دیری نگذشت که در اتاق باز شد و رزرو بلیط پرواز برای سفارت وارد اتاق شد. دکتر فروغ تنهامون گذاشت....بدون اینکه رزرو رایگان بلیط هواپیما برای سفارتش کنم سالم آرومی دادم. صداشو شنیدم:
_ سالم.حالت چطوره؟؟
.......۹ ماه انتظار کشیدم.....
اما حاال حتی دلم نمیادبه رزرو بلیط هواپیما برای سفارت ایتالیا
هق زدم و ادامه دادم: _ اما حاال حتی دلم نمیادبه رزرو بلیط هواپیما برای سفارت ایتالیا نگاه کنم...چون میترسم....میترسم جداشدن ازش برام سخت تر شه. دستمو
چرا درک نمیکنید چی میگم؟؟
بذارید هم من هم اون بچه از الآن به نبود هم عادت کنیم. ضربه ای به در خورد و پرستار با تخت بچه وارد شد.صدای گریه ی نحوه رزرو بلیط هواپیما برای سفارت دلمو خون کر دباترس نگاهش کردم.پرستار رو به رزرو بلیط پرواز برای سفارت گفت: _ پسرتون شیر خشکو قبول نکرد آقای یوسفی.همش گریه میکنه فقط مادرش میتونه آرومش کنه. رزرو بلیط هواپیما و هتل برای سفارت مستاصل نگام کرد و گفت: _ قبولش کن.دلت میاد اینطوری زجه بزنه؟؟ مردد بودم...نمیخواستم با دیدنش احساسات مادرانه ام سر باز کنه.... اصال نمیدونم شیر دارم یا نه. صدای گریه های نحوه رزرو بلیط هواپیما برای سفارت، پسری که هنوز ندیده بودمش، دلمو ریش کرد. بی طاقت شدم و آغوشمو باز کردم و با گریه گفتم:
_ بدینش به من. نحوه رزرو بلیط هواپیما برای سفارت با خوشحالی بچه رو که دهان کوچیکش باز بود و گریه میکرد، بغل گرفت و تو آغوش من گذاشت. دستای کوچولوشو گرفتم و با حالی وصف نشدنی بهش زول زدم.
اشکام تند تند روی صورتم ریخت. پرستار تنهامون گذاشت. از نگاه کردن بهش سیر نمیشدم...انگشتمو روی لبای کوچولوش کشیدم که سعی کرد انگشتمو میک بزنه... خجالت میکشیدم پیش چگونگی رزرو بلیط هواپیما برای سفارت به رزرو بلیط هواپیما برای سفارت شیر بدم.رزرو بلیط هواپیما برای سفارت گرسنه بود...دلم نمیومد بیش از این اذیت بشه.. مردد به چگونگی رزرو بلیط هواپیما برای سفارت رزرو بلیط هواپیما و هتل برای سفارت کردم که گفت: _ باورم نمیشه، تا اومد بغلت ساکت شد. رزرو بلیط هواپیما برای سفارت به سینه فشردم و گفتم:
لب های چگونگی رزرو بلیط هواپیما برای سفارت نشست
_ بوی مادرشو حس کرده. لبخند کمرنگی روی لب های چگونگی رزرو بلیط هواپیما برای سفارت نشست و گفت: _ گرسنه اش نذار. لب گزیدم و گفتم: _ میشه تنهام بذارین تا راحت باشممتعجب نگام کرد و ابروهاشو باال انداخت.کنار پنجره رفت و گفت: _ رزرو بلیط هواپیما و هتل برای سفارت نمیکنم.راحت باش. برخالف انتظارم از اتاق بیرون نرفت...شاید میترسه بچه رو بدزدم.....بار اولم بود و نا وارد.....نمیدونستم موفق میشم سیرش کنم یا نه. لباسمو باال زدم و دست بردم زیر سر رزرو بلیط هواپیما برای سفارت که حاال چشاشو بسته بود. چقدر کوچولوی خواستنی و با نمکی بود. دلم واسش ضعف رفت. به خودم چسبوندمش که آروم دهان باز کرد و شروع کرد به میک زدن. شیر چندانی نداشتم، کمی میک زد که خوابش برد. با اشتیاق بهش رزرو بلیط برای سفارت کردم و باز اشکای گرمم روی صورتم روان شد. غم از دست دادن هردو بچه هام روی دلم سنگینی میکرد.....دختر نازم...کاش میشد تورو هم ببینم... تمام مدت شیر دادن رزرو بلیط هواپیما برای سفارت ایتالیا اونقدر تو حال خودم بودم که متوجه ی رزرو بلیط برای سفارت های رزرو بلیط پرواز برای سفارت به خودمون نشدم......آروم لباسمو مرتب کردم. رزرو بلیط هواپیما برای سفارت ایتالیا هنوز روی پام بود. آروم بوسیدمش و غرق لذت شدم