۱ سال از زندگی مشترک ما میگذشت و هر روز اصرارهای کانال ایرانیان خارج از کشور و سایت همسریابي ایرانیان مقیم خارج از کشور برای بچه دار شدن بیشتر میشد، اما من حاضر به داشتن بچه نبودم. پس افتادم روی دنده ی لج .از طرفی سایت همسریابی ایرانیان مقیم خارج از کشور دوست نداشت کسی موضوع جدا شدن جای خوابمونو بفهمه حتی مادرم. پس وقتی دید زیر بار نمیرم
دست به دامنم شد که آبروشو نبرم و نگذارم کانال ایرانیان خارج از کشور خیال کنند او نازا ست و انگ نازایی رو به او ببندند. اما من سرسخت تر از این حرفا بودم. پس سایت همسریابی ایرانیان مقیم خارج از کشور که دید با او کنار نمیام، دست به دامن کانال تلگرام همسریابی خارج از کشور شد .فقط بخاطر آبروش . آخه گفته بودم حاضر نیستم به هیچ وجه از او بچه ای داشته باشم
کانال تلگرام همسریابی خارج از کشور رو راضی به ازدواج با من کنه
.اما بازم باورم نمیشد فقط برای آبروش کانال تلگرام همسریابی خارج از کشور رو راضی به ازدواج با من کنه ) پیمان (هوا داشت روشن میشد و من هنوز داخل اتاقم به اتفاقاتی فکر میکردم که بعد چند سال حاال یادم اومده بود سر دردم کمی بهتر شده بود باورم نمیشه سایت همسریابی خارج از کشور .همون دختر مورد عالقه ی ۷ سال پیشمه .شیوا شیوای دروغی .باورش سخته حاال میفهمم چر ا نسبت به سایت همسریابی خارج از کشور حس خاصی داشتم حاال که همه چیز یادم اومده دارم به خاطر گذشته ی احمقانه ام حسرت میخورم .مثل کودنا خیال میکردم سایت همسریابی ایرانیان مقیم خارج از کشور کسیه که میتونم باهاش خوشبخت شم حسرت روزایی که سایت همسریابی خارج از کشور رو کنارم داشتم به عنوان همسرم . ولی باهاش بد برخورد کردمحرف دلمو نزدم.
حاال میفهمم چرا وقتی بدون روبند دیدمش یه ترس تو نگاهش بود .میفهمم چرا پرسید میدونی سمن کیم؟؟.سایت دوستیابی خارج از کشور چقدر عذاب کشیده ولی بخاطر دروغایی که بهم گفته نمی بخشمش باید برم باید برم دیدنش و تمام این سواالیی که تو ذهنمه رو ازش بپرسم. کاش انقدر برای جدا شدنمون زود اقدام نکرده بودیم .کاش . منتظر بودم زودتر صبح بشه تا برم سراغش دل تو دلم نبود . حاال دیگه سایت همسریابي ایرانیان مقیم خارج از کشور خیلی فرق داشت برام حاال خیلی بیشتر از قبل دوسش داشتم چون عشق ۷ سال پیشم سر باز کرده بود و حاال معنی عشق واقعی رو بعد از چند سال درک میکردم . همین امروز میرم سراغش ازش میخوام برام توضیح بده همه چیزو من نمیذارم باز مثل ۷ سال پیش از دستم بره حتی اگه بگه دیگه عشقی از من تو دلش نیست، اونوقته که میگم مجبوری منو بخوای، چون من میخوامت اصال حضور سایت همسریابی ایرانیان مقیم خارج از کشور برام مهم نیست. پویا پسر ما دوتاست
زیادی برای دیدنش مشتاق بودم .زمان به کندی گذشت تا اینکه هوا روشن شد .دوش گرفتم و بهترین لباسمو پوشیدم به اصرار عزیز صبحونه ی مختصری خوردم که مهری رو حاضر و آماده برای بیرون رفتن دیدم. آب پرتقالمو سرکشیدم و پرسیدم:
_ جایی میری؟؟ مردد نگام کرد و گفت: از خانم مرخصی گرفتم آقا _ برای چی؟؟
_ راستش .راستش عروسی یکی از سایت دوستیابی خارج از کشور .میرم اونجا. از جام بلند شدم و با اخم گفتم: _تا جایی که یادمه تو کسی رو نداشتی.این سایت دوستیابی خارج از کشور از کجا پیداشون شد یهو؟؟ کمی دستپاچه شد و جواب داد: _ نه آقا.بی کس و کارم نیستم.یکی از.
_ من دارم میرم بیرون، بیا میرسونمت. _ نه آقا.خودم میرم.مسیرم به شما نمیخوره. سر تکان دادم و با عجله به سمت در رفتم و از عمارت خارج شدم .با سرعت به سمت خونه ای که متعلق به سایت همسریابي ایرانیان مقیم خارج از کشور بود رفتم .گوشه ای پارک کردم و بسمت در رفتم .در کمال تعجب دیدم که بازه به داخل سرک کشیدم، کسی نبود. وارد شدم و از پله ها باال رفتم. صدای صحبت و شلوغی می اومد جلوی در ایستادم و زنگو فشردم .طولی نکشید که در باز شد یه خانم ناشناس بود. با چشمهایی ریز شده نگاش کردم و گفتم: _ سایت همسریابي ایرانیان مقیم خارج از کشور رو صدا میزنید؟؟
ابروهاش باال پرید و گفت: _ گروه واتساپ ازدواج خارج از کشور؟؟ نیست. _ نیست؟؟ کجاست؟؟ با تردید نگاهم کرد و بی توجه به حرفم به داخل خانه نگاه کرد و گفتزری خانم؟؟ بیا ببین این آقا چی میگه. و به داخل رفت که زری مقابلم قرار گرفت و تا چشمش به من افتاد لبخند از روی لباش پرکشید و با لکنت گفت:
_ آ آقا _ سالم زری خانم.گروه واتساپ ازدواج خارج از کشور کجاست؟؟
_ ش .شما اینجا چیکار میکنید؟؟
_ اومدم گروه واتساپ ازدواج خارج از کشور رو ببینم.کجاست؟؟
آخه آخه چت با ایرانیان خارج از کشور نیست. _ خب کجاست؟؟
چت با ایرانیان خارج از کشور کانال تلگرام همسریابی خارج از کشور داره
_ آقا خواهش میکنم برید با چت با ایرانیان خارج از کشور چیکار دارید تو این موقعیت؟؟ _ موقعیت؟؟ چه موقعیتی؟؟ _ چت با ایرانیان خارج از کشور کانال تلگرام همسریابی خارج از کشور داره داره ازدواج میکنه .خواهش میکنم بذارید زندگیشو کنه از اینجا برید.بذارید دخترم روی خوشبختی رو ببینه