نگاهی بهم انداخت و بسمت راه پله رفت. با رفتنش دستامو روی صورتم گذاشتم و بی صدا اشک ریختم. توسط کسی به آغوش کشیده شدم
قیمت بلیط هواپیما کیش مهری زیر گوشم
و صدای نرم و مهربان قیمت بلیط هواپیما کیش مهری زیر گوشم پیچید: _بمیرم برات .بمیرم قیمت بلیط هواپیما کیش. هق هقم بیشتر شد
و میان گریه گفتم: _ قیمت بلیط هواپیما مشهد چرا اینقدر بد بختیم؟؟؟ قیمت بلیط هواپیما مشهد و مامان اینجا حکم خدمتکارو داشتند
قیمت بلیط هواپیما مهری، دوست مامان بود و قیمت بلیط هواپیما ی اصلیم به حساب نمیومد.ولی خیلی دوسش دارم و خیلی چیزها
رو مدیون اون هستم. از بغل قیمت بلیط هواپیما بیرون اومدم و گفتم: _ حاال چیکار کنم قیمت بلیط هواپیما؟؟؟؟ با بغض کنارم نشست
و گفت: _ چاره ی دیگه ای هم داری مگه قیمت بلیط هواپیما خارجی؟؟درسته زندگیت خیلی سخت میشه درسته که داری یه ریسک
بزرگو انجام میدی ولی الاقل پول عمل مامانت جور میشه بمیرم برات که کاری ازم برنمیاد واست انجام بدم.ببخش منو
قیمت بلیط هواپیما خارجی شرمنده ام. _این حرفو نزن قیمت بلیط هواپیما خارجی .درسته چاره ای ندارم.کاش مامان حالش خوب بود
اونوقت یه درصدم پیشنهادشو قبول نمیکردم. دست نوازشی به پشتم کشیدوگفت: _ برو استراحت کن.کاری نمونده که بخواد اینجا باشی
برو. _ نه، میز ناهارو میچینم بعد میرم. _ نه قیمت بلیط هواپیما خارجی.خودم هستم.برو. سری تکان دادم و از جام بلند شدم.بسمت در ورودی رفتم
حیاط نشستم که در زده شد و قیمت بلیط هواپیما تهران استانبول مهری وارد حیاط شد و گفت: _چرا اینجا نشستی؟؟؟ لبخندی زدم و گفتم
_بهم آرامش میده. سینی غذا رو روی پله گذاشت و گفت: _بیا غذاتو بخور.واست آوردم همینجا تا راحت باشی.. سینی غذا رو روی پام گذاشتم
و مشغول خوردن شدم. قیمت بلیط هواپیما تهران استانبول چشم ازم برنمیداشت که گفتم: _خودت نمیخوری؟؟ _نه میل ندارم. _ ناهار اونا رو دادی؟؟؟
_ آره.خانم خواست تنها با آقا صحبت کنه، این شد که اومدم اینجا. _قیمت بلیط هواپیما تهران استانبول؟ .افسون چرا خودش باردار نمیشه؟
مشکلی داره؟ _ چه میدونم قیمت بلیط هواپیما استانبول به تهران، حتما یه عیبی داره که نمیتونه در حالی که اشتهامو با فکر به این موضوع
از دست داده بودم، سینی غذا رو روی پله گذاشتم و گفتم: _ مامان چی میشه قیمت بلیط هواپیما استانبول به تهران؟؟؟؟
تقدیر من اینطوری رقم خورده بود. روز چهارم بود که _ قیمت بلیط هواپیما استانبول به تهران همه جا رو گردگیری کردم. _دستت درد نکنه بشین یه چایی تازه دم بریزم برات. پشت میز نشستم که صدای افسون بلند شد: _ مهری؟.. مهری؟.. قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد
با عجله از آشپزخونه خارج شد با استرس به راه رفته ی قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد نگاه میکردم.حتما اتفاقی افتاده که اینطور دلهره گرفتم
با انگشتام بازی میکردم که قیمت بلیط هواپیما تهران مشهد وارد آشپزخونه شدنگاش پایین بود و کنارم روی صندلی نشست، میترسیدم
بپرسم چی شده و حرف شایسته ای نشنوم فقط نگاش میکردم که خودش به حرف اومد .و با صدای آرومی گفت: _ پاشو حاضر شو دختر
چیشده قیمت بلیط هواپیما لندن به تهران؟؟
به حرف اومدم: _ چیشده قیمت بلیط هواپیما لندن به تهران؟؟ _ عاقد تو راهه. چشام کامل باز شد وگفتم: _عاقد؟؟ _آره داره میاد تا تو
رو به عقد آقا در بیاره. دست و پام شل شد و سرمو روی میز گذاشتم. کمی گذشت، دست قیمت بلیط هواپیما لندن به تهران نوازش وار روی سرم