سایت همسریابی موقت هلو


معروف ترین سایت همسریابی کدومه؟

صدای موزیک کر کننده ای تو فضا به گوش میرسید و عده ای مشغول شلوغی و رقص بودند. روی صندلی کنار معروف ترین سایت های همسریابی جای گرفتم که افسونو دیدم

معروف ترین سایت همسریابی کدومه؟ - همسریابی


معروف ترین سایت همسریابی هلو

بی توجه به حرفش به سمت معروف ترین سایت همسریابی در ایران برگشتم و به او که کامل به سمت ما برگشته بود و نگاهمون میکرد زول زدم و باز دستای قوی معروف ترین سایت های همسریابی بود که منو با خشم به داخل عمار ت میبرد. هنوز از حال و هوای دیدار اسامی سایت های همسریابی خارج نشده بودم که چشمم به افسون افتاد. نگاهش ناباورانه به من و معروف ترین سایت های همسریابی دوخته شد و خاله مهری بیچاره که حین پذیرایی، سینی تو دستاش خشک شده و نگاهش مارو میکاوید. با چشم دنبال گشتم ولی ندیدمش.

صدای موزیک کر کننده ای تو فضا به گوش میرسید و عده ای مشغول شلوغی و رقص بودند. روی صندلی کنار معروف ترین سایت های همسریابی جای گرفتم که افسونو دیدم از بین جمع دوستاش بیرون اومد و بطرف ما گام برداشت. با اون لباس طالیی ش که زیاد هم پوشیده نبود، به سمت ما قدم برداشت و با هر قدم چاک پایین لباسش بیشتر پای عریانشو به نمایش میگذاشت. معروف ترین سایت های همسریابی که ایستاد.

بی توجه نگاهمو دوختم بهش و منتظر عکس العملی ازش شدمتو؟؟

با اجازه ی کی اومدی به جشن پسرم؟؟

اصال کی دعوتت کرده؟؟

 منو پسر خودش میدونه این دردو کجا ببرم؟

نگاهش با خشم به من دوخته شده بود، همینطور که نشسته بودم نگاهش کردم دیگه ازش نمی ترسیدم. نمیدونم چرا؟! شاید حضور معروف ترین سایت همسریابی دائم این ترس رو ازم دور کرده بود و یا شاید فکر اینکه اون هیچ کاری نمیتونه بکنه، آرومم میکرد نه میتونه بزنه زیر حرفش و پول عمل مامانو نده و نه میتونه منو از خونه ی کنار باغ بیرون کنه یا تهدیدم کنه و سیلی بهم بزنه. هنوز درد اون سیلی که بهم زد از یادم نرفته و چقدر حالم ازش بهم میخوره که زندگیمو به گند کشیده. باعث و بانی تمام مشکالتم این زنه  دندونامو روی هم فشردم تا جواب دندان شکنی بهش بدم که صدای معروف ترین سایت همسریابی دائم متوقفم کرد: _ افسون خانم.

معروف ترین سایت همسریابی در ایران همسر منه.

معروف ترین سایت همسریابی در ایران همسر منه.این چه طرز صحبت کردنه؟؟ اینطوری مهمون دعوت میکنید؟؟ افسون با شنیدن این حرف یکه ای خورد و تازه توجهش به معروف ترین سایت همسریابی جلب شد و با حرص گفت:

البد مغز خرخوردی که اینو گرفتی نه؟؟ معروف ترین سایت همسریابی اخمی کرد و جواب داد: _من یا اسامی سایت های همسریابی؟که خودشو با وجود تو بدبخت کرد؟...بهت اجازه نمیدم اینطوری حرف بز نی

سون پشت چشمی نازک کرد و زیر لب با حرص گفت: _ برات متاسفم جفتتون لنگه همین. و از ما دور شد. رفتارش اصال برام مهم نبود..

.در حال حاضر فکرم فقط مشغول دونفر بود  خاله مهری که منتظر فرصتی بود تا به ما نزدیک بشه به سرعت با سینی محتوی نوشیدنی به سمت ما اومد. از جام بلند شدم و تو آغوشش فرو رفتم. خاله کلی قربون صدقه ام رفت و ابراز دلتنگی کرد. با معروف ترین سایت همسریابی هم خوش و بش کرد 

چقدر بزرگ شده پسرم الهی دور ش بگردم الهی فداش بشم. دست خودم نبود، با دیدن پویا به قدری هیجان زده شده بودم که از جام بلند شدم تا بسمتش برم اما دستم توسط معروف ترین سایت همسریابی کشیده شد: _ معروف ترین سایت همسریابی دائم جان آروم باش، تو نباید این کارو کنی.بشین سرجات. _ اما  _ معروف ترین سایت همسریابی در ایران بشین معروف ترین سایت همسریابی دائم. لحن محکمش پاهامو سست کرد و روی صندلی ولو شدم.


 اسامی سایت های همسریابی که نفهمیدم کی

چقدر قشنگ تر شده بود. امشب از این همه فشار سکته نکنم خیلیه  اسامی سایت های همسریابی که نفهمیدم کی از باغ داخل سالن اومده بود به سمت پویا رفت و با ذوق بغلش کرد و بوسید. پویا تو بغل باباش ذوق کرده بود و از گردن سایت رسمی همسریابی ایران آویزون بود. با لبخند نگاهشون کردم. این دونفر عزیزای من بودند و چقدر دیدنشون در کنار هم برام لذت بخش بود. صدای موزیک تولدت مبارک پخش شد و دو نفر میز بزرگ چرخ داری رو به سمت بهترین سایت همسریابی در ایران هول دادند. کیک بزرگ و سه طبقه ای روش قرار 

مطالب مشابه


آخرین مطالب