چهره ی تو که دمغ تر از این وروجکاست عزیزم زود چارتر هواپیمایی. خندم گرفت: _ باشه برو .فقط گوشیت در دسترس باشه و قبل از ۸ خونه باش . با ابروهایی باال رفته و لبی خندون نگاهم کرد
از نگاهش طاقت نیاوردم و لبم کش اومد و خندیدم که گفت: _ چه مقرراتی!!! چشم .شما امر بفرمایید رو به بچه ها گفتم: _ خب راضی شدید؟؟ با لب و لوچه ای آویزون گفتن:
نوچ رو به چارتر هواپیما گفتم:
_ نوچ رو به چارتر هواپیما گفتم:
_ بابایی قول میده وقتی برگشت شبو تا صبح پیش شما باشه خوبه؟؟شب تا صبح آره؟؟؟ بعد رو به بچه ها گفت: _اصال میخواین امشب ببرمتون پیش رمضون؟؟ خونه باغ؟؟ .
هر دو گفتن: _ پس مامان چی؟؟
چارتر هواپیما ابرویی باال انداخت و گفت: _ مامان چون تنهاست من برمیگردم پیشش . از حرفاشون دل درد گرفته بودم از چارتری هواپیما چیست . واقعا که چارتری هواپیما چیست دار بودن صدای اعتراضشون بلند شد: _ نه همه با هم بریم چارتر هواپیما تهران مشهد کالفه رو به من گفت: _ هرچی میکشم زیر سر توعه . باز خندیدم که گفت: _ جون باباتون کوتاه بیایید وگرنه شب چارتر هواپیمایی پیشتونااا هردو ساکت چارتری هواپیما مشه دو نگاه کردند رو بهشون گفتم: _ خب چارتر هواپیما چیست کافیه بچه ها .برید پایین منم الآن هواپیمای چارتری چیست هردو سر تکان دادن و از ماشین پیاده شدن و جلوی در منتظر من ایستادند . روبه چارتری هواپیما مشهد گفتم:
- _ مشکلی پیش اومده؟؟
- _ نه عزیزم چطور مگه؟؟
- _ پس کجا قراره بری؟؟
- _ آها بعد واست میگم .
- با کنجکاوی نگاهش کردم
و گفتم: _ دیر نکن من از پس این دوتا وروجک بر چارتر هواپیما چیست _ خب یه دقیقه بگو دلت واسم تنگ میشه چارتر هواپیما تهران مشهد چرا پای اونا رو میکشی وسط؟؟ با چارتری هواپیما چیست سری تکان دادم و از ماشین پیاده شدم ) چارتری هواپیما مشهد (با لبخند و خوشی به رفتن سلما و بچه ها نگاه کردم همینکه داخل خونه رفتند بوق زدم و راهی شدم قبل از اینکه به خیابون اصلی برسم موبایلمو بیرون آوردم و به امالکی که بهش سپرده بودم زنگ زدم و خبر دادم خونه ای که پسندیدمو همین امروز چارتر هواپیما چیست قولنامه میکنم . دلم میخواد این خونه رو برای زندگی مشترکم با سلما آماده کنم . بسمت عمارت رفتم باید وسایلمو جمع میکردم موندن در اونجا به پایان رسید
اونجارو میذارم برای چارتری هواپیما و مادر . خاطره ی خوشی ازش ندارم جز غم چیزی برام نداشت همینکه وارد شدم مهری و عزیز با لبخند نگام کردن . انگار منتظر بودن هرچه زودتر همراه خودم ببرمشون چشمکی بهشون زدم و گفتم: _ آماده اید؟؟
عزیز: _ آره مادر _ منتظر باشید تا بیام و بطرف پله ها رفتم یکراست به اتاقم رفتم و تمام مدارک و وسایل شخصیمو داخل یه چمدون بزرگ گذاشتم یه مقدارشم بدردم نخورد و جا گذاشتم بذار یه چیزی باشه که چارتری هواپیما با نفرت دور بریزه در اولین فرصت هم شناسنامه ی پویا رو درست میکنم و جای اسم چارتری هواپیما، سلما جای اسم مادر قرار میگیره .
نگاهی کلی به فضای چارتری هواپیما مشهد انداختم و همراه چمدون بزرگم از اتاق خارج شدم که رخ به رخ چارتری هواپیما در اومدم دست به سینه نگاهم میکرد توجهی بهش نکردم تا خودش چیزی بگه در اتاقو بستم و چمدونو جلو کشیدم که گفت: _ کجا به سالمتی؟؟
دارم میرم چارتر هواپیما تهران مشهد بر نمیگردم
نگاهش کردم و جواب دادم: _ دارم میرم چارتر هواپیما تهران مشهد بر نمیگردم این عمارتم برای تو و مادر بمونه نمیخوامش به کارم نمیاد گرچه به اسم منه ولی میبخشمش .بعنوان مهریه ات برش دار چشاش از شدت تعجب گرد شد و بیرون زد و با صدای تیزش داد زد: _ مهریه ام؟؟ خونسرد جواب دادم: _ بله مهریه نکنه میخوای ببخشی؟؟ .آخه ازت بعیده!! دستاشو مشت کرد تو چشام زول زد و گفت:
_ نمی فهمم .منظورت چیه؟؟ _ منظورم که خیلی واضحه دارم با خوش گذرونیات تنهات میذارم با مادر خوش باشید مامان که صدای ما به گوشش رسیده بود از اتاقش خارج شد: _ چارتر هواپیما معلومه کجایی؟؟ این چمدون چیه؟؟ رو بهش گفتم: _ دارم میرم مادر .حاضر نیستم اینجا بمونم و به چارتری هواپیما زول زدم و گفتم: _ منتظر می مونم تا برای طالق خودت اقدام کنی من که حرفی ندارم پس منتظر میمونم تو هم کوتاه بیای مامان جلو اومد و گفت: _ بچه شدی؟؟ چی داری میگی؟؟ تو حق نداری جایی بری .چارتری هواپیما زنته