روی دانلود برنامه صیغه یاب آنلاین تکیه دادم.
فکر کردی خیلی آدم مهمی هستی؟ جوابی ندادم و سرم را روی دانلود برنامه صیغه یاب آنلاین تکیه دادم. یه چیزی قلبم را می فشرد و معدم را پر و خالی می کرد. ساعت چهار صبح بود، خیابان ها بسیار خلوت بودند. دستم بی حس شد و کنار بدنم افتاد، بازدمم را عمیق بیرون دادم. _از کجا این قدر مطمئنی که برنامه صیغه یاب این کار رو کرده؟ نیشخندی زدم و دستم را روی کنسول ماشین قرار دادم و به نیم رخ برنامه صیغه یاب آنلاین چشم دوختم، چشم های مشکی اش در تاریکی می درخشید. نیازی به اطمینان داشتن نبود، من باراد را به خوبی می شناختم. کارن که معلوم بود از نگاه من کلافه شده است گفت: _یه دلیل بیار. دستم را از روی کنسول برداشتم و صاف نشستم، یکی از حلقه های موهایم را در دست گرفتم: _چون جلوی چشم خودم آدم اجیر می کرد تا ماشین یکی رو دست کاری کنن! کارن دستش را میان موهاش فرو برد و موهای مشکی رنگش را به عقب هدایت کرد.
برنامه صیغه یاب آنلاین دستش را طرف ضبط برد
من ادامه دادم بر عکس اون چیزی که تو فکر می کنی برنامه صیغه یاب مثل یه موش ترسو می مونه! کارن جوابی نداد، سکوت سختی در ماشین ایجاد شد. برنامه صیغه یاب آنلاین دستش را طرف ضبط برد، صدای آهنگی ملایم و آرامش بخشی فضا را پر کرد. سرم را به صندلی تکیه دادم و چشم هایم را بستم.آن قدر دندان هایم را روی هم فشرده بودم که فکم درد گرفته بود. بی نهایت خوابم می آمد. دستانم را روی سینه ام گره زدم و سرم را روی برنامه صیغه یاب رایگان کنارم گذاشتم، چشم هایم را نرم روی هم گذاشتم. با صدای کارن چشم هایم باز شد. _خونت کجاس؟ آدرس را به او گفتم و دوباره چشم هایم را بستم، نمی دانم چه زمانی رسیدیم، انگار در راه خوابم برده بود، صدای ناواضح کارن واضح شد: _ای بابا یه ساعته دارم صدات می کنم! با صدای خواب آلودی گفتم: _چی شده؟ _خونت تو کدوم کوچه است؟ چشم هایم را با دست مالش دادم. روبریم را نگاه کردم، جلوی کوچه ای بودیم که خانه ام در آن بود. _مرسی همین جا پیاده می شم.
برنامه صیغه یاب آنلاین نفسش را عمیق بیرون داد
برنامه صیغه یاب آنلاین نفسش را عمیق بیرون داد، کارن به معنی واقعی بداخلاق بود. _خانوم می گم خونت کدوم کوچه است، لطفا جواب بده! اخم هایم را در هم کشیدم: _با طلبکارت صحبت نمی کنی که! در دانلود برنامه صیغه یاب آنلاین را کشیدم خواستم پیاده شم که کارن ساق دستم را کشید و دوباره به داخل ماشین هدایتم کرد. یکی از ابروهایش را بالا برد و با صدای ملایمی گفت: ببین من از لجبازی اصلا خوشم نمیاد عصبیم می کنه، حالا بگو تو کدوم کوچه برم؟ به کوچه سمت راست اشاره کردم، کارن داخل کوچه پیچید.
پلاک را به کارن گفتم و کارن جلو خانه ایستاد، از دانلود برنامه صیغه یاب آنلاین پیاده شدم و دستم را به سمت کارن دراز کردم: _از آشناییت نه چندان خوشحال شدم. برنامه صیغه یاب آنلاین یکی از ابروهایش را بالا برد و لبخندی زد: _همچنین. دستش را به سمت دستم دراز کرد و دستم را فشرد، تا زمانی که در برنامه صیغه یاب را باز کنم، پشت در ایستاده بود. در ناخواسته بهم کوبیده شد و صدای مهیبی ایجاد کرد. لبم را گزیدم و آرام قدم برداشتم، هنوز چند قدمی برنداشته بودم که در خانه ای باز شد. _کی اونجاست؟ نفس عمیقی کشیدم و لبخندی بر لبم نشاندم، به سمت پیرزن برگشتم و گفتم: _منم همسایتون! پیر زن با حقارت نگاهم کرد و همانطور که داشت داخل می رفت برای خودش غر زد و زیر لب چیزی گفت؛ شنیدم چه گفت، گفت دختری که این موقع به برنامه صیغه یاب می آید وضعیتش معلوم است! بغض بر گلویم چنگ انداخت و حرفش مانند یک تیغ روحم را خراش داد.