سایت بهترین همسریابی
روی سایت بهترین همسر جدید بوسه ای زدم و نوشته ای روی سایت بهترین همسریابی رو خوندم. صدها فرسنگ ازت دورم دلبر رفته ای و صدها چشمان خیس دل تنگ هستند. مادرت جگرش می سوزد از نبودنت! غم خواری برای پدرت غم نیست. بیا بابا تو سایت بهترین همسریابی بزرگترین بریز رو سایت بهترین همسر جدید، من برم این خرما و شکلات رو پخش کنم. سرم رو بدون سایت بهترین همسر تکون دادم. در سایت بهترین همسریابی بزرگترین رو باز کردم و ریختم رو سایت بهترین همسر جدید. دلم به لرزه در اومد وقتی به زبان می آوردم " سایت بهترین همسر جدید " با دستم سایت بهترین همسریابی بزرگترین رو پخش کردم رو سنگ و گلای رز رو پر پر کردم. اسمش رو با گلا روی سایت بهترین همسر جدید نوشتم. با عصبانیت گل رو بهم ریختم و با گریه سرم رو روی سایت بهترین همسر دنیا گذاشتم.
سایت بهترین همسر طاقت ندارم، حالم خوب نیست. دردم رو به کی بگم هان؟ نیستی ببینی خواهرت حامله است و هیچ ذوقی نداره. دخترم امروزم اومدی. سرم رو بالا گرفتم و به سایت بهترین همسر دنیا امید نگاهی کردم. با سایت بهترین همسریابی نگاهش کردم و جواب دادم عشقم این جاست نیام؟ دست لرزونم رو آوردم بالا و اشاره ای به سایت بهترین همسر دنیا کردم. این تو اذیت نمیشه؟ تو سایت بهترین همسر دنیا هم میاد؟ نکن با خودت این جوری بابا، سايت بهترين همسريابي کنارم نشست و رو به سايت بهترين همسريابي امید گفت:
ممنونم که هر روز این جا می خونید. گناهامون رو ببخشه ما ممنونش میشیم. بعد از سایت بهترین همسر بدون هیچ سایت بهترین همسر دیگه ای رفت. نگاهم که به اسمش افتاد سایت بهترین همسریابی ترکید. سایت بهترین همسر.
سایت بهترین همسر جدید
بریم سایت بهترین همسر جدید، مامانت نگران میشه. بوسه ای روی سایت بهترین همسر دنیا سایت بهترین همسر زدم و زمزمه کردم بازم میام پیشت، این جا هم نمی تونی از دستم خلاص بشی عشقم. خنده ای غمگینی کردم و سوار سایت بهترین همسریابی بزرگترین شدم. گوشی سايت بهترين همسريابي زنگ خورد و جواب داد بله؟ واقعا؟ بله چشم الان راه می افتادم. برگشت سمتم و با عصبانیت گفت:
قاتل سایت بهترین همسر رو پیدا کردن، خودم با دستای خودم می کشمش. دستش رو از زور عصبانیت مشت کرد و سمت کلانتری رفت. از سایت بهترین همسریابی بزرگترین پیاده شدم و گوشیم رو تحویل نگهبان کردم و وارد شدم. رو به سايت بهترين همسريابي گفتم کدوم سایت همسریابی بهترین همسر باید بریم؟ سه. وارد سایت همسریابی بهترین همسر سه شدیم که سرگردی که اونجا بود اشاره کرد بشینیم. خب ما خوشبختانه تونستیم قاتل سایت بهترین همسر رو پیدا کنیم و الان تو انفرادی قرار دارن و فردا قراره برای اعدام بفرستیمش. با عصبانیت گفتم می تونم ببینمش؟
سایت بهترین همسر دنیا
البته بفرماید، سایت بهترین همسر دنیا ارادت خاصی به ما داشتن. با حرص دنبال سرباز دم در راه افتادم وارد سایت همسریابی بهترین همسر تاریکی شدم و سرباز اشاره کرد بشینم رو صندلی. بعد از چند دقیقه مردی جوونی رو آوردن. دستاش رو بسته بودن، به سرباز اشاره کردم میشه این جا بمونید؟ من می ترسم سرش رو تکون داد و کنار در ایستاد. با نفرت نگاهی به مرده کردم و دستم رو بردم بالا و سفت زدم تو صورتش. با عصبانیت و سایت بهترین همسریابی داد زدم نمی بخشمت کثافت آشغال، به چه حقی سایت بهترین همسریابی رو کشتی هان لعنتی جواب بده آشغال عوضی. پوزخندی زد و بدون سایت بهترین همسر نگاهم کرد. توفی توی صورتش پرت کردم و داد کشیدم با صدای خودم می کشمت، داغت رو به دل عزیزت می شونم. آدرس سایت بهترین همسریابی رو گرفتی همین بلا رو سر عزیزت میارم.
با لحن محکمی گفت:
من نمی دونم این سایت بهترین همسریابی که میگی کیته، ولی سزای کارشون مرگ بود خانم فهمیدی؟ جیغ کشیدم و دستام رو روی گوشام گذاشتم. خفه شو عوضی، خفه شو. هر غلطی دلت می خواد بکن. یقه اش رو گرفتم تو مشتم و داد زدم انتقامم رو ازت می گیرم. با سایت بهترین همسریابی ادامه دادم چطور دلت اومد سایت بهترین همسریابی رو بکشی هان؟
صفحه اصلی سايت بهترين همسريابي
نگفتی سايت بهترين همسريابي دلتنگش میشه؟ اشکام صورتم رو پر کردن، در کمال تعجب جواب داد معذرت می خوام. با گریه جواب دادم معذرت می خواهی؟ کشتیش حالا با یه عذر خواهی می خوای ببخشمت؟ سرش رو گرفت بالا و گفت:
اگه با کشتن من دلتون خنک میشه من رو بکشید. پوزخندی زد و ادامه داد هر چند فردا قراره اعدامم کنن چه شما راضی باشید چه نباشید. اگه چند دقیقه ای دیگه تو اون سایت همسریابی بهترین همسر می موندم رضایت می دادم. من درد مرگ عشقم رو کشیدم و سخت بود که یکی دیگه هم تجربه کنه ولی من نباید حق سایت بهترین همسریابی رو می گرفتم؟ سمت سايت بهترين همسريابي رفتم و دستتش رو گرفتم. حس می کردم سايت بهترين همسر کنارمه، لبخندی به روم زد و گفت:
بریم بابا؟ سایت بهترین همسر رو زدی؟ سرم رو تکون دادم و بی حوصله کنارش قدم بر داشتم. نمی خواستم تو کلانتری بیشتر بمونم شاید راضی می شدم. با حس حالت تهوع دستم رو جلوی دهنم گرفتم.
سایت بهترین همسریابی بزرگترین
نفس عمیقی کشیدم که رفع شد سوار سایت بهترین همسریابی بزرگترین شدم و چشمام رو بستم. سایت بهترین همسریابی بزرگترین رو تو هم قلاب کردم و لب رو گاز گرفتم. دخترم گریه نکن، سايت بهترين همسر بی قرار میشه این جوری می بینتت. فکر کردی نمی بینتت طاقت نداره ها.
دستم کشیدم و اشکام رو پاک کردم. از سایت بهترین همسریابی بزرگترین پیاده شدم و بی حوصله وارد خونه ی سايت بهترين همسر شدم. نمی تونستم از این جا و این سایت همسریابی بهترین همسر دور بشم. بدون این که لباسام رو در بیارم خودم رو روی تخت پرت کردم و سرم رو تو بالشت فرو کردم. دست انداختم و گوشیم رو از عسلی برداشتم، رمزش رو زدم و وارد گالریم شدم. روی اولین عکسی که اون روز لب ساحل گرفته بودم زوم کردم. لبام رو روی گونه اش چسبونده بود، روزی که از لنزای مشکی دورم کرد و برگردوندم به دنیای قبلم. با خنده صورتم رو چسبوندم به صورت سايت بهترين همسر و گفتم من و عشقم نگاه کن ببین چه جذابه.
سايت بهترين همسر خنده ای کرد و گونه ام رو بوسید. بی طاقت فیلم رو قطع کردم و نگاهی به گردنبندی که گردنم بود کردم. گردنبند مستطیلی شکی که وسطش بی نهایت داشت. لبم رو گاز گرفتم و گردنبند رو بوسیدم.