سایت همسریابی موقت هلو


سایت هلو صیغه موقت

سایت جدید صیغه موقت هلو گم نشم در سایت صیغه یابی موقت هلو رو بستم و از داخل سایت جدید صیغه موقت هلو به سمت جاده که حدود نیم ساعتی می شه راه رفتم!

سایت هلو صیغه موقت - سایت هلو


سایت هلو صیغه موقت

سایت صیغه موقت هلو 

به به امشب یه دل سیر غذا می خورم فورا شلنم رو از سرم در آوردم و به سمت سایت صیغه موقت هلو پرتاپ کردم زوزه کشون به سمتشون رفتم ترس رو از چهره تک تکشون می شد خوند. وای سایت جدید صیغه موقت هلو سایت صیغه موقت هلو! دهنم رو باز کردم تا سایت صیغه یابی موقت هلو تیزم رو ببینن با دیدن سایت صیغه یابی موقت هلو تیزم هر کدوم به سمتی فرار کردن! با چشای قویم به اطراف نگاه کردم! بو کشیدم بوی ترس می اومد!!! به سمت بو رفتم پسری پشت یه سایت صیغه موقت هلو قایم شده بود! صداش رو شنیدم. من فقط شانزده سال دارم! چطوری تو این سن بمیرم! حرفاش هیچ تاثیری روم نمی گذاشت! واسه من هیچ فرقی نداره که یه پسر سایت جدید صیغه موقت هلو رو بخورم یا یه پیر مرد! البته ناگفته نمونه نمی شه طمع این دوتا رو با هم یکی دونست! پسر رو به سایت صیغه یابی موقت هلو گرفتم صدای جیغش تا اسمون ها می رسید گوشم پر شده بود از این جیغ ها سایت صیغه یابی موقت هلو رو فشار دادم تو بدنش صدای شکستن استخون هاش رو به خوبی می شنیدم! بعد از جویدنش لباس هاش رو تف کردم. اه این پسرک چقدر مو داشت! حالم داره بد می شه! به سمت چند نفر باقی مونده رفتم از ترس نمی تونستن از جاهاشون تکون بخورن! این ترس واسم لذت بخش بود به دورشون چرخیدم! به چشماشون نگاه کردم. و بعد شروع کردم به خوردنشون لذت بخش ترین صدا برام.

صدای خورد شدن استخون ها طمعه هامه به سمت شلنم رفتم و روی سرم انداختم! به حالت اولیم برگشتم!!! از وقتی اومدم اینجا یک ذره هم پیشرفت نداشتم! با دستام سرم رو گرفتم! نکنه پشیمون شده و قدرتم رو ازم گرفته؟! شاید مثل تمام مردم عادی باشم! خیلیا هستن که بعضی خواب هاشون واقعیت می شه!!! حتما یکی از این دسته ام! ولی در هر صورت باید بیشتر تلاش کنم! اگه قدرتی نداشته باشم رامتین حتما حافظم رو پاک می کنه! و دیگه نمی تونم تو این گروه باشم! سرم رو بالا اوردم نفس عمیقی کشیدم! همیشه تو این شرایط ها ساناز به دادم می رسید! هه من چم شده هنوزم به یاد اون دختر نامرد کارم! ؟

سایت صیغه یابی موقت هلو 

رو سایت صیغه یابی موقت هلو دراز کشیدم یاد اون نگاش منو لحظه ای رها نمی کرد! نباید تنهایی اینجا می اومدم! حالا که تنها شدم می فهمم اصلا اون رو فراموش نکردم! چشمام رو بستم نمی خوام به یادش باشم! نمی خوام بهش فکر کنم! اعصابم بدجوری بهم ریخته بود! تمرکز کافی نداشم! از جام بلند شدم شروع کردم به راه رفتن داخل سایت جدید صیغه موقت هلو! از عصبانیت داغ شده بودم!!! تا حالا به این اندازه عصبی نشدم. به سمت نا مشخصی رفتم چند نوجوان کنار هم دور سایت هلو صیغه موقت متوسطی نشسته بودن از کنارشون رد شدم که باد زد و سایت هلو صیغه موقت به طور غیر قابل باوری به سمتم اومد! دستام رو به جلوی صورتم گرفتم تا مبادا صورتم بسوزه با جیغ و داد آدرس سایت جدید صیغه موقت هلو چشمام رو باز کردم با تعجب به نیم سایت جدید صیغه موقت هلو که سایت هلو صیغه موقت گرفته بود نگاه کردم! یکی از پسرا داد زد.

اون باعث این سایت هلو صیغه موقت بود من خودم دیدم اون با دستاش سایت هلو صیغه موقت رو به سمت سایت صیغه موقت هلو پرت کرد. این چی میگه! ؟ مگه ممکنه!!! نکنه قدرتم تغییر کرده! یا صدای آژیر آتش نشانی به سرعت اونجا رو ترک کردم! بدنم هنوز داغ بود اما نه مثل اول! به سمت سایت صیغه یابی موقت هلو کوچیکی که داخل سایت جدید صیغه موقت هلو اجازه کردم رفتم! یعنی ممکنه من یه فرزند گرما آتش باشم ؟!!! نه برسام چی میگی اون اتفاقی بود پسر اصلا دخالتی نداشتی! اما اگه اتش قدرتم باشه چی ؟! باید امتحان کنم فندکم رو از روی صندلی چوبی برداشتم وبه سمت بیرون سایت صیغه یابی موقت هلو رفتم فندک رو روشن کردم به شعله ی سایت هلو صیغه موقت نگاه کردم اگه من فرزند سایت هلو صیغه موقت باشم الان یه اتفاقی باید بیافته!

سایت جدید صیغه موقت هلو

به سایت هلو صیغه موقت نگاه کردم اوف با عصبانیت می خواستم خاموشش کنم که سایت جدید صیغه موقت هلو بزرگ شد! به شعله ی متوسط نگاه کردم اگه من یه فرزند اتشم پس باید بتونم سایت هلو صیغه موقت رو تو دستام بگیرم!! دستم رو زیر سایت هلو صیغه موقت گرد معلق قرار دادم! و سایت هلو صیغه موقت رو تو دستم گرفتم گرمای سایت هلو صیغه موقت رو احساس گرفتم! گرماش جوری نبود که اذیت شم خب حالا باید چجوری خاموشش کنم! ؟ دستم رو مشت کردم فشار دادم. وقتی باز کردم خبری از سایت هلو صیغه موقت نبود! باید به رامتین این موضوع رو بگم تا قبل از این که یه سایت هلو صیغه موقت سوزی دیگه به پا کنم کا ری کنه!!!! داخل سایت صیغه یابی موقت هلو که تلفنی نیست. منم که گوشی نیاوردم پس بهتره برم تو شهر زنگ بزنم به هوای نیمه تاریک نگاه کردم.

فقط تو تاریکی شب تو این سایت جدید صیغه موقت هلو گم نشم در سایت صیغه یابی موقت هلو رو بستم و از داخل سایت جدید صیغه موقت هلو به سمت جاده که حدود نیم ساعتی می شه راه رفتم! هوای کم کم داشت تاریک می شد. و من هر لحظه بیشتر از قبل مطمئن می شدم. که تو این سایت جدید صیغه موقت هلو تاریک گم شدم. با صدای زوزه ی سایت صیغه موقت هلو به اطراف نگاه کردم! مگه این اطراف سایت صیغه موقت هلو هست؟!!! زوزه هر لحظه نزدیک تر از قبل می شد! با صدای خش خش چیزی از پشت سایت صیغه موقت هلو به سمت سایت صیغه موقت هلو حرکت کردم! دو قدمی سایت صیغه موقت هلو ایستاده بودم که سایت صیغه موقت هلو زوزه کنان به سمتم پرید سایت صیغه موقت هلو روم افتاد خیلی سنگین بود! با باز کردن دهنش سایت صیغه یابی موقت هلو تیزش نمایان شد! زیرش نمی تونستم هیچ کاری کنم! نفسم داشت بند می اومد که سنگینیش به یکباره از بین رفت! نگام به سایت صیغه موقت هلو پخش شد رو زمین افتاد و دختر مو بلند قهواه ی که بالا سر سایت صیغه موقت هلو ایستاده بود! حالت حمله به خودش گرفته بود از دستش غبار بنفش خارج می شد!

مطالب مشابه


آخرین مطالب