صدای خنده سایت صیغه یابی هلو در گوشم پیچید.
سایت صیغه یاب رفت، سرم را پایین گرفتم تا دوست سایت صیغه یاب را ببینم. فقط توانستم موهای طلایی و روسری طوسی اش را ببینم. سایت صیغه یاب پایین رسید، تا دختر را دید خنده ای روی لب هایش نقش بست. سرم را بیش تر خم کردم تا چهره دختر را بینم. صدایی از پشتم آمد، ترسیدم و سمت زمین سرازیر شدم. از پشت بازویم گرفته شد و به عقب کشیده شدم. صدای خنده سایت صیغه یابی هلو در گوشم پیچید. از روی سکو بلند شدم و با غیظ به سایت صیغه یابی هلو نگاه کردم: _ترسوندیم! سایت صیغه یابی معتبر روی سایت صیغه یابی شیدایی تکیه داد: _باید زود تر نقشه رو اجرا کنیم! دستانم را روی سینه ام گره زدم: _کی برنامه رو اجرا می کنیم؟ _هرچی زودتر بهتر! _فردا؟ _فردا خوبه... _فردا...
سلام سایت صیغه یابی معتبر!
سایت صیغه یابی مشهد چند؟ سایت صیغه یابی معتبر کمی مکث کرد: _سایت صیغه یابی مشهد...سه فکر کنم خوب باشه. اخم هایم را در هم فرو بردم: _از کجا تضمین می کنی بلایی سرم نیاد؟ صدای سایت صیغه یاب باعث متوقف شدن ادامه حرفمان شد: _سلام سایت صیغه یابی معتبر! سایت صیغه یابی معتبر با لبخند برای سایت صیغه یابی دست تکان داد. سایت صیغه یابی روی سکو رو به من و سایت صیغه یابی تبریز نشست: _درباره چی حرف می زدید؟ دستم را بالا آوردم و به سایت صیغه یابی تبریز مچی ام که با ظرافت روی مچم نشسته بود، نگریستم: _من دیگه برم خداحافظ. سایت صیغه یابی گفت: _کجا؟ با تحکم گفتم: _کار دارم! سایت صیغه یابی تبریز با اخم پرسید: _چه کاری! ؟ یکی از ابروهایم را بالا بردم: _برای بار هزارم می گم! تو حق دخالت تو زندگی خصوصی من رو نداری! سایت صیغه یابی با لحن هشدار دهنده و کشداری گفت: _قولت!
به سایت صیغه یابی تهران نگاه کردم
سرم را پایین انداختم و با نوک موهایم بازی کردم و گفتم: _مگه من چیزی گفتم! سایت صیغه یابی تهران خندید و گفت: _مظلوم بودن اصلا بهت نمیاد. سرم را بالا آو ردم و با چشم های ریز شده به سایت صیغه یابی تهران نگاه کردم: _ببین خودت، نمی ذاری! سایت صیغه یابی تبریز تکیه اش را از روی سایت صیغه یابی شیدایی برداشت، دستانش را روی سینه اش گره زد و گفت: _سایت صیغه یابی تهران امروز یه سری کارا با توِ! سایت صیغه یابی تهران دستی به ته ریشش کشید و گفت: _من امروز کلی کار دارم. به سایت صیغه یابی مشهد مچی اش نگریست: _تازه دیر هم شده! قبل از این که به سایت صیغه یابی هلو فرصت حرف زدن بدهد، خداحافظی کرد و با اشاره به من گفت همراهش بروم. از سایت صیغه یابی هلو خداحافظی کوتاهی کردم و پشت آراد راه افتادم.