عشقش مانند شی نامرئی برای سایت های معتبر صیغه یابی است!!
به جای این که بری تو اتاقت بشینی، اومدی کنار ساحل نشستی، با یه تیر دو نشون زدی! هم از هوا لذت می بری هم تمرین می کنی!! کنارش زانو می زند. به چشمان زیبایش می نگرد، آرام اما محکم! می گوید _ بهتره این حس نفرتی که به من داری رو، از خودت دور کنی! و به جای این نفرت و حسادت بذر محبت بکاری!! - هه!!! بذر محبت برای تو بکارم ؟!! تو عمق نگاهش، خود را غرق می کند و با نفرت دیرینه اش می گوید: - عمرا - این طوری، به هیچ جا نمی رسی!! از کنارش بلند می شود، و او را به حال خویش رها می کند!! با رفتن ساناز، رویا به فکر می رود! شاید حق با او باشد، شاید برای پیشرفتش باید از، این همه نفرت دوری کند! او چه بخواهد چه نخواهد؛ عشقش مانند شی نامرئی برای سایت های معتبر صیغه یابی است!! با قدم های آهسته اش؛ به سمت معتبر ترین سایت صیغه یابی می رود. معتبر ترین سایت صیغه یابی - چیه ؟! آنقدر پکر شدی ؟! مانند خود آرام می گوید: - چیز خاصی نیست! - دوست نداری، نگو. بدون هیچ گونه حرفی آن جا را ترک می کند، به اتاقش پناه می برد. و غرق در گذشته اش می شود. در آن طرف ویلا!! حوصله اش به سر می رود! اعصابش را خرد کرده اند. با آنکه با گوشتکوب اعصابش را لهه کرده بودنند؛ اما با صبر و حوصله بار دیگر برایشان توضیح می دهد. اراس - یه بار دگه می گم.
معتبر ترین سایت صیغه یابی سفیدی دورشان را احاطه می کند!
یه فرشته قدرت این رو داره، که سایت معتبر صیغه یابی رو به عقب، و یا جلو ببره! و تو سایت معتبر صیغه یابی سفر کنه. ادرینا - خب این رو که ده بار گفتی! - عه! چه خوب یادتونه چند بار گفتم، اما تو یادتون نمی مونه چطوری انجام بدین! ؟ معتبر ترین سایت صیغه یابی لبخند تلخی می زند! اراس ادامه می دهد: - افراد کمی هستن که می تونن سایت معتبر صیغه یابی رو تغییر بدن. دستانش را بالا می گیرد، و منتظر آن دو می شود؛ تا دستانشان را بالا بیاورند! - هر کاری کردم شما هم انجام بدین. دست چپش را صاف نگه می دارد، کف دستش را به محکم به سمت جلو فشار می دهد! و دیوار سایت معتبر صیغه یابی را به سمت جلو فشار می دهد! با این کارش، معتبر ترین سایت صیغه یابی سفیدی دورشان را احاطه می کند! دخترا با دقت به آن نور می نگرند! نور سفید رفته رفته کم رنگ می شوند. نورا، و آدرینا، حرکتش را انجام می دهند، و برای بار چندم توانستن زمان را دو دقیقه به جلو برند! و سفر کوتاهی در زمان می کنند. ساناز کنارش می رود، دستش را بر روی شونه اش می گذارد. رویا سرش را بالا می آورد.
ای بابا، هر کاری می کنم نمی شه!!! مقابلش می نشیند - به چشم هام نگاه کن. - از چشمای تو خوشگل ترم هست! چرا بشینم به چشای تو نگاه کنم! ؟ - بس کن مسخره بازیات رو. به چشمام نگاه کن! به چشمانش نگاه کی کند؛ با کشیده ی محکمی به صورتش می خورد آخ بلندی می گوید. - چته وحشی ؟!! می خواهد از جایش بلند شود و حسابی گوش مالیش دهد. اما با دادی که ساناز می زند منصرف می شود. - بازم می زنم! - اونوقت به چه حقی! ؟ - اونقدر می زنمت تا زمانی که ببینی چه جوری بزنمت! اینم یه آینده نگریه! به سرعت دستش را بالا می اورد، و باری دیگر محکم به صورتش می زند! با خشم زیاد به او نگاه می کند. به سرعت موهایش را به دست می گیرد و محکم می کشد!! با جیغ جیغ های رویا، بچه ها به سمتشون می یان - به جای این که این همه داد و بیداد کنی؛ از چشمام حرکاتم رو بخون! لگد محکمی به او می زند که آخ بلند می گوید! سایت های معتبر صیغه یابی بی خبر از همه جا جلو می اید، و با عصبانیت می گوید: - فقط همین مونده، بیای بزنیمون!! با دلخوری نگاهش را از مرد بی احساس زندگیش می گیرد. سایت های معتبر صیغه یابی به سمت سایت های معتبر صیغه یابی می آید، و به گوشه ای میبرتش.