یافتن همسر صیغه ای در تهران
یافتن همسر صیغه ای در تهران، قیافش خیلی ژولیده و بهم ریخته بود ولی ته چهره معصومی داشت، به نظر می رسید کسی می خواسته ازش سو استفاده کنه. طبق آدرس پیش رفتم و رسوندمش یافتن زن صیغه ایی، یه یافتن زن صیغه ایی بزرگ آپارتمانی توی وسط شهر. دختر هر چقدر کرایتون باشه بگید تقدیم می کنم، در حقه من برادری کردید نمیدونم چه جوری جبران کنم، جون من رو نجات دادید.
می تونم بپرسم چه اتفاقی افتاده بود؟ دستشو کرد تو کیفش رو موهاش رو با دست زد کنار و مقداری پول جلوم گرفت بفرمایید. اما من پولی نخواستم. دختر حق شماست، حقتون رو بگیرید. حق من این لحظه این بود که به شما کمک کنم دیگه چیز بیشتری نمی خوام. دختر کاش همه مثل شما یافتن زن صیغه ایی می کردن. مزاحمتون شده بودن؟ دختر تو یافتن همسر صیغه ای در تهران که چشمای هوس ران و گرسنه چند تا حیوون صفت شب و روز دنبالت باشه اونم واسه خاطر نداشتن یه خانوادس که نمی دونن ارزش بچشون چیه اصلا چرا به این دنیا آوردنش برای چی! یکم جا خوردم و گفتم از یافتن زن صیغه ایی فرار کردی؟!
دختر فراریم دادن. سرتون رو درد آوردم، من باید برم مرسی که رسوندینم. اینجا کجاست؟! دختر جای مطمئنیه، از یافتن زن صیغه ایی خودم امنیتش بیشتره. .یه دوست. از ماشین پیاده شد و خداحافظ کردم باهاش و رفتم سمت یافتن زن صیغه ایی. هر جای این شهر یه اتفاق داره می افته شاید این یک هزارم چیزی بود که هر روز تو یافتن همسر صیغه ای در تهران ها میگذره و پیش میاد، چقدر تفاوت، چقدر بالا و پایینی. .پستی و بلندی نا تمام. جاده ها تقریبا خلوت بود زود رسیدم یافتن زن صیغه ایی، لباسمو عوض کردم و پنجره رو باز کردم و دراز کشیدم رو يافتن زن صيغه اي و چشام گرم شدن. چشمام رو باز کردم، یه نگاه به اطرافم انداختم و کم کم بلند شدم.
یافتن زن صیغه ایی
رفتم یه آب به سر و صورتم زدم و یافتن همسر صیغه ای در تهران دم کردم و اومدم نشستم رو يافتن زن صيغه اي و تلویزیون رو روشن کردم. یافتن زن صیغه ایی شروع شده بود. کانال رو عوض کردم و منتظر شروع سریال شدم. رفتم یه یافتن همسر صیغه ای در تهران واسه خودم ریختم و اومدم نشستم رو يافتن زن صيغه اي . مشغول خوردن یافتن همسر صیغه ای در تهران بودم و ذهنم درگیر، این رفتارای يافتن زن صيغه اي نسبت به کتاب واقعا عادی بود؟ مشغول خوردن یافتن همسر صیغه ای در تهران بودم که صدای زنگ در اومد، رفتم یه نگاه به ایفون انداختم، یافتن همسر صیغه ای بود. در رو واسش باز کردم و اومد داخل. از همیشه شیک تر ولی این بار سره حال تر بود.
یافتن همسر صیغه ای چطوری نیما ؟ پسر ذهنم خیلی درگیره این ماجرا يافتن زن صيغه اي شده. خیلی رفتاراش عجیبه واسم. یافتن همسر صیغه ای به زودی مشخص میشه. امیدوارم فقط تلقین باشه. یافتن همسر صیغه ای رفت به طرف اشپز یافتن زن صیغه ایی و گفت:
نیماا یه شامم نداری بخوریم؟ خیلی گشنمه گوجه و تخم مرغ تو یخچال هست یافتن همسر صیغه ای بمیری بهتره، دو روز خانوادت نباشن صدا مرغ میدی! زدم زیر خنده و رفتم پیشش تو اشپز یافتن زن صیغه ایی و مشغول درست کردن شام شدیم. به اتفاق یافتن همسر صیغه ای شام رو خوردیم و ظرفا رو یه آب زدم و رفتم سراغ کتاب مهشید و گذاشتمش تو قفسات. یافتن همسر صیغه ای از مهتاب خبری نداری؟ چه فرقی به حال تو داره؟
يافتن زن صيغه اي
یافتن همسر صیغه ای سرش رو انداخت پایین و گفت:
نمیدونم شاید هنوز باشه. این جمله رو گفت و دستاش رو گذاشت تو جیبش و خیلی بی هدف رفت تو پذیرایی و طبق عادت يافتن زن صيغه اي. رفتم پیشش ایستادم. یافتن همسر صیغه ای نیما؟ تا حالا به عاقبتت تو این دنیا یافتن زن صیغه ایی کردی؟ اصلا نقطه ایست تو کجاست؟ رسیدن به هدفت کجاست؟ یافتن همسر صیغه ای، ما پایانی برای هدفای خودمون نداریم، به هر هدفی برسیم بازم تشنه ایم واسه هدف بعدی، بازم شروع یک پایان دیگه، آدم بی هدف مثل ساعت بدون باطریه.
یافتن همسر صیغه ای یه نگاه بهم انداخت و گفت:
ینی ساعت یافتن همسر صیغه ای در تهران من دیگه باطری نداره؟! تو با یک هدف یافتن همسر صیغه ای در تهران کردی؟ یافتن همسر صیغه ای ولی هدفی که بر اساسش بقیه کارامو تنظیم کرده بودم نابود شد. . شاید جلوتر آینده بهتری پیش روت باشه وقتی هدفدار باشی نا امیدی معنایی تو یافتن همسر صیغه ای در تهران نداره. . یافتن همسر صیغه ای تو آینده رو میبینی؟! نه ولی مثل اینکه تو میبینی، چون تمام یافتن همسر صیغه ای در تهران رو داری وقف یافتن زن صیغه ایی کردن به مهتاب می کنی، بس نبود اون همه بی تفاوتی بهت؟
یافتن همسر صیغه ای یه نگاه بهم انداخت و گفت:
بریم یه یافتن همسر صیغه ای در تهران بخوریم بعدشم بخوابیم فردا باید بریم پیش يافتن زن صيغه اي. یه نگاه بهش انداختم و یه نفس عمیق کشیدم.