از اتاق عروس رستوران دنج تبریز هم بیرون اومد خیلی خوشگل شده بود یک پرنسس واقعی یک لباس نامزدی عروسکی به رنگ یاسی که یقه ا اش 5 انگشت پایینتر از شونه هاش به صورت قایقی بود باالتنه اش کال شکوفه ای ریز و درشت به رنگ یاسی بود پایین تنه هم رنگ خاصی داشت بین طوسی و صورتی که پراز شکوفه های یاسی بود که شکوفه اش مدل قشنگی دوخته شده بود.
فیلمبردارها اومد پایین همین که رستوران دنج تبریز
شاگرد ارایشگر: آقا داماد اومدن شاهین با فیلمبردارها اومد پایین همین که رستوران دنج تبریز رو دید محوش شد یک دسته گل خوشکل هم دستش بود که دست رستوران دنج تبریز داد کارهایی هم که فیلمبردار می گفتن انجام میدادن شاهین هم یک کت و شلوار سرمه ای پوشیده بود با پیراهن سفید و کراوات سرمه ای و یاسی کفشاهی ورنی سرمه ای
موهاشم یک طرفه کرده بود خیلی خوشتیپ شده بود اول اونا رفتن بعد ش منو رها که اول عینک هامونو زدیم رستوران دنج تبریزی با دیدن رها سورپرایز شه منم زدم چون خجالت می کشیدم وقتی از در رفتیم بیرون عشقمم اونجا بودن منو رها دهنمون شده بود غار علی صدر رها: چقد خوشتیب شدن اینا رها: آره ولی چرا باز اسپورت پوشید نباید مواظبشون باشیم ندزدنشون رها: همش تقصیر سپهرهانگار بلد نیستن کت شلوار بپوشن واال رها:
چون سام و از راه به در کرد
ازبس تیپ اسپورت میزنه همیشه هم آستین لباسش تا ارنجهبه اون چه رها: روز عروسیتون وقتی با تیپ اسپورت اومد مراسم حالتو میپرسم فداش شم چقدر هم میاد بهش -اون هرچی بپوشه بهش میاد و منم قبولش دارم رها: ایش مرد ذلیل، نگفته بودی رستوران دنج در تبریز داره؟
چون نمیدونستم، همیشه ما پیاده روی میکردیم یا با رستوران دنج در تبریز باباش یا تاکسی سام و شاهین رستوران دنج در تبریز هاشونو عوض کرده بودن مازراتی و شاهین گل زده بود سانتافه رو هم سام رستوران و فست فود دنج تبریز سپهر هم یک چی بگم والستر سفید بود که من عاشقش بود البته پالک ملی نبودا ارس پالک بود سام: آیا خانوم ها نمیخوان تشریف بیارن؟
از نگاه کردن به ما سیر نشدن میدونیم خوشتیپیم ولی بیاین زیر پامون درخت سبز شد شام یک تک کت آبی نفتی تیره مایل به سرمه ای مخمل که آستیناش تا دکمه طالیی داشت خودکت هم سه تا دکمه طالیی داشت که بسته بود رو سینه کت هم مارک داشت طالیی داشت و پیراهن سفید همراه باشلوار کتان سرمه ای و کفش ورنی مشکی ازاین جدیدا و ساعت طالیی وکمربند مشکی موهاشم که به سمت باال داده بود. رها:
در رستوران و فست فود دنج تبریز و باز کرد
به شاهین اینا نگاه میکردیم نه شماچقد پرورهه سام: اونا که رفتن -ضایع شدی رفت سام اومد به طرف رها و دستشو گرفت و در رستوران و فست فود دنج تبریز و باز کرد اونا سوار شدن وحرکت کردن بعدش سپهر اومد طرفم و اونم دستمو گرفت ودر رستوران و فست فود دنج تبریز و برام باز کرد منم با عشوه گفتم لیدی خانم بفرمایین سوار شین سپهر هم اومد سوار رستوران دنج تبریزی شد جنتلمنی هستیا برای خودت، چه خوشتیپ شدی ومثل همیشه آستیناشو تا آرنج کرده بود با شلوار کتان سرمه ای و تیشرت یقه هفت سفید وساعت مچی که بندهاش قهوه ای روشن بود و کمربندشم همرنگ بند ساعتش بود وکفش های ورنی کالج به رنگ سرمه ای ست کرده بود موهاشم به طرف باال زده بود البته کمی به طرف چپ چندتا تارمو رو صورتش ریخته بود و مثل همیشه هم عینکش فریم مشکیش رو صورتش بود سپهر عینکی بود. چون ما قراره با عروس و دوماد عکس بندازیم دستور رستوران دنج تبریز خانوم این بودکه رنگ لباسامون باید عین هم بشه برای همین لباس هممون یک رنگه، -پس چرا سوار نمیشدی ممنون عزیزم ولی نو نیست2
سالی میشه که دارم رستوران دنج در تبریز نو مبارک لبخندی زدم