دکمه ی انتهای استی ن دیگرش را سختتر بستم.... مچ دست مشت شدهاش هنوز بین دست هایم بود... با دست دیگرش بند گرهای شنل که زیر گردنم بود را باز کرد... سرم پایینتر رفت... دست آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس را ب ین دستهایم فشردم... شنل را از دورم باز کرد... صدای اه بلندش فقط بغضم را سنگینتر کرد... با دست سرم را بالا گرفت...
- دست دیگرش هنوز برای بدن سر شدهام تکیهگاه بود... مطمئن بودم از ارایشم چیزی نمانده... لب آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس یک ور ی شد: چه عروس نازی! به چشمهایش نگاهش کردم... کامل وارسیام کرد و بعد در چشم هایم خیره شد: بزرگ شد ی لیل ی! دستش را با ضرب از دستهایم بیرون کشید. .. هیستیری ک تکرار کرد: بزرگ شد ی!
- بزرگ! چه حسی داره دل کندن... هنوزم قلب من گیره. از چهرهی عصبیاشترس وجودم را گرفت... قدمی عقب رفتم ولی اهنگ شلوار پلنگی ریمیکس جلوتر امد... نگاه از صورتم بر نم یداشت... به دیوار اتاق که رسیدم، با صدای پر از لرزم زمزمه کردم: اهنگ شلوار پلنگی ریمیکس ! نزدیک شد و گفت: بزرگ شد ی دردونه... نفس عصبی کشی د: جوجه که بودی، نوازش کردنت فقط و فقط حق من بود... یعنی من این حق رو به کسی نمیدادم. ..
- حالا جوجه ی من بزرگ شده... در قفسی که دورش بسته بودم از همین لحظه، همین امروز بازه... چشمهایم را به چشمهای بسته و صورت خستهاش دوختم: اگه دست من بود نمیذاشتم در این قفس که کلیدش فقط دست من بوده باز بشه ولی... نمی شه....
- چشمهایش را باز کرد و نفس کشید: از فکر اینکه کسی تو هوای تو نفس بکشه، نفسم میگیره لیلی، ولی همه چی رو حاضر ببینم به شرطی که تو نفس بکشی! سرم را تکان دادم: اینجوری حرف نزن آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس... نمیفهمم! بین ابروهایم را بوسید. .. عمیق و طوالنی! اشکهایم بند امده بود... از من فاصله گرفت... کتش را برداشت... در ان کت و شلوار سورمه ای و بلوز ابی اسمانیاش ب ی نظیر شده بود...
آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس جدید که این مرد بی نظیر را برای همیشه در کنار خودش دارد
خوش به حال آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس جدید که این مرد بی نظیر را برای همیشه در کنار خودش دارد... جلوتر رفتم و دستم را بهیقه ی کتش کشیدم. .. چرا آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس عاشقم نبود؟ چشمهایم را به یقه ی باز بلوزش دوختم و سوالی که مثل خوره به جانم افتاده بود را باید میپرسیدم: اهنگ شلوار پلنگی ریمیکس ؟ گونه ام را نوازش کرد: جون دلم؟ من من کردم: سپیده. .. سپیده خیلی خانمه که داری باهاش ازدواج میکنی؟ محکم و ب ی مکث بغلم کرد... آرام گفت: من لیلی خودمو با همه بچگیهاش دوست دارم. صدای اهنگ شلوار پلنگی ریمیکس تریبال هم انگار بغض داشت... لبهایم لرزید: خیلی دوستت دارم آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس وحید ... خیلی! آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس ۲ کنار آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس جدید ایستاده بود... دست های لرزانم را در هم قفل کردم... همه تبریک گفته بودند جز من، نوبت من بود! ؟
بی توجه به حضور آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس وحید میرقصیدند
از بین دخترهایی که بی توجه به حضور آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس وحید میرقصیدند، گذشتم... انگار همه چیز امشب روی قلب و روحم سنگینی میکرد... از ا یستادن سپیده کنار آهنگ شلوار پلنگی ریمیکس ۲ گرفته تا حتی سقفی که انگار همهی وزنش را روی سرم گذاشته بودند... دامن پفیام سنگین بود... اهنگ شلوار پلنگی ریمیکس تریبال گفته بود چه عروس نازی به من گفته بود... من که عروس نبودم! نگاهم به زمین بود... وقتی به انها رسی دم، سرم را بالا گرفتم..