گرچه یقین داشتم شهاب از قلبم بیرون نخواهد رفت! اما حاال یک لیلی مانده بود ویک دنیای سرد و تاریک! همچنان در فکر بودم و پاهایم را ارام ارام تکان می دادم که دستی روی شانهام خورد، برگشتم و با لبخند به چهرهاش خیره شدم.... لبخندم رفت و تعجب همه ی صورتم را پوشاند: آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری قدیمی! با متانت خند ید: سالم! نگاهم روی ارایش مالیم و صورت اصالح شدهاش سر خورد... آهنگ شاد جدید 98 برای رقص از ان دسته از دختر هایی بود که اعتقاد داشت دختر ها باید شب ازدواجشان صورتشان را اصالح کنند و با ارای ش یک دختر هم مخالف بود! گیج گفتم: شوهر کردی؟
آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری شاد را جا به جا کرد
کش آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری شاد را جا به جا کرد: علیک سالم! دستش را کشیدم و کنار خودم نشاندمش... چه ناز شده بوده بود... لبخندم پررنگ شد: چه خوشگل شد ی! مثال خجالت کشید و سرش را پایین انداخت... هیجان زده گفتم: چرا این شکلی شد ی؟ تو که می گفت ی فقط موقع ازدواجت... بین حرفم امد: خوب عقد کردم! دهانم باز ماند...
نم یدانم چرا چهرهی محمدطاها سراج جلو ی چشم هایم بود...
سرم را تکان دادم: ب ی خبر؟ شانه هایش را باال انداخت: گوشیت خاموش بود! راست میگفت از روزی که آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری بی کلام همه چیز را به پدرم گفته بود گوشیام خاموش بود و دیشب هم آهنگ شاد جدید 98 برای رقص به خانه مان زنگ زده بود و گفته بود امروز منتظرش باشم!
لبخند ی زدم: حاال ولش کن... یعنی اشت ی کردن با هم؟ گیج کفت: کی با کی ؟ نگاهم از ابروهای کوتاه شده اش به چشمهایش که انگار درشتتر شده بود، افتاد: عمهت با بابات! اخم ریزی کرد و نگاهش تلخ شد: چه ربطی به عمه ام داره! چهرهی سراج هنوز جلوی چشم هایم بود، باتردید گفتم: مگه با محمدطاها.... دستپاچه ب ین حرفم امد: اینا چه ربطی به آهنگ شاد جدید 98 برای رقص تصویری داره... من با یکی از خواستگارام که مورد تایید آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری بی کلام و داداشام بود، عقد کردم!
تو آهنگ شاد جدید 98 برای رقص افغانی رو دوست داشتی!
نیشخند ی روی لب نشست: ولی تو آهنگ شاد جدید 98 برای رقص افغانی رو دوست داشتی! بغض کرده چشمها ی شاکیاش را به من دوخت و تشر زد: آهنگ شاد جدید 98 برای رقص عربی! حس بد ی در وجودم نشست...
من با همهی مشغله های فکریام فهم یده بودم آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری عربی به پسر عمه اش عالقه دارد... میدانستم محمدطاها هم به او بی احساس نیست! این را از نگاه های زیر چشمی اش، حس م یکردم، از هیجان آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری قدیمی وقتی در مورد آهنگ شاد جدید 98 برای رقص افغانی حرف می زد، وقتی با او در درس خواندن رقابت م یکرد! نفس عمیق آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری قدیمی فقط برای کنترل اشکهایش بود... پشت خنده ی مصنوعیاش، یک درد عجیب حس میشد: حاال بگو شیرینی چی میخوای؟ ارام پرسیدم: میدونه؟ لبهایش را بهم فشرد: اره!. .. سرم را تکان دادم: چرا اینکارو کردی؟ قطرهی اشک از چشم چپش چکی د: نمیدونستم جلوی آهنگ شاد جدید 98 برای رقص عربی و داداشام بایستم! بعد از عقد به گوشش رسیده بود! فکر میکرد اسم اونی که باهاش عقد کردم شهابه!
ابروهایم باال رفت: چرا آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری عربی؟ خندهی تلخی کرد: فکر میکرده آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری شاد برادر توئه... وقتی در مورد آهنگ شاد جدید 98 برای رقص حرف میزدیم شنیده، فکر کرده تو از اون برام خبر میاری... برای همین از تو بدش میاد و برات اخم و تخم م یکنه! لبخند غمگینی زدم... دنیا پر از نرسی دنهای بیعلت بود... پر از اجبار هایی که بی حرف باید قبول میکردی! شاید ی ک روز، سرانجام من هم شبیه آهنگ شاد جدید 98 برای رقص میشد. .. آهنگ شاد جدید 98 برای رقص بندری عربی دختر معتقد و با ایمانی بود... مطمئنم هرگز به گذشته و رویاهایی که با محمدطاها در ذهن ساخته بود، برنمیگشت اما من!