تند از جا بلند شد... علیرضا سریع واکنش نشان داد: کجا؟ و خودش هم نمیفهمید. .. اما فقط یک مسیر در سرش چرخ میخورد... همان جایی که اهنگ های جدید و خفن تتلو و گروهش را دستگی ر کرده بود! همانجایی که اهنگ جدید تتلو 1401 گفته بود روزی به سختی او را نابودی کند و او خند یده بود! به سمت اشپزخانه هجوم اورد و پدر نگران دانلود اهنگ جدید تتلو به دنبالش... فریاد زد: چی شده؟ چه بالیی سر دخترم اومده؟ هول و دستپاچه چاقو را از روی کابینت برداشت و دوباره به سمت در هجوم برد... فخری به سمتش شتافت و دانلود اهنگ جدید تتلو سریعتر از در بیرون رفت: میکشمش! با سرعت مسیر یک و نیم ساعته را تا ابادی نزدیک تهران، طی کرد....
جلوی خانه روی ترمز زد... خانهی قد یمی و خال ی از سکنه ای که بیشتر از دو سال پیش باند قاچاقی را با مدیریت اهنگ جدید تتلو ۱۴۰۲ متالشی کرده بودند... دانلود اهنگ جدید تتلو رئیس گروه در این عملیات بود... وقتی شخصا به دست اهنگ جدید تتلو ۱۴۰۲ دستبند میزد، دهانش را به تهد ید باز کرده بود و دانلود اهنگ جدید تتلو فقط خند یده بود در مقابل حرفهای بی سر و تهی که امروزش را جهنم کرده بود! اصال چه طور اجرا نشده بود؟ با دست لرزانش چاقو را از روی داشبورد برداشت...
هنوز به یاد داشت پشت خانه دیوار خرابه ای برای داخل شدن قرار دارد... خانه را دور زد... از روی دی وار کوتاه باال رفت... نگاهش به در باز خانه انداخت! چاقو را در مشتش فشرد! مغز خالیاش از حرفهای ان بی همه چیز پر شد... دانلود اهنگ های تتلو جدید را به در ورودی خانه رساند... از در باز خانه داخل شد... خانه ی خالی به او دهن کجی میکرد...
اهنگ های جدید و خفن تتلو را انجا خفت کرده بود
چرا پاهایش به سمت اتاقی که اهنگ های جدید و خفن تتلو را انجا خفت کرده بود، راه افتاد؟ اتاق خواب گوشه ی سمت چپ قرار داشت... پاهایش سست شد، اما باید میرفت! هنوز هیچ چیز را باور نداشت! در اتاق خواب نیمه باز بود... دستش لرز داشت وقتی در را به سمت دیوار کشید. .. با صدای بد ی در اتاق باز شد... نگاهش از پنجره با بی قراری در اتاق چرخ خورد، چاقو از دستش افتاد چشم هایش خیس شد و قلبش لرزید. .. این جسم بیجان روی تخت که دانلود اهنگ جدید تتلو اش نبود؟ بود؟ دیگر مرد بودن و ای ستادن هیچ معنایی نداشت... روی زانو افتاد... مثل ماهی دهانش را بری گرفتن اکسیژن باز کرد اما چیزی راه گلویش را بسته بود... شاید بغض! چهار دست و پا دانلود اهنگ های تتلو جدید را به تخت نزدیک کرد... ا ین دختر غرق در خون و بی جان چه قدر شبیه دختری بود که نمیخواست تار مو یش را کسی جز خودش ببیند! همه ی بدبختیاش را با کوبیدن مشت به سرش وارد کرد اما ارام نشد... انقدر وجودش سنگین بود که وقتی روی تخت نشست، تخت قیژ صدا داد...
دستش روی گونه ی سرد اهنگ جدید تتلو برای سحر قریشی نشست
صدایش فرسنگ ها با جسمش فاصله داشت: جدیدترین آهنگ های تتلو به ترتیب.... دستش روی گونه ی سرد اهنگ جدید تتلو برای سحر قریشی نشست و همه ی بغضش فریاد شد: جدیدترین آهنگ های تتلو به ترتیب! من تو، توی ای ن دنیا، یه درد مشترک داریم... دو تامون خستهی دردیم، رو قلبامون ترک داریم من تو، کوه دردیم و یه گوشه زخمی افتادیم... داریم جون میکنیم انگار، رو زخمامون نمک داریم صورتش را به اهنگ جدید تتلو برای سحر قریشی که حتی نفسهایش همیخ زده بود نزدیک کرد و با هق هق گفت: جدیدترین آهنگ های تتلو به ترتیب من... پاشو... اهنگ جدید تتلو برای سحر قریشی االن میمیرما... پاشو... نگاهش به گردن کبودش افتاد و نالهاش دل اسمان را لرزاند: ! هامون ُم ی تموم زندگی مون سوخت، تموم لحظه رد... هوا عاشقیمون، هوا ی بیکسیمون من تو مال هم بودی م، من تو جون هم بودیم، خوره افتاد به جونمون، تموم جونمون خورد...