با بدخلقی گفتم: بگو خوابه! لبهایش را یک وری کرد: منم ازش خوشم نمیاد! پوزخند روی لبم نشست... اهنگ مهراب هم خوشش نمیامد! اما اهنگ مهراب حداقل از اهنگ مهراب که بهتر بود... روی تخت نشستم: بگو بیاد! ابروهایش باال رفت و سری تکان داد... به سمت کمد رفت و تونیک و شالی را به سمتم پرتاب کرد: بیا، لباساتو عوض کن! انگار کسی قلبم را فشرد...
مگر فرق ی هم داشت از این به بعد؟ شیدا خیره شد به اهنگ مهراب کاسه خون: چی شد؟ سرم را تکان دادم و لباسهای انتخابی شیدا را با لباسهای تنم عوض کردم... حوصله حرف و نصی حتهای شیدا را نداشتم! لبخند ی زد: در اتاق رو باز میذارم! سرم را تکان دادم و شیدا ب یرون رفت.... روی تخت نشسته بودم و پاهایم را تکان میدادم. .. اهنگ مهراب لالایی مثال میخواست بگوید متاسفم که این اتفاق افتاده یا مثال میخواست بگوید نفرین اهنگ مهراب کاسه خون بوده! اهی کشیدم. .. نباید با او حرف میزدم اما صدای در نشان داد دیر شده برای مخالفت! در را باز کرد: سالم! نگاهش نکردم و جواب سالمش را هم ندادم. مکثی کرد و نفس بلند ی کشید. .. با فاصله روی تخت نشست و نگاهم کرد: خوبی؟
سرم را تکان دادم: چرا اومد ی؟ مثل من به فرش نگاه کرد: امروز پدرت مرخص میشه... میخواستم قبل از اومدنش باهات حرف بزنم! چیزی نگفتم خودش شروع کرد: ببین اهنگ مهراب لالایی، اهنگ مهراب الوداع متاسفم از ای ن اتفاق... باور کن منم ناراحتم برات! اما خب میدونی این اتفاقی نیست که بشه راحت ازش گذشت! چشمهایم به سرعت به اشک نشست... پس امده بود تحق یرم کند! دوباره نفسی کشید: پدرت خیلی ناراحته! میدونم تو هم ازش دلگیری که نرفتی ببینیش! اما اونم پدره! میدونی اهنگ مهراب سرباز تو اگه مرد بودی خیل ی راحت احساس پدرت یا من رو میفهمید ی! با کالفگی موهایش را با دست مرتب کرد: اون نگران ابرو و اعتبارتونه! اما باور کن هیچ مردی نمیتونه با این وضعیت کنار بیاد! عصبی از حرف های بی سر و تهش صورتم را به سمتش گرفتم: حرف تو بزن! نگاهش در چشم های باد کرده و سرخم نشست
حرف اهنگ مهراب سیگار رو نمیفهمی
اهنگ مهراب الوداع نمی تونم سیب گاز زدهی یکی دیگه رو... سرش را پایین انداخت و سخت گفت: تو مرد نیستی، حرف اهنگ مهراب سیگار رو نمیفهمی، پدرت از اهنگ مهراب بانو خواسته با تو ازدواج کنم تا شناسنامهی سفید دخترش سیاه بشه! حس کردم دنیا دور سرم میچرخد. .. دستهای لرزانم را در هم پیچیدم و اهنگ مهراب دوباره به فرش چشم دوخت: خودش هم میدونه خواستهی نابه جایی داره، ازم خواست دو هفته اسمم تو شناسنه ی تو ثبت باشه و قول داد بعد دو هفته خودش برای طالق اقدام کنه!
اهنگ مهراب بانو درکش میکنم
اهنگ مهراب بانو درکش میکنم... نگران حرف مردمه... تصمیم داره بعد از دوهفته برای همیشه از این شهر برین یه جای دیگه که کسی از این قضیه خبر نداشته باشه! با ناراحتی ادامه داد: اما من یه پسرم نمیتونم با زنی زندگی کنم که... دستش را در هوا تکان داد و نگاهم کرد: اهنگ مهراب سرباز خواهش میکنم خودت با پدرت حرف بزن و راضیش کن بی خیال اهنگ مهراب گرگ پدر بشه! خیلیها هستن که به خاطر پول حاضر بشن این کارو بکنن اما از من نخواه که با ایندم اینجور ی بازی کنم! خشک شده داشتم نگاهش م یکردم. .. انگار همهی کره ی زمین را به سرم میکوبیدند! پشت سرم تیر میکشید! اهنگ مهراب لالایی چه ساده چوب حراج به زندگی و اعتبار و ابرویم زده بود!