سایت همسریابی موقت هلو


سایت موقت هلو چه سایتی است؟

ولی سایت موقت هلو پنل کاربری زنگ بزنم حامد و سایت همسر موقت هلو هم بیان؟! خندید و گفت باشه زنگ بزن به سايت همسريابي موقت هلو هم خبر دادم.

سایت موقت هلو چه سایتی است؟ - سایت هلو


سایت موقت هلو

 

برگشتم طرف سایت همسریابی موقت هلو اصلا وقت نکرده بودم جیغ بکشم که کسی متوجه ما بشه سایت صیغه موقت هلو هم با چشمای باز و دهن بازتر به جایی که سایت همسر موقت هلو ایستاده بود و حالا نبود نگاه می کرد . پس دلم راست گفته بود حالا که به خیر گذشته بود دلم اروم شده بود دستم و به زحمت بردم سمت سینم و گذاشتمش روی قلبم شاید نمی زد نکنه .نکنه مرده بودم وااای نهههه . سه چهار روز به عروسیم مونده مردمممم گریم گرفته بود و اشکام پشت سر هم می ریخت سایت صیغه موقت هلو هنوز به اونجا نگاه می کرد الهی بمیرم نکنه جنازم اونجا افتاده وااای آخه چرا؟؟!! گریم به هق هق تبدیل شده بود . یهو سایت صیغه موقت هلو برگشت سمتم و با دیدن اشکام انگار دیوونه شد چرااا گریه می کنییی؟! وا . اینکه من و می بینه .

با اون حالم لب زدم سایت ازدواج موقت هلو سرم و بغل گرفت

واااییی نههه . نکنههههه گریم بلند تر شد و با اون حالم لب زدم سایت ازدواج موقت هلو سرم و بغل گرفت و با همه ی احساسش گفت جان سایت ازدواج موقت هلو تموم شد خانمم الهی فدات شم. شکر که سالمی هه سالمم .هنوز نمی دونه دوتامونم مردیم عزیزم؟!! ؟گریه نکن مرگ سایت ازدواج موقت هلو. به  طاقت ندارما بلند شو بریم پدرشو در بیاریم .

سایت موقت هلو گفت چیز مهمی نیست

قبل اینکه چیزی بگم مرد میانسالی که از اون جا می گذشت خم شد به طرفمون و با تعجب نگامون کرد اتفاقی افتاده جناب؟! عههه اینم که مارو دید .واااییی شکرت که زنده ایم . سایت موقت هلو گفت چیز مهمی نیست بفرمایین اون مرد رفت سایت موقت هلو بلند شد و دست منو گرفت حالا که زنده بودیم

سایت موقت هلو پنل کاربری فقط نگرانم نگران نباش

انرژی گرفته بودم . بلند شدیمو رفتیم سمت سر ظهر بود و ناهار نخورده بودیم منم با اون شرایط ضعف گرفته بودم اما چیزی نگفتم باید می فهمیدیم اون ادم کی بود که قصد جونمون و کرده بود شماره پلاک سایت همسر موقت هلو رو هم قبل از این که یادم بره نوشتم روی یع کاغذ و نگه داشتم توی دستم دست دیگمم گذاشتم روی دست سایت موقت هلو که دستش و گذاشته بود روی دنده تا رسیدن به کلانتری هیچ کدوم حرف نمی زدیم شاید هردو تو دلمون شکر می کردیم که  ما رو دوباره به هم هدیه داده رفتیم کلانتری که بابا اونجا بود و شکایت و ال و بل .تا ساعت 4 هم معطل شدیم بیچاره بابا کللی نگرانمون شد و گفت تا یکی دو ساعت دیگه پیداش می کنه طرف و بعد از کلانتری هم رفتیم پیتزا فروشی و پیتزا خوردیم جالبیش اینجا بود که هردومون عاشق پیتزا بودیم و خبر نداشتیم سایت موقت هلو کلی سر به سرم می ذاشت تا چند ساعت پیش و یادم بره تظاهر می کردم که شادم و اروم اما حقیقت این نبود دلم نگران بود  اتفاق تکرار بشه بعد از اینکه پیتزامون و خوردیم سایت موقت هلو پنل کاربری گفت خانمم شما الان هم خسته ای هم حالت خوش نیس ببرمت خونه فردا دوباره میایم  ولی وقت نداشتیم اخه یکی نبود بگه پسر خوب خب سه هفته ای عروسی می گیرن؟!! ؟

سریع گفتم نه خوبم سایت موقت هلو پنل کاربری فقط نگرانم نگران نباش عزیزدلم اگه خوبی بریم؟! سری تکون دادم و گفتم بریم ولی سایت موقت هلو پنل کاربری زنگ بزنم حامد و سایت همسر موقت هلو هم بیان؟! خندید و گفت باشه زنگ بزن به سايت همسريابي موقت هلو هم خبر دادم و گفت تا نیم ساعت دیگه پیشمونن اینجوری خیالم راحت تر بود چهارتایی مزون هارو می گشتیم اما هنوز هیچ کدوم چشمامون و نمی گرفت اخرین مزون که اون خیابون بود و رفتیم قرار گذاشتیم این اخری باشه اگه هم موفق نشدیم فردا دوباره بیایم از لحظه ای که پاگذاشتیم تو مغازه چشمامون درخشید عجیب شیک بودن سایت موقت هلو پنل کاربری رفت سمت یکی از مانکن ها و من و هم صدا زد سه تایی رفتیم پیش سایت همسریابی موقت هلو از دیدن لباس دهنم باز موند. . وااای عجب چیزی بووود. . ایوووول سایت همسریابی موقت هلو. لباسو به فروشنده که دختر مسخره و بلوندی بود سفارش دادیمو رفتم تو اتاق پرو تا بپوشمش. . خوشگل بود و حالا که پوشیده بودمش عجیب بهم میومد. . انداره ی اندازه بود در پرو زده شد و پشتش صدای سايت همسريابي موقت هلو. . باز کن ببینم این درو لوووس انگار تا چن سال پیش باهم نمی رفتیم حموم. .

بذار درش بیارم به سایت همسریابی موقت هلو بگو پولشو حساب کنه

خندیدم و گفتم تنهایی باز کنم ؟! باز کن اونا اونورن. . تا درو باز کردم سايت همسريابي موقت هلو پرید تو اتاق بزرگ پرو و از بالا تا پایینم و برانداز کرد و بعد عین بچه ها کف دستاش و زد به هم و با شادی پرید بغلم کردو گفت وااای خیییلی خوشگل شدی عزیزممم .قربون خواهریممم .خیلی بهت میاااد. . خندیدم و گفتم خب حالا برو بیرون بذار درش بیارم به سایت همسریابی موقت هلو بگو پولشو حساب کنه. .

گونم و بوسید و رفت بیرون. . دوباره نگاه به ایینه ی قدی تو دیوار کردم. .

مطالب مشابه


آخرین مطالب