بابا پدرونه منو بغل کرد و مامانم هم همینطور. همگی وارد خونه شدیم. رو مبل های نرم شکالتی خونمون نشستم. اهنگ مهراب لالایی عروسک من بخواب هم اومد و کنار من نشست. انگار امروز خبری از خاتون و الهام نبود. ...... چه خوب! سه نفری تنها بودیم. .. مامان سه تا لیوان آب پرتقال آورد. در حالی که لیوان آب پرتقالمو میخوردم به گله های مامان و اهنگ مهراب لالایی عروسک من بخواب از دوری اهنگ مهراب لالایی بخواب عروسک گوش میدادم. با یه لبخند مصنوعی جواب دادم - خب شما که منو میشناسین. .. مامان بحث اصلی رو شروع کرد اهنگ مهراب لالایی - میخوام یه مسئله ای رو بهت بگم آهنگ مهراب لالایی عروسک من آراد - خانم اینجوری نگو. ... یه مشکلی پیش اومده و باید بهت بگیم و هر جور خودت راحتی - میشنوم اهنگ مهراب لالایی دردونه ی قلبم- ما میخوایم بریم اتریش. . جا خوردم.
چه ربطی به آهنگ مهراب لالایی ریمیکس داره آخه
خب چه ربطی به آهنگ مهراب لالایی ریمیکس داره آخه. .. اصال برای چی اینا میخوان برن اتریش ؟؟ - خب چرا ؟ مامان- برای شوهر خالت یه مشکلی پیش اومده که باید بریم. تو هم باید همرامون بیای. .. از خالم بدم میومد. مخصوصا از اون دو تا آهنگ مهراب لالایی عروسک من. ... تانیا و مانیا. .. حتی از شوهر خالم هم بدم میومد. .. اصال از همشون بدم میاد. .. اه - مامان. .. خودت میدونی که من نمیام اهنگ مهراب لالایی- چرا ؟ چرا هیچ وقت نمیای ؟ هووم؟ چطور اونا برای عمل تو اومدن ؟ مامان- آروم تر آراد. ..
به خاطر آهنگ مهراب لالایی عروسک من ریمیکس نیومدن
- اونا به خاطر آهنگ مهراب لالایی عروسک من ریمیکس نیومدن. .. من میدونم. .. اونا فقط اومدن ببینن عمل پیوند جواب داده یا نه ؟! اگه داد چشمای بنفشم رو ببینن و باهاش عکس بگیرن. .. اگه هم نداد اون تانیا و مانیای مسخره که فکر میکنن از دماغ فیل افتادن بشینن مسخرم کنن و بشینن تخمه بخورن و فیلم ببینن و به من بگن. .... این که کوره. ... مامان- نه اصال این طوری نیست اهنگ مهراب لالایی- حق با مامانته . .. اونا همیشه خوشبختی تو آرزوشون بوده - نه شما همیشه طرف دار اونا بودین. .. همیشه - نه. .. چرا این فکرو میکنی ؟ یه نفر درون آهنگ مهراب لالایی عروسک من ریمیکس داد کشید - سرشون داد بکش. .. اونا حق ندارن تو رو مجبور به کاری کنن. .. اما این صدا. ...
شبیه صدای همون آهنگ مهراب لالایی ریمیکس تو تلویزیون بود. .. صداش همش تو ذهنم تکرار میشد. .. به مامان و اهنگ مهراب لالایی نگاه کردم. ... همینجوری حرف میزدن و سعی داشتن رضایت اهنگ مهراب لالایی بخواب عروسکو جلب کنن که یهو با یه فریاد بلد صداشونو قطع کردم - نه نمیام. ... دیگه نمیخوامتون. .. خسته شدم. ... آهنگ مهراب لالایی اینو داشته باش از خاله خوشم نمیاد از خانوادشم حالم بهم میخوره چرا نمیفهمین ؟ مامان با چشمای پر از اشک به سمتم اومد بغلم کرد و گفت - نگران نباش. .... باشه. ... باشه. ... تو نیا خوبه ؟
از خونه بیرون اومدم. دلم میخواد بازم قدم بزنم با وجود این پادرد لعنتی. باالخره مامان و اهنگ مهراب لالایی دردونه ی قلبم راضی شدن که همراهشون نرم اتریش. تو ذهنم همزمان به همه چیز فکر میکردم. ... به صدای توی ذهنم. .. به مامان و اهنگ مهراب لالایی عروسک من بخواب. ... به اهد ا کننده چشم و حتی به دانشگاه. .. باالخره یه روزی همه اینا رو میفهمم ولی یه حسی بهم میگه اونی که تو ذهنم باهام حرف میزنه آنوهه ست! اگه هم نباشه از این به بعد اونو آنوهه صدا میزنم. رسیدم به خونه. اصال حوصله اتفاق های عجیب و غریب رو ندارم. .. دلم میخواد فقط بخوابم. یادم باشه فردا اول صبح برم دانشگاه و بعدش برم بیمارستان.