لباسم یه پیراهن عروس فوق العاده پوف دار دکلته رنگ شیری بود که تاکمر تنگ بود و از کمر به پایین فوق العاده پف دار می شد پوشیدمش و کفشای پاشه دار 12 سانتیه سفیدمم پوشیدم و تور روموهامم ارایشگره برام وصل کرد...
سریع رفتم جلو ایینه که خودمو ببینم... ..وای نگاه چی شدم... .ارایشم فوق العاده بهم میومد... .کلی کرم و پنکک زده بودن که شده بودم سفید برفی ابروهامو داده بود بالا و سایه چشم سفید زده بود با خط چشم پهن که دنباله داده بود و کنار چشمام یه گل دراورده بود رژگونه اجری با رژطلائی موهامم ابشاری درست کرده بودم
ورود به سایت هلو پوشیدم النا هم مانتو شالشو پوشید
دو موهایی جلومم یه ور ریخته بود تو صورتم واقعا که عالی شده بودم از اتاق رفتم بیرون که همه نگاها برگشت سمت من النا اومد کنارم و یخ نگاه عادی انداخت و گفت: ببخشید بعد شما کی نشست وا همسریابی هلو ورود حالت خوبه ورود به سایت هلو چشماشو گرد کرد و گفت: السا خودتی وای السا باورم نمیشههه چقدر خوشکل شدی بغلم کرد و محکم فشارم داد اوخ اوخ شدم خیلی ناز شدی السا خوبه حالا عقد و عروسیت پام و بلند کردم و شیک کوبوندم رو پاش که یه اخ گفت وحشی خندیدم..ورود به سایت هلو هم یه لباس دکلته قرمز اتشین پوشیده بود با ارایش ساده موهاشم بابیلیس کرده بود زنگ ارایشگاه و زدن که دستیارشون گفت: خانم مشرقی اقا داماد اومد شتلتونو بپوشین شنلم و به کمک ورود به سایت هلو پوشیدم النا هم مانتو شالشو پوشید و رفتیم بیرون فیلم بردار هم اومده بود النا: وای خوشبخت بشین... .پنل کاربری سایت همسریابی هلو نگاه چپ به اجیم بکنی بامن طرفی پنل کاربری سایت همسریابی هلو خندید و گفت: مگه من جرئت دارم
رفت همسریابی هلو ورود اروم دستاش اورد جلو
با اجیه شما نگاه چب بکنه معلومه که نداریم هر سه تامون خندیدیم که النا رفت همسریابی هلو ورود اروم دستاش اورد جلو یه ذره کلاه شنل و داد عقب که تونستم ببینمش اوماای گاد ببین اقامون چی شده یه کت و شلوار براق مشکی باپیراهن سفید و کروات سفید مشکی با کفشای مجلسی لامصب شیش تیغ کرده بود اروم اومد جلو پیشونیم و بوسید خوشگل شدم خوشگل کمه محشر شدی ریز خندیدم دستم و گرفت و برد به سمت ماشین
کمکم کرد نشستم تو ماشین و درو بست چشمام و بستم و اروم زمزمه کردم: شکرت می دونم که تنهام نمی ذاری التماست می کنم خوشبختم کن قربونت برم صد هزار مرتبه جونم همسریابی هلو ورود در ماشین و باز کردو نشست دستم و گرفت اروم بوسید و مشین و روشن کرد.....رفتی اتلیه عکسامون و گرفتیم و رفتیم تو باغی که قرار بود عقدو عروسی رو بگیریم...
آدرس جدید سایت همسر یابی هلو خوند
با وردمون همه دست و سوت زدن مامانی با اسفند اومد جلومون که آدرس جدید سایت همسر یابی هلو دوتا سپرچک پنجای گذاشت تو سینیش دست تو دست جلو می رفتیم و همه بهمون تبریک می گفتم ماهم جواباشون و می دادیم رفتیم و تو جایگاه مخصوصمون نشستیم همه ریخته بودن وسط و داشتن می رقصیدن... .کمی گذشت که عاقد اومد و خطبه عقد و خوند النا قند می سابید ساناز یه ور تورو گرفته بودو نازنینم یه ور دیگه تو منم دستم و داشتم می خوندم... .بار اول یه عاقد خطبه رو خوند النا گفت: عروس رفته گل بچینه بار دوم نازنین گفت: عروس رفته گلاب بیاره بار سوم ساناز دیوونه گفت: عروس از خوشی این که شوهر کرده بیهوش شده با این حرفش همه ریختن به خنده حتی عاقدم می خندید بار پنجم بستم و اروم بوسیدم و گفتم: با اجازه همه بزرگتر ها بله صدای دستو سوت کر کننده بود برای آدرس جدید سایت همسر یابی هلو خوند که همون اول با صدای مردونش بله رو گفت النا حلقه هارو گرفت جلومون که آدرس جدید سایت همسر یابی هلو حلقه را برداشت دستم و بوسیدو حلقه رو کرد دستم منم حلقشو برداشتمو با کردم دستش کمی گذشت که موزیک عوض شدو یه موزیک لایت شروع کرد به پخش شدن آدرس جدید سایت همسر یابی هلو دستم و گرفت و باهم رفتیم وسط بقه زوج ها هم اومدن یه نور کم رنگ افتاد رو منو آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو...
شروع کردیم به رقصیدن اهنگ که تموم شد آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو دوباره پیشونیم و بوسید که همه شروع کردن به دست زدن ساناز اومد بوسیدمش و تبریک گفت بعدشم گفت: ولی عجب جیگرایی افتادین به توره ما سه تامون خندیدیم و سانازم رفت ساعت 2عقد و عروسی تموم شد و عروس کشونم کردین و رفتیم خونمون که آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو خریده بود دقیقا مثل خونه خودمون بود فقط حالت ویلاش فرق داشت جهازم و خیلی خوشکل چیده بودن.. .وقتی اومدیم دیگه کسی نیومد خونه و همه رفتن وسط خونمون ایساده بودم که دستای آدرس جدید سایت همسریابی موقت هلو از پشت دورم حلقه شد اروم نار گوشم گفت: چطوره چی من خیلی بدی خندید و گفت شیطون خون رو میگم: خندیدم و گفتم: عالی سایت جدید همسریابی هلو باقیافه شیطون گفت: عالی تر از اینم میشه السا عزیز دلم اماده شدی اره اومدم در رژقرمزم و بستم و رفتم بیرون.. .
سایت جدید همسریابی هلو از خارج بیاد
امروز قرار بود پسر خاله سایت جدید همسریابی هلو از خارج بیاد.. .این طور که سایت جدید همسریابی هلو می گفت از دوتا برادرم بهم نزدیک تر بودن حالا هم می خوایم بریم فرودگاه پیشواز من امادم بریم سایت جدید همسریابی هلو یه نگاه بهم انداخت.. ....
یه مانتوی مشکی تا زانو پوشیده بودم باشال مشکی و شلوار ابی یخی.. ...ارایشمم فقط یه رژ بود و ریمل.. .پنل کاربری سایت همسریابی هلو کت و شلوار مشکی پوشیده بود با پیراهن نوک مدادی.. .اومد جلو اروم گونم و بوسید و دستشو انداخت دور کمرمو گفت: بریم.