پوشیدم یه مدادم تو چشمم کشیدم که زیاد پف چشمام معلوم نباشه ساعت 4: 50 دقیقه بود لباسام و جمع کردم اتاق و مرتب کردم ساعت 5: 10 بود که همه بیدار بودن چمدونم برداشتم و رفتم پایین سرمیز صبحونه اصلا سرمو بلند نکردم که ببینمش بعدشم سوار ماشین شدیم
مثل قبل همین که سوار شدیم خوابیدم اصلا دوست نداشتم باهاش چشم تو چشم بشم شوهریابی توران شوهریابی توران عزیزم چشمامو اروم باز کردم که دیدم شوهریابی فوری از تو ایینه زل زده به من از نگاه خیرش داغ کردم.
خداحافظ شوهریابی توران بله می دونم برات سخته
سرم چرخوندم که دیدم هیچ کس به جز من تو ماشین نیست بقه کجان اونا رو رسوندم ادرس خونتون و بگو برسونمت مرسی همین جا نگه دار خودم میرم ادرستو بگو این طوری سختته دیگه تعارف نکردم و ادرس و دادم چند دقیقه بعد دم خونمون نگه داشت. برداشتم و رفتم پایین ..دیدم زشته ازش تشکر نکنم به خاطر همین اروم گفتم مرسی خداحافظ شوهریابی توران بله می دونم برات سخته اما به پیشنهادم فکر کن.
راستش شوهریابی فوری من فکرامو کردم نمی خوام بیخودی امیدوارت کنم ما به درد هم نمی خورریم به وضوح جا خوردنشو دیدم .ارم گفت: چرا نمیگم تو بدی نه تو ارزشت بیشتر از ایناست .اما من لیاقتتو ندارم ببخش نمی تونم دوست داشته باشم می خواست حرفی بزنه که نذاشتم ادامه بده و زنگ خونه رو زدم کیه منم مامان باز کن الهی مامان قربونت بره بیا تو دخترم در باصدای تیک باز شد درلحظه اخر که دیدمش همین طور زل زده بود به من دیگه صبر نکردم و درو بستم و تکیه دادم به در در خونمون باز شدن و مامان دوید بیرون ..رفتم طرفش و تو اغوشش غرق شدم سلام مامان جونم خوبی سلام الهی قربونت برم اره عزیزم تو خوبی بله بد نیستم از اغوشش اومدم بیرون و رفتیم توخونه نییم ساعت گذشت که درو زدن کیه مامان نمی دونم عزیزم قرار بود کسی بیاد نه درو باز کرد که دیدیم الناست اخ که چقدر ذوق کرد دید من اومدم تا 12 شب پیششون بودم و شب بخیر گفتم و رفتم خوابیدم تق تق تق بله شوهریابی طوبی: شوهریابی دوهمدم اقای رئیس کارت داره باشه بلند شدم و رفتم به در اتاقش که رسیدم دو تا تقه زدم که با صدای بفرماییدش رفتم تو بامن کاری داشتین اره بیا بشین رفتم نشستم رو صندلی که گفت: اونجا نه به صندلیه بغلش اش شوهریابی با عکس کرد و گفت: اینجا اروم بلند شدم و رفتم کنارش نشستم ببین شوهریابی دوهمدم نمی خوام مجبورت کنم اما باور کن عاشقانه دوست دارم هر کاری بگی می کنم اما دوست دارم باور کن عاشقتم نمی تونم فراموشت کنم .دستامو گرفت بین دستای گرمش و گفت: بهم اعتماد کن ..تو نمی تونی همش به فکر اون باشی اون رفته .تو الان 25 سالته مگه می تونی دیگه تا اخر عمرت ازدواج نکنی من همون اول حرفم و زدم نمی خوامت داد زد: اما من می خوامت دیگه چیکاررر کنم که بفهمی اروم باش. ببین شوهریابی فوری اگه یه درصد احتمال داشت دوست داشته باشم خودم بله می گفتم.
الو شوهریابی دوهمدم
اما من هیچ گونه حسی بهت ندارم بلند شدم و رفتم بیرون 1ماه از اون ماجرا می گذره اما این اقا من و ولم نکرده هر روز یه تو اتاقش باهام صحبت می کنه یا میاد دم خونمون روانیم کرده امروز نرفتم سرکار حوصلمم فجیع سررفته لباسام و پوشیدم یه سر برم بیرون مامان من رفتم بیرون باشه عزیزم داشتم می رفتم که گوشیم زنگ خورد شوهریابی طوبی بود تعجب کردم چیکارم داشت این موقع الو شوهریابی دوهمدم شوهریابی همدم خودتی صداش خیلی نگران بود. .
شوهریابی طوبی چی شده
سلام شوهریابی با عکس خودمم چیزی شده سلام یه دفعه زد زیر گریه و گفت شوهریابی همدم بیا شوهریابی طوبی چی شده شوهریابی فوری تصادف کرده چی شوهریابی همدم بیا تو کماست همین که اسم کما رو اورد گوشی از دستم افتاد اما دستم همون جور به جواب دادن گوشی مونده بوددد .چی کم کما چند دقیقه گذشت که به خودم اومدم گوشیم و برداشتم و سریع زدم از خونه بیرون ماشین و روشن کردم و باسرعت زیاد جوری که صدای جیغ لاستیک های ماشینم بلند شد ..
از شوهریابی همدم بپرسم که دیدم ادرسو اس کرده
اههه لعنتی ادرس و ندارم گوشیم و برداشتم که از شوهریابی همدم بپرسم که دیدم ادرسو اس کرده اصلا نفهمیدم چطوری رسیدم سریع رفتم تو بیمارستان
شوهریابی قم چی شده امروز که تو نیومدی اصلا حوصله نداشت
شوهریابی قم و دیدم که پیش یه زنو مرد وایساده بود باقدم های لرزون رفتم جلو شوهریابی قم که منو دید با صورت خیس از اشکش دوید طرفم خودشو انداخت تو بغلم و زد زیر گریه. . شوهریابی قم .چی شده امروز که تو نیومدی اصلا حوصله نداشت وسایلش و جمع کرد و به من گفت: این دفعه اخره اگه جواب مثبت داد که هیچ اگه نداد میرم دیگه پشت سرمم نگاه نمی کنم نیم ساعت بعد زنگ زدن گفتن به طرز فجیعی تصادف کرده احتمال زنده موندش 30 درصده. الان کجاست با دست به یه اتاق اش شوهریابی با عکس کرد.