از دفتر آموزش که بیرون آمد همسریابی جهانی با عکس را منتظر خودش دید لبخندی زد و بسویش قدم برداشت وباسرخوشی وذوق گفت: دیدی تونستم کلاس هام و با هم هماهنگ کنم؟!
همسریابی جهانی با عکس با لبخند
همسریابی جهانی با عکس با لبخند گفت: پس بالاخره کارخودت و کردی و سازه های فولادی و با همسریابی فوری با عکس گرفتی؟ هر دو به سمت درب خروجی به راه افتادند، روبه سایت همسریابی با شماره تلفن گفت: خودت می دونی که دیگه دلم نمی خواد سر کلاس ارجمند برم، میبینی که مجبوربودم کلاسم و با دکتر بگیرم، با اینکه دلم می خواست توهم همین کار و می کردی، ولی خوب مجبورت نمی کنم ببین سایه! بیا تا دیر نشده تو هم برو کلاست و با استاد ارجمند بگیر، کلاس اون خیلی بهتر از تحمل کلاس های وحشتناک دکتر همسریابی با عکس و مشخصات خیلی سختگیر و یک دنده است می ترسم نتونی با اون نمره بیاری و اون وقت یه ترم عقب بیفتی!
می دونم هر کی باهاش کلاس گرفته یا وسط ترم حذف شده
یا اصلا نتونسته پاس کنه ولی تو که می دونی بعد از جریان ارجمند، دیگه دلم نمی خواد باهاش کلاس بگیرم، یه جورایی ازش خجالت می کشم، مخصوصا من کلاس هایی که استاد خیلی سخت می گیره رو دوس دارم ولی سختگیری های دکتر همسریابی با عکس و مشخصات ممکنه به ضررت تموم بشه نگران نباش، من دانشجوی بی انضباطی نیستم که بخوام از کلاسش حذف بشم، درسته که دکتر همسریابی با عکس و مشخصات خیلی سختگیر و مغروره و یکصدم هم کرو نمره ارفاقی استاد به دانشجو نمی ده، ولی بچه ها میگن سطح علمیش خیلی بالاست و طرز بیانش هم عالیه دلم می خواد ببینم چه طور تدریس می کنه و اصلا به چه چیزش این همه می نازه خود دانی، ولی من از بچه ها شنیدم که دانشجوهای دختر و خیلی ضایع می کنه وحتی بهشون اجازه اظهار نظر هم نمیده دست سایت همسریابی با شماره تلفن را دردست گرفت و در حالی که هردو وارد محوطه دانشگاه می شدند گفت: توکه خودت می دونی چرا دخترا دوروبر همسریابی با عکس و مشخصات می پلکند، خوب منم بودم بهشون رو نمی دادم و تحویلشون نمی گرفتم یعنی این حرف آخرته؟
سایت همسریابی با شماره تلفن لبخندی زد
آره، کلاس با استاد های سختگیر بیشتر مزه میده تا با استادهایی که همین جور کشکی نمره می دن سایت همسریابی با شماره تلفن لبخندی زد و گفت: جوجه رو آخر پائیز می شمرن، وقتی برا یه نمره دستت تو سرت بود اون وقت قدر استادهای کشکی رو می فهمی نیشگونی از بازویش گرفت و با لبخند گفت: دیگه دلم و خالی نکن، توکه می دونی من دانشجوی تنبلی نیستم که بخاطر نمره دنبال استاد بدوم می دونم که تنبل نیستی ولی ارجمند از سال اول چشمش دنبال تو بوده وهمیشه هم هوات و داشته حالا سال آخری می خوای کلاست و با یه استاد دیگه ای بگیری که نمی شناسیش و نمی دونی روش تدریسش چه جوریه، تازه ممکنه به ارجمند هم بربخوره!
توهم مثل بقیه عاشق سایت همسریابی با عکس و مشخصات شدی
اون استاد با شعوریه و می فهمه که من به خاطر چی نخواستم باهاش کلاس بگیرم خوب خیالم راحت شد چون می ترسیدم توهم مثل بقیه عاشق سایت همسریابی با عکس و مشخصات شده باشی و به خاطر همین اصرار داری که باهاش کلاس بگیری مگه دیوونه ام!
برای گرفتن تاکسی به طرف خیابان به راه افتادند انتظار برای تاکسی کمی طولانی شد، نازنین با کلافگی گفت: کجایی داداشی، که ببینی آبجی جونت توی این گرمای تابستون باید منتظر تاکسی بمونه مگه نیما کجاست؟
امروز رفت اهواز ماموریت، ماموریتش هم سه ماهی طول می کشه، قبل از رفتن، مامان باز بهش گیر داده بود که زن بگیره اونم بهش گفت: توکه این همه صبر کردی چند ماه دیگه هم صبر کن بعدا بهت میگم کجا باید بری خواستگاری، بیچاره داداشم! دلش بدجوری پی نخود سیاه رفته نازنین! منو مقصر ندون، من قبلا چندبار بهش گفتم که اون و مثل داداشم می دونم و نمی تونم جور دیگه ای دوستش داشته باشم آهی کشید وگفت: می دونم ولی عشق که این چیزا سرش نمیشه تاکسی جلوی پایشان ایستاد و هر دو سوار شدند پس ازچند لحظه طاقت نیاورد ودوباره گفت: ولی سایه! من نمی دونم چرا بابات این همه خواستگار خوب و رد می کنه، مگه ارجمند چش بود که جوابش کرد ؟!
خودمم نمی دونم، فکر می کردم دنبال یه ادم خیلی خاص می گرده، ولی وقتی استاد ارجمند وهم رد کرد خودمم جا خوردم! همسریابی فوری با عکس با خنده گفت: شاید دنبال یه شاهزاده می گرده؟
با دکتر سایت همسریابی با عکس و مشخصات بگیرم!
بعید هم نیست ولی فعلا که داره من و ترشی می ندازه راست میگیا! میگم بهتره منم کلاسم و با دکتر سایت همسریابی با عکس و مشخصات بگیرم! چرا یهو رنگ عوض کردی؟
دلم نمی خواد رفیق نیمه راه باشم یادته که چه قولی به هم دادیم ؟!
همیشه و در همه حال با هم و کنار هم باشیم تو هم باید قول بدی اگه افتادم دوست نیمه راه نشی در حالی که می خندید گفت: یعنی منم بگم نمره نمی خوام و ردم کن ؟ اره دیگه می خوای من تنهایی ترم دیگه، این درس و بگیرم ؟ اصلا می خوای من جای توهم امتحان بدم! اگه نمره گرفتم هر دو قبول و اگه هم نه که هر دومون رد می شیم دیگه! تقلب!!!
اونم سر کلاس سایت همسریابی با عکس و مشخصات ؟!
کاری می کنه که دیگه فولاد و با هیشکی نتونیم پاس کنیم از تاکسی پیاده و به سمت کوچه به راه افتادند روبروی خانه شان همسریابی فوری با عکس مقابلش ایستاد و گفت: کی میای بریم خرید؟
دل سایت همسریابی با عکس و مشخصات و ببرم
می خوام سال آخری حسابی تریپ بزنم شاید تونستم دل سایت همسریابی با عکس و مشخصات و ببرم و دل همه دخترای دانشگاه بسوزه!!
نیشگونی از لپ گوشتی اش گرفت و گفت: تو توی همین لباس ها هم خوشتیپی و دل همه رو می بری به پای خوشگلی تو که نمی رسم مادر از در حیاط بیرون آمد هر دو به او سلام دادن و اوبا لبخندی جوابشان را داد وگفت: حرفای شما دوتا تمومی نداره ؟!
من نمی دونم شما چقدر حرف برا گفتن دارین ؟!
همسریابی جهانی با عکس با لودگی جواب داد: تقصیر شماست دیگه مامی جون! اگه منو پسر زاییده بودی سایه رو می گرفتم تا همیشه کنارم باشه حالا از کجا معلوم که اگه پسر بودی سایه تو رو می خواست؟!! خیلی هم دلش بخواد رو به سایه کرد.