با هم و درکنار هم بزرگ شده بودند تمام دوران تحصیل را در کنار هم و روی یک نیمکت نشسته بودند.
حتی وقتی او به خاطر علاقه اش رشته عمران را انتخاب کرد سايت ازدواج موقت هلو هم برای اثبات دوستیش این رشته را برگزید. پس از چند بوق، صدای سرخوش سايت ازدواج موقت هلو در گوشی پیچید: سلام عروس خانم چی شد این یکی رو هم بابات پروند؟! می خوام ببینمت سایت جدید ازدواج موقت هلو! بیا بریم بیرون قدم بزنیم! چی شده، صدات خیلی گرفته، نکنه عاشق این یکی شدی ومی خوای جلوبابات وایسی ؟!!
آره با سایت جدید ازدواج موقت هلو میرم پیاده روی
یه لحظه اون زبون لعنتی و به دهن بگیر، بیا بیرون همه چیزو برات تعریف می کنم باشه تا ده دقیقه دیگه بیرونم، فقط قربون قدو بالای خوشگلت، زودی بیا، حوصله علافی ندارم باشه اومدم مانتو نخی پوشید و شالش را برداشت و از اتاق خارج شد مادر درآشپزخانه سرگرم آشپزی بود او را که دید پرسید: جایی میری؟ آره با سایت جدید ازدواج موقت هلو میرم پیاده روی ناهید می دانست چه آشوبی در درونش برپاست به همین دلیل گفت: ببین سایت ازدواج موقت هلو کرمان جان تا حالا هرچی توگفتی ما گفتیم چشم، بیا و این بار بخاطر پدرت پا روی غرورت بذار و کوتاه بیا سایت همسریابی و ازدواج موقت هلو شما جوری حرف می زنید انگار قراره یه خونه بخرید، بابا حرف یه عمر زندگیه! من نمی تونم یک عمر تحقیر شدن خودم و ببینم و تحمل کنم کی گفته قراره تو چیزی و تحمل کنی اونا عاشق تو هستند وتورو روسرشون می زارن مامان من نمی خوام اونا عاشقم باشن، من فقط می خوام یه ازدواج مثل همه داشته باشم ؛یه ازدواج معمولی، نه تحمیلی واز پیش تعیین شده! ولی ممکنه فشار پدرت دوباره بره بالا و بازم سکته بزنه! سعی کردبا کشیدن نفسی عمیق خشمش را کنترل کند وسپس با ملایمت گفت: سایت همسریابی و ازدواج موقت هلو!
الهی قربونت برم خواهش می کنم اینقدر زجرم نده و پس از لختی سکوت ادامه داد: من رفتم، بعدا در این مورد با هم صحبت می کنیم و منتظر پاسخ مادرش نماند وسریع از سالن خارج شده و با حالتی عصبی از پله ها پایین رفت سايت ازدواج موقت هلو پشت در منتظرش بود به طرفش آمد وبا لودگی گفت: قربون اون چشمای خوشگلت بشم من، نمیشه یه بار تو زودتر از من بیای بیرون اینقدر عصبی و مشوش بود که نتوانست جواب کنایه سایت هلو ازدواج موقت را بدهد.
سایت هلو ازدواج موقت خودش را به او رساند
ودر سکوت قبل از او به راه افتاد سایت هلو ازدواج موقت خودش را به اورساند و سقلمه ای به پهلویش زد و گفت: هووی دارم حرف می زنما نه بنزین!
خواهش می کنم این همه سر به سرم نذار سایت جدید ازدواج موقت هلو مگه چی شده! چرا این همه پکر و رنگ پریده ای ؟ دست سایت هلو ازدواج موقت را در دست گرفت وباغصه گفت: سایت هلو ازدواج موقت! حتی نمی تونی تصورش هم کنی که خواستگار دیشبم کی بوده؟ حالاکی بوده که تو رو این همه شیدا و والای خودش کرده آهی کشید وگفت: استاد مشایخ.این قدر سریع گفت که حتی باعث تعجب خودش هم شد (سایت همسریابی هلو ازدواج موقت پقی زد زیر خنده و گفت: من میگم دیر از خواب پا شدی! تانگو داشتی خواب های خوش خوش می دیدی!! دیدی باورش برا تو هم سخته، خودمم وقتی دیشب دیدمش انگار برق 220 ولت بهم وصل کردن، هنگ کرده بودم اساسی.
سایت همسریابی هلو ازدواج موقت که انگار هنوز نمی توانست باور کند با چشمانی گشاد شده گفت: تو جدی می گی یا منو دست انداختی ؟ باور کن سایت جدید ازدواج موقت هلو، دارم راست میگم آخه اون از کجا می دونست تو ازش خوشت میاد من غلط کنم از اون کوه غرور خوشم بیاد، پسره لندهور از خود راضی!! سایت همسریابی هلو ازدواج موقت با تعجب رودررویش ایستاد و گفت: چی؟! تو الان چی گفتی؟! واقعا این حرف و تو زدی؟! سایت ازدواج موقت هلو کرمان با حالت عصبی و به تندی گفت: آخه تو که نمی دونی چی شده خوب جون بکن بگوچی شده تا بدونم آخه چطور می تونم باور کنم همه این جریانات خواب و رویا نیستن و واقعین زودتر بگو چی شده که احساس می کنم رو سرم یه خبرایی هست با آرامش گفت: آره منم می بینمشون ؛ خیلی خوشگلن و بهت میان چی شد!
دوباره یه خواستگار دکتر درخونتون و زد و توهم زدی، حالا میگی چی شده یا بزنم دک و پوزتو بیارم پائین؟!
تو امروز خیلی قلدر شدی؛ قبلنا از این کارها نمی کردی آخه بد جوری داری روی اعصابم اسکیت می زنی، حالا میگی چی شده یا نه؟
سایت همسریابی و ازدواج موقت هلو از قبل قول ما رو به هم داده بودن
هیچی بابا، یه نامزدی از پیش تعیین شده است، بابا و سایت همسریابی و ازدواج موقت هلو امون از قبل قول ما رو به هم داده بودن فقط مونده رضایت ما که همه چیز تموم بشه بره پی کارش وای چه جالب! حتما تو هم همون دیشب بله رو گفتی و تمام چی چی رو تمام!
اصلنم اینجورا که فکر می کنی نیست پس چه جوریاس؟
تو که از اون خوشت می اومد، به من نگونه که می زنم فرم صورتت و بهم می ریزم اه! تو چرا امروز این همه هار شدی وهمش می خوای پاچه بگیری ؟! آخه دختر خوب! تو دیروز داشتی بخاطرش خودکشی می کردی که بتونی کلاستو با اون ردیف کنی حالا امروز قنبرک زدی وغصه می خوری که طرف نامزد از پیش تعیین شده اته!! سایت همسریابی هلو ازدواج موقت قضیه همین نیست ببین سایت ازدواج موقت هلو کرمان درسته که تو خیلی تودار و لجبازی، اما من از بچگی با تو بزرگ شدم و می دونم وقتی میگی از کسی خوشت میاد حتما تو دلت یه خبرایی هست سايت ازدواج موقت هلو خواهش می کنم.
یه خبرایی هست سايت ازدواج موقت هلو خواهش می کنم
این همه اراجیف به هم نباف! تو که نمی دونی دیشب چی شده خوب بگو تا بدونم مگه تو زبون به دهن می گیری تا که من بگم چی شده خوب من لال می شم، حالا تو بنال ببینم چی شده آقا دیشب بی هیچ حرفی نه گذاشت ونه ورداشت و گفت: من نه از شما و نه از ازدواج با شما خوشم میاد خوب توقع داری من حالا چکار کنم بگم نه من عاشق سینه چاکتم، پس خواهش می کنم با من ازدواج کن!!!