سایت همسریابی موقت هلو


بهترین روش ازدواج دائم کدام است؟

یه ربعه دارم صدات می زنم نیم خیز شد و به صورت غمگین ازدواج دائم تلگرام خیره شد ودوباره پرسید: چیزی شده... خیلی گرفته ای؟؟

بهترین روش ازدواج دائم کدام است؟ - ازدواج دائم


ازدواج دائم

 

یک دست سویی شرت با شلوار برداشت و پوشید نگاهی در آیینه به خودش انداخت.

این نگاه غمگین و افسرده حق او نبود، حق او که همه زندگیش سعی کرده بود منطقی باشد و با همه قضایا منطقی برخورد کند.

او هم باید مثل ساغر از زندگیش در کنار خانواده پر محبتش لذت می برد خانواده او تنها آن ها بودند نه آرمین، باید این را به خودش می قبولاند، باید به خودش می فهماند که آرمین سهم او در این زندگی نیست.

به لباس ازدواج دائم بدون ثبت رسمی اشاره کرد

لبخند تلخی زد وبا خودش گفت: باید با این زندگی مبارزه کنم، با همه تلخی ها وسختی هاش، آرمین از اولم مال من نبوده، که حالا بخوام بخاطر رفتنش ناراحت باشم اون باید بره به همونجایی که از اول به آن تعلق خاطر داشته  با یک لبخند ساختگی از اتاق خارج شد صدای ساغر که با هیجان تمام داشت برای مادرش صحبت می کرد تمام فضای خانه را پر کرده بود به طرفش رفت و با خنده گفت: الهی من قربون آبجی خوشگلم برم که با تن صداش خونه رو منفجر کرده ساغر باچهره ای بشاش به طرفش برگشت وگفت: تو دیگه کجا بودی یه هویی روی سرمون خراب شدی ؟! خم شد و بوسه ای مهربانانه روی گونه اش نهاد وگفت: نازتو برم ساغر جون.. . حالا بابا رو چیکار کردی ؟ رفت اتاقش! آخ که دلم براش یه ریزه شده ساغر با نگاهی مشکوک آنالیزش کردوگفت: تو که دوروز پیش اینجا بودی، یه جور حرف می زنی انگار یه قرنه بابا روندیدی چش نداری عشق وعلاقه بین منو بابا رو ببینی؟! چش دارم، اما دیگه حوصله برخوردهای عشقولانه وحال بهم زن شما رو ندارم سپس به لباس ازدواج دائم بدون ثبت رسمی اشاره کرد وادامه داد حالا چرا کنگر خوردی لنگر انداختی اجازه ندارم توخونه خودم لباس راحتی بپوشم خونه خودم خونه خودم نکن، خونه تو خونه آرمین جونته ای جونت در بیاد با این زبون شش متریت، اگه تو اجازه بدی یه امشب و می خوام رو سرت خراب بشم اون وقت چرا.. .. ؟!!

نکنه آرمین جونت از خونه بیرونت کرده ؟!

لحن گفتار ازدواج دائم بدون ثبت طنز بودن حرفش را ثابت می کرد

نه عزیزدلم، بهم گفت برو یکم ادب ومعرفت به آبجی خوشگلت یاد بده که داره توی درس معرفت تجدید می شه جدی؟ ولی اون که به من می گفت کاشکی ازدواج دائم بدون ثبت رسمی هم یکم معرفت از تو یاد می گرفت با اینکه چهره و لحن گفتار ازدواج دائم بدون ثبت طنز بودن حرفش را ثابت می کرد اما ازدواج دائم بدون ثبت رسمی ناخوداگاه جدی شد وپرسید راس می گی ازدواج دائم بدون ثبت اون خودش اینو بهت گفت: ساغر از لحن جدی ازدواج دائم سبحان خنده اش گرفت وگفت: نه بابا شوخی کردم، نری شر بشی، دلم به یه شوهر خواهر باکلاس وجنتلمن خوشه اونم برج زهر مار بشه برامون زل زد توی صورتش ودوباره پرسید خوب پس چی می گفت ؟ فقط گفت زبون تو هم که توی درازا دست کمی از زبون ازدواج دائم سبحان نداره، منم گفتم زبون ازدواج دائم سبحان در برابر زبون من حکایت افتادن یه تیکه لواشک تویه گوشه ای از خیابون ولی عصره لبخند کجی از تشبیهش گوشه لبش نشست وگفت: که زبون من لواشکه آره عزیز، البته از اون بیمزه هاش حالا می رم بابا رو ببینم اما بعدا بهت می گم زبون کی لواشکه با صدای ازدواج دائم تلگرام چشم هایش را گشود وخمیازه ای بلند کشید وپرسید: تو اینجایی، چکار می کنی؟

یه ربعه دارم صدات می زنم نیم خیز شد و به صورت غمگین ازدواج دائم تلگرام خیره شد ودوباره پرسید: چیزی شده... خیلی گرفته ای؟؟

بغض الود گفت: چیزی نیست!! با محبت دستش را گرفت وگفت: نه، توی نگاه پریشونت خیلی چیزا قایم شده! حالا بگوببینم چی شده ازدواج دائم درحالی که سعی می کرد اشک هایش را کنترل کند غصه دار گفت: ازدواج دائمی با موضوع سروش بشدت مخالفت کرد.

می گه اون به درد تو نمی خوره آخه دلیلش چیه ؟

اشک هایش سرازیر شدند وبا گریه گفت: چه می دونم میگه هنوز کاروبارش مشخص نیست ونمی تونه تو رو خوشبخت کنه خوب بهش می گفتی اون پسر کاری وزرنگیه بهش گفتم، می گه زرنگی خالی که برای تو زندگی نمی شه مامانت چی، اون نتونست راضیش کنه؟

با خوشحالی دست ازدواج دائم مشهد را در دستش فشرد

اون که عمرا" رو حرف ازدواج دائمی حرف بزنه اما اینجوری که نمی شه، آخه حرف حسابش چیه حرفش اینه که سروش سربازه و شرایط ازدواج و نداره می خوای من باهاش حرف بزنم با خوشحالی دست ازدواج دائم مشهد را در دستش فشرد وگفت: جدی این کارو می کنی اگه این تو رو خوشحال می کنه، چرا که نه!

مرسی ازدواج دائم مشهد، می دونم با تاثیری که تو روی ازدواج دائمی داری حتما می تونی راضیش کنی، قسم میخورم اگه موافقت کرد، حتما حتما یه جائی برات جبرانش می کنم ازدواج دائم مشهد از ذوق زدگی ازدواج دائم لبخندی زد وگفت: یعنی این همه سروش و دوس داری! آهی کشید وگفت: تو که عاشق نیستی که حس یه عاشق و درک کنی با لبخند تلخی گفت: یعنی من سنگ دلم و درک وشعور ندارم نه منظورم اینه که توهنوز دلت جایی گیر نکرده که بدونی با حرف ازدواج دائم در حالی که به نقطه ای خیره شده بود، به فکر فرو رفت. ازدواج دائم دوست صمیمی وهمرازش بود که هرگز عادت نداشت چیزی را از او پنهان کند ازدواج دائم با اهل کتاب که اورا غمگین و در خودفرورفته می دید گفت: اوهوی کجا رفتی، دارم حرف می زنما نه بنزین به طرفش برگشت وگفت: نازی تو که از دل من خبر نداری ونمی دونی تو چه شرایط سختی هستم با شوخی ذاتیش گفت: کلک، نکنه دل توهم پی نخود سیاه رفته با سکوت سرش را پایین انداخت. ازدواج دائم با اهل کتاب با ناباوری نگاهش کرد وحیرت زده گفت: دکتر مشایخ! سرش را بالا گرفت ودر جوابش با غصه فقط نگاهش کرد ازدواج دائم با اهل کتاب با چشمانی متعجب گفت: ولی تو که همیشه می گفتی از او میان حرفش پرید وگفت: همیشه عاشقش بودم ازدواج دائم با اهل کتاب حتی قبل از ازدواجمون اما می دونم می خوای چی بگی، ولی باور کن خودمم هیچ وقت دلم نمی خواست اینو باور کنم.

ازدواج دائم با اهل کتاب حتی قبل از ازدواجمون

از روز اول تمام سعیم و کردم که جلو احساساتم و بگیرم.

اما هرچه جلوتر میرم بیشتر وابسته و گرفتارش میشم مهربان گفت: اما اون شوهرته ازدواج دائم تلگرام!

می تونی اینو بهش بگی بغضی عمیق به گلویش چنگ میزد، آرام گفت: نه! اون یکی دیگه رو دوست داره. وقتی فکر میکنم، اصلابه من تعلق نداره غرورم اجازه نمی ده که بهش نزدیک بشم و واقعیت و بگم اما اینجوری که نمی شه!

اصلا بهش بگو نمی خوای ازش جدا بشی قطره اشکی از چشمش به روی گونه اش غلتید ودر حالی که با سر انگشت آن را پاک می کرد گفت

مطالب مشابه


آخرین مطالب