از همسريابي انلاين شدنش لذت بردم و می برم....
با عصبانیت کنترل نشده ای گفتم: همسریابی آنلاین افغانستان واسم مهمهه! می فهمی؟؟!! با خونسردی سرشو تکون داد. بعدم گفت: چار ماهی می شه. پس حدسم اشتباه بود... گفتم شاید نتونسته ازدواج دو تا رو هضم کنه؛ البته اگه تا الان بگوشش رسیده باشه مطمئنا داغون شده! حالا که من احتمال می دم همسر یابی آنلاین عشق با اهمیتت خودشو کشته باشه بهت می گم که من باعث شدم هویت واقعیشو بفهمه و از همسريابي انلاين شدنش لذت بردم و می برم.... نفسم از همسریابی آنلاین جملاته وحشیانه و بی رحمانش گرفت....
با صدایی لرزون گفتم: تو.... تو یه روانیه جانی هستی.... یه دیوونه ای!! خنده ی بلندی کردی و از جاش بلند شد و دستی به لباسش کشید. با مردن اون دختره همسریابی آنلاین متاسف شدم. درسته خود کشی کرده ولی به هر حال وحیدم مقصر بوده دیگه... منم از جام بلند شدم و با انگشتم قطره اشکمو کنار زدم. تو وحیدو از کجا می شناسی؟! آ آ، وحید قدیمی ترین دوستمه، اصلا فکر نمی کرد همسر یابی آنلاین دوست احمقت عاشقش بشه! تازه همسریابی آنلاین تلگرام همچین مالیَم نبوده که وحید بخواد ازش خوشش بیاد. خلاصه که هدف وحید سرگرمی بود اما مث اینکه این همسریابی آنلاین رایگان زیادی کمبود داشت!
باورم نمی شد داره درمورد همسریابی آنلاین دوهمدم این طوری حرف می زنه
باورم نمی شد داره درمورد همسریابی آنلاین دوهمدم این طوری حرف می زنه. با دو قدم خودمو بهش نزدیک کردیم. قدش بلند بود، ولی منم کوتاه نبودم. تو چشمای سبز و بد رنگش زل زدم. بعدم با تمام توانم زدم زیر گوشش... زر اضافی نزنی. همسر یابی آنلاین واسه این بود که با اون دهن کثیفت اسم همسریابی آنلاین رو نیاری و درموردش! یدونه دیگه هم زدم اینم بخاطر همسریابی آنلاین افغانستان! راهمو ازش کج کردم و وارد شدم و مسیر قبر همسریابی آنلاین دوهمدم رو پیش گرفتم...
همسریابی آنلاین طوبی! با ناباوری اسممو صدا زد
نمی تونم خوب راه برم. صداشو از پشت سرم می شنوم. حیف که جاش نیست همسریابی آنلاین تلگرام وحشی ولی بعدا چنان حالتو می گیرم که به حال خودتو همسریابی آنلاین رایگان آرتانه سره راهی زار زار گریه کنی. به پشت سرم نگاهی نکردم و به راهم ادامه دادم. سرم ناجور گیج می ره، کل وجودم سست شده. بعد از یک ربع با کمک یه خانم جوون خودمو به سختی به قبر همسریابی آنلاین می رسونم. از زن تشکر کردم و کنار قبرش نشستم. یه چهره آشنا رو کنارم دیدم... همسریابی آنلاین طوبی! با ناباوری اسممو صدا زد.
واقعا دیگه نمی تونم هوشیار باشم. زانو زدم... صورتمو گذاشتم روی قبر سردش و به تاریکی عمیقی فرو رفتم... از این بیمارستان متنفرم... اینجا حالمو بدتر می کنه و فقط همسریابی آنلاین دوهمدم روز کذایی و غمناک رو به یادم میاره. بعد از اینکه از حال رفتم همسریابی آنلاین طوبی با آمبولانس منو اورد اینجا و الانم رفت جواب آزمایشمو بگیره. در زد و اومد داخل... موهاش تو صورتش ریخته بود و به پایین نگاه می کرد. همسر یابی آنلاین حالتش حس خیلی بدی رو بهم القا کرد ولی بازم خودمو نباختم. دکتر چی گفت؟ اروم اومد و رو صندلی کنارم نشست.
گفت که همسریابی آنلاین رایگان درسته
قول بده که آروم باشی. سرمو تند تند تکون دادم.. لباشو تر کرد. ببین دلارا، تو... ینی تو... من گفتم که حتما یه اشتباهی شده... به دکتر التماس کردم، ولی همسریابی آنلاین رایگان گفت که... گفت که همسریابی آنلاین رایگان درسته. جملاتش بی سرو ته بودن. حرفشو قطع کردم و محکم داد زد زدم. بهت می گم دکتر چی گفته!!!؟؟ دستی تو موهاش کشید. چشمامو بست و تند گفت: تو تومور مغزی داری! سریع بلند شد و از اتاق رفت بیرون.
به جای خالیش خیره شدم.... جمله اخرش مثل ناقوس مرگ تو سرم می پیچید... من، تومور مغزی دارم...؟! سرمو به چپ و راست تکون دادم و از جام بلند شدم، سرمو گرفتم. دستمو آروم آروم به سمت در رفتم. درو باز کردم، رهامو دیدم که دستاشو به سرش گرفته بود و درحالی که چشماشو بسته بود زیر لب باخودش یه چیزایی زمزمه می کرد. بهش نزدیکتر شدمو کنارش نشستم ولی مثل اینکه حضورمو حس نکرد. داداشم همسريابي انلاين می شه، حالا اگه پرسید از دلارا خبری داری یا نه چی بهش بگم؟! بگم داداش دلارات تومور داره!؟
همسریابی آنلاین طوبی با تو ام!
وقتی حال من انقدر گرفته شد همسریابی آنلاین دوهمدم دلداده چی به سرش میاد؟ با عجز صداش زدم. همسریابی آنلاین طوبی... سریع سرشو اورد بالا و نگام کرد. دلارا تو اینجایی؟! داشتی در مورد کی حرف می زدی؟ هیچی نگفت و فقط بهم نگاه کرد. پامو کوبیدم به زمین و صدامو بالا بردم. همسریابی آنلاین طوبی با تو ام! داشتی درمورد کی حرف می زدی؟ بازم هیچی نگفت. زل نزن تو چشم من! یه چیزی بگو! سرشو تند تند به چپ و راست تکون داد. اسم آرتان تو سرم رژه می رفت. با تردید گفتم: همسریابی آنلاین افغانستان؟ دلارا...حالا من چجوری بهش بگم؟ مگه واسش مهمه؟ سرشو انداخت پایین. از جام بلند شدم.