با اصراری که خانواده اش برای ازدواج سریعش دارن این امکان نداره، تازه سایت همسریابی توران81 اگه بدونه خانواده اش با ازدواج ما مخالف بودن عمرا" که راضی بشه بد به دلت راه نده سایت همسریابی توران81 پسر باشعور و فهمیده ایه آخ نمی دونی سایه!
اگه سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم رضایت بده
چقد خانواده اش منتظرن سایت همسریابی توران81 جواب رد بده، سروش چندماه گرفتارشون بود تا راضی شدن بیان خواستگاری، حالا اگه سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم جواب رد بده، اون وقته که باید بگی: خر بیار و باقالی بار کن.
سایه از لحن آخر سخنش خنده ای کرد و گفت: خوشم میاد تو اوج دغدغه فکری هم دست از خوشمزگی ور نمی داری اگه سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم رضایت بده همه نگرانی هام از بین میره. سایه با غصه گفت: قدر سایت همسریابی توران81 رو بدون نازی! این که اون نگران زندگی تو، از مزیت داشتن یه برادر مهربونه که من نداشتم واگر بود حتما جلوی ازدواج مسخره ام رو می گرفت. نازنین دست های سردش را در دست گرفت و گفت: سرنوشت هرکس از قبل رقم خورده و توهم دیگه بهتره به جای غصه خوردن با این زندگی کنار بیای همراه با آهی عمیق گفت: دلم می خواد، اما نمی تونم نازی! نمی تونم! با ورود سایت همسریابی توران 81 بدون فیلتر به اتاق حرفشان راقطع کردند و سایت همسریابی توران 81 بدون فیلتر که متوجه شده بود با ناراحتی و اعتراض رو به سایت همسریابی دوهمدم گفت: بعد از یه هفته که میای اینجا بازم سرت توگوش این نازنینه، مگه مامان دروغ میگه که اگه شاهنامه هم تموم بشه حرف شما دوتا تموم بشو نیست، حالا خوبه هر روز همدیگه رو تو دانشگاه می بینین نازنین با لودگی گفت: آخه می دونی سایت همسریابی توران 81 بدون فیلتر جون، من اینقد گلم که همه عاشقم میشن تومگه گل کلم باشی با این ریختت این روزا خیلی بامزه شدی توران 81 سایت همسریابی کوچولو کوچولو تو گهواره داره شیر می خوره، منو میگن توران 81 سایت همسریابی خانم نازنین برای کنف کردنش گفت: حالا توران 81 سایت همسریابی خانم! عزیز دلم امرتون چی بود، بی اجازه ودوپا پریدی وسط بحث ما ؟ سايت همسريابي توران81 از رونرفت و گفت: نازی جون، هیشکی توخونه خودش اجازه نمی گیره این شما دوتایید که فراموش کردید اینجا مهمونید خانم خوشگله، کاری نکن آبجی جونت و بردارم برم خونه خودمونا این آبجی بی قید و بی وفا ارزونی خودت، فکر کردی خیلی ازش خوشم میاد، اون اگه وفا داشت که قبل از این که دست تو رو بگیره بیاره اینجا، اول سراغ منو می گرفت سایت همسریابی دوهمدم که دید شوخی های سايت همسريابي توران81 و نازنین دارند رنگ جدی می گیرد و سايت همسريابي توران81 دلخور وناراحت است از جا برخواست و با محبت گفت: وای سایت همسریاب توران81! عزیزم تو از من دلخوری؟
.من فقط چون توی اتاقت بودی گفتم شاید سرگرم مطالعه ای نخواستم مزاحمت بشم
سایت همسریاب توران81 در حالی که اشک درون چشم هایش حلقه بسته بود با بغض گفت: من اگه دو روز تو رو نبینم دلتنگت می شم و تو انگاراصلا من برات وجود ندارم.
بابا و مامان هم که حرفشون شده فقط تو! سایه چی می خوره ؟
چی می پوشه؟با درس های سنگینش چیکار می کنه؟،
سایت همسریاب توران81 بدبختی هم هست
کارهای خونشو کی انجام میده؟انگار فقط سایه وجود داره، یکی نیست بهشون بگه یه سایت همسریاب توران81 بدبختی هم هست که امسال باید کنکور بده و نیاز به محبتشون داره.
احساس می کنم آینده من برا هیشکی مهم نیست سایه با محبت دستش را در دست گرفت وکنار خودش نشاند و با غصه گفت: منم حس تو رو دارم وبیشتر اوقات فکر می کنم هیچ کس دوستم نداره واحساس تنهایی می کنم، شاید باور نکنی سایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم! ولی من روزی چند بار آرزو می کنم کاش جای تو بودم تو که ازدواج کردی، اونم با کسی که همه آرزوشو دارن و اون هم خیلی دوستت دارهسایت همسریابی توران 81 ازدواج دائم تو از زندگی من هیچ نمی دونی، پس نمی تونی این جوری قضاوت کنی
در عمق چشمانش زل زد وگفت: چی رو نمی دونم،
می خوای بگی چون شما رو مجبور به ازدواج کردن اون تو رو دوس نداره، ولی سایه اون اگه تورو دوست نداشت امروز به محض رسیدنت زنگ نمی زد ببینه رسیدی یا نه! نازنین نگاه متعجبش را به سمت سایه چرخاند.
برای آرام کردن سایت همسریابی توران 81 جدید چه سوتی داده
سایه متوجه شد برای آرام کردن سایت همسریابی توران 81 جدید چه سوتی داده به همین دلیل سریع گفت: نه! منظورم این نبود که اون دوستم نداره ؛فقط آرمین همیشه گرفتار کاراشه و هیچ وقتی برای من و زندگیمون نداره.سایه تو خیلی پر توقع و زیاده خواهی آرمین یه مرد کامل و ایداله، که هر زنی آرزوشو داره سایه برای عوض کردن موضوع گفت: شاید تو درست بگی، حالا از خودت برام بگو، اوضاع درسات چطوره خوبه، یعنی بدک نیست، فقط چندتا مشکل فیزیک دارم که، هر وقت حرافی های این خانم تمام شد بیا اتاقم برام حلشون کن نازنین برآشفت وبا اعتراض گفت: میگم من جاری توام یا هووت که این همه ازم بدت میاد. سایه میان حرفشان پرید و گفت: وای سرم رفت، خستم کردین، سایت همسریابی توران 81 جدید خواهش می کنم برو اتاقت من بعدا میام پیشت.
سایت همسریابی توران 81 جدید در حالی که اتاق را ترک می کرد
سایت همسریابی توران 81 جدید در حالی که اتاق را ترک می کرد با دلخوری گفت: باشه،بازم منو از سر خودتون وا کردین، ولی ایراد نداره به وقتش تلافی می کنم این یادتون باشه و از اتاق خارج شد.سایه رو به نازنین باتعجب گفت: این امروز با تو چش بود. ؟؟؟؟؟نازنین لبخندی زدو گفت: این که همیشه چش دیدن منو نداره، حالااینو ولش کن و راستشو بهم بگو چطور تونستی کوه غرور و در هم خوردو نابود کنی منظورت چیه ؟ خودتو به خریت نزن، منظورم آقای دکتر مشایخه که فک کنم کارشو ساختی
وچشمکی به سایه زد سایه با پوز خندی گفت: چقدر تو خنگی دختر، این فیلمشه که بگه ما خیلی خوشبختیم و از این حرفا.
جدی! اما خیلی مشکوک می زنه، کلک، نکنه مخشو زدی لو نمی دی آهی کشید.