سایت همسریابی موقت هلو


آیا سایتی برای سیقه یابی داریم؟

کس دیگه ای رو صیغه یابی تلگرام داری؟! آخه خنگول، من اگه یکی دیگه رو صیغه یابی تهران داشتم، اصلا با تو دوست نمی شدم که... چشم هاش رو به من دوخت.

آیا سایتی برای سیقه یابی داریم؟ - سیقه یابی


سیقه یابی

سیقه یابی رفت بغل شایان نشست، ناخوداگاه اخم هام رفت تو هم. شروع کردم به تدریس، وسط های درس بودم که نگاهم به صیغه یابی خورد که مدام در گوش ساینا وز وز می کرد و صیغه یابی مشهد هم معلوم بود کلافه ست و همش نفس های عصبی می کشه! تصمیم گرفتم کمکش کنم. بزرگمهر بیرون! اما استاد... گفتم بیرون! چشم استاد! قشنگ برق چشم های سیقه یابی رو حس می کردم. وقتی صیغه یابی تهران رفت بیرون، ساینا یه لبخند زد و خیره شد به در. وقتی لبخند می زنه، چقدر جذاب می شه! کلاس تموم شد و صیغه یابی هلو با سحر و بهاره و علی با هم رفتن بیرون.

چرا صیغه یابی تهران سعی می کنه انقدر این خانواده رو اذیت کنه؟!

منم پشت سرشون رفتم بیرون، شایان اومد و دست صیغه یابی مشهد رو گرفت و ته دانشگاه برد. دست هام خود به خود مشت شد و نمی دونم چم شد؛ اما خیلی عصبی شدم! آخه طبق مکالمات بهاره و سیقه یابی باهم، فهمیدم که ساینا با صیغه یابی تو گل مونده! اون موقع داغ بوده و نفهمیده و رابطش با شایان رو قبول کرده؛ اما الان نمی خواد و بالاجبار این 3 روز رو باهاش در ارتباطه و حرف می زنه! پوف، این پرونده داره عذابم می ده! چرا حل نمی شه؟! چرا صیغه یابی تهران سعی می کنه انقدر این خانواده رو اذیت کنه؟!

صیغه یابی هلو، چرا ازم فاصله می گیری؟

چقدر این استاده باهوشه، فکر کنم از زرهای مفت شایان فهمید کلافم که پرتش کرد بیرون! وجی: علاوه بر باهوشیش، خیلی جذاب بودها! آره، ناموصا دیدی وجی جونم، به صاحبش ببخشتش! صاحاب نداره که... از کجا فهمیدی؟ خو خاک تو سر، حلقه دستش نبود! راست می گی ها! دقت نکرده بودم وجی جونم، چقدر تو باهوشی! آره، ما اینیم دیگه! صیغه یابی چته؟! دستم رو ول کن! آروم... اه، من رو کجا می بری؟! صیغه یابی هلو، چرا ازم فاصله می گیری؟! یعنی چی؟ فازت چیه؟ ولم کن، می خوام برم. لحظه به لحظه بیشتر نزدیکم می شد و من هم همش می رفتم عقب، پوف! آخ، دیگه جا ندارم، این دیوار لعنتی چی می گه اینجا؟! نه، نه، نیا جلو! شای... صیغه یابی مشهد ن... نیا! من طاقت ندارم ببینم از خودم دوری، من نمی دونم چرا ازم فاصله می گیری!

من... من دوست دارم سیقه یابی! نمی خوام ببینم ازم فاصله می گیری! صیغه یابی هلو من رو... من رو صیغه یابی مشهد داشته باش، مثله منی که عاشقتم! این چرا انقدر چرت و پرت می گه! آخه اسکل، من چرا باید صیغه یابی تلگرام داشته باشم؟ خیلی تحفه ای؟! بابا من داغ بودم، یه گهی خوردم، تو دیگه عنش رو درنیار! صیغه یابی هلو، برو کنار لطفا! دوسم نداری، نه؟! نه... من اون شب زیاد حالم اوکی نبود، از خانوادم صیغه یابی در تهران بودم! فکر می کردم، می تونم با تو جای اون ها رو پر کنم؛ اما همه جای خودشون رو دارن! من متاسفم... این 3 روز همش داشتم به این فکر می کردم که این رو چجوری بهت بگم؛ اما نمی شد...

می ترسیدم دلت بشکنه! کس دیگه ای رو صیغه یابی تلگرام داری؟! آخه خنگول، من اگه یکی دیگه رو صیغه یابی تهران داشتم، اصلا با تو دوست نمی شدم که... چشم هاش رو به من دوخت: یعنی حتی یکم هم دوسم نداری؟! ببین، صیغه یابی تلگرام داشتن حس شیرینیه که من هنوز... هنوز نتونستم تجربش کنم، من متاسفم! فشار دستش کمتر شده بود، بخاطر همین از فرصت استفاده کردم و با دو از کنارش رد شدم.

خب، سایی جون پرونده صیغه یابی رو بستی، باریکلا!

خب، خب، سایی جون پرونده صیغه یابی رو بستی، باریکلا! رفتم سمت صیغه یابی در قم و پس گردنی زدم که با سر رفت تو زمین! هاهاها، چقدر حال میده اصلا؛ یعنی مردم آزار تر از خودم ندیدم! بهاره: بمیری... دختره شپشو! با خنده: هوی، هوی، دیگه پرو نشو! اصلا خوب کردم، همینه که هست... بهاره: بیا بریم من موهامو درست کنم. سمت سرویس بهداشتی رفتیم و جلوی آینه وایسادیم، اوف، ما چه جذابیم! رژ لبم رو تمدید کردم و موهای فندقی لختم رو کنار گوشم زدم.

1 ساعت دیگه دومین کلاس رو با همین یاروئه که اومده بود، داشتیم؛ یعنی ریدم تو این زندگی! چقدر جلوش سوتی دادم، اونم به مقدار زیاد! صیغه یابی در قم، جون جدت بیا از مکان منحوس بریم بیرون! من موندم ملت چی می خورن، این بوئه جذاب رو تولید می کنن؟! اصلا این ملت رو درک نمی کنم! بعد همین اسکل هایی که بوهای خوب تولید می کنن، میان حرف از جهان سوم می زنن و شعار می دن، در حالی که حتی بلد نیستن به مکان های عمومیشون اهمیت بدن! وایی، خفه شدم!

مطالب مشابه


آخرین مطالب