چه گوری هستی که گوشیتو جواب نمیدی از این لحن و کلام سایت هلوبان حسابی وا رفت چقدر ساده و احمق بود که فکر می کرد سایت هلوبان هم دلتنگش بوده پس با همان لحن جوابش داد توی همون گورستونی که خودت چند ساعت پیش بودی کمی ملایمتر از قبل گفت: نمی تونی وقتی سر کلاسی گوشی و روی پیغام گیر بذاری با تمسخر گفت: نه چون قبلا این دستور و صادر نفرموده بودین!
شما عقده احترام دارین با حرص نفسش رابیرون داد و گفت: جواب این بی ادبیتو به وقتش میدم حالا تا ساعت چند کلاس هستی یه رب به شش ساعت شش بالاتر ازدرب خروجی دانشگاه کنارکیوسک روزنامه فروشی منتظرت هستم اونوقت چرا؟ زیاد دل خوش نباش، نمی خواهم ببرمت تفریح امشب کار دارم دیروقت میام خونه تو رو می رسونم خونه پدرت با لحن نیشداری گفت: دوباره می خوای بری خواستگاری؟ بی توجه به کنایه اش گفت: همون یه بارم که رفتم اشتباه محض بود حرصی گفت: نمی خواد زحمت بکشی خودم می تونم با نازنین برم لازم نکرده مزاحم کسی بشی، بمون خودم میام دنبالت
دیر هم نکن چون عجله دارم و بدون خداحافظی گوشی راقطع کرد. با عصبانیت زمزمه کرد: خود شیفته ی عوضی!! نازنین سایت هلو صیغه یابی زدو گفت: توکه عاشق این خود شیفته عوضی بودی حالا چرا مثل دشمن خونیت باهاش حرف می زدی اگه با این کوه غرور این مدلی حرف نزنم پرو میشه، همین حالاشم کلی کلاس می ذاره برام حالا مشکلش با سایت هلو پنل کاربری چیه؟ چه می دونم رگ غیرتش باد کرده، میگه دوست ندارم سوار ماشینش بشی با این حساب مطمئنم که عاشقت شده اون فقط نگران آبروشه، می ترسه کسی مارو با هم ببینه چقدر تو خنگی دختر، کی می خواد شما رو با هم ببینه کسی اینجا که قضیه ازدواج تو رو نمی دونه تازشم ما که هر جا می ریم با هم هستیم شاید دلیلش همون سوء ظنه باشه این آقا مشکوک میزنه اگه واقعا دوستت نداره پس حتما یا روانیه یا همون سادیسمه آخه خانم روانشناس این دو تا که گفتی که یکی هستن اصلا می خوای یه کاری کنم سایت هلوو جدی شد وپرسید: چه کاری؟
وای سایت هلو همسر
با سروش هماهنگ می کنم ومی ندازیمش تو گونی ویک راست می بریمش پیش یه روانشناس تا ببینیم چه مرگشه وای سایت هلو همسر خواهش می کنم بیمزگی و بذار کنار، من دارم جدی با تو حرف می زنم وراه چاره می خوام تو مسخره بازی درمیاری، اصلا ولش کن من که چند ماه دیگه ازش جدا میشم پس دیگه چکارش دارم که روانیه یا سالمه من فقط نگرانتم سایت هلوو! اصلا نمی تونم حساسیتش به سایت هلو رودرک کنم خوب اونم یه مرده، درسته که هیچی بین ما نیست ولی من رسما زنشم، سایت هلو اومده راست راست بهش گفته به من علاقه داره ومنتظره که ما ازهم جدا بشیم پس چرا این همه کنترلت میکنه در حالی که اصرار داره زودتر از هم جدا بشین اون فقط یکم غیرتیه اون وحشتناک غیرتیه و امیدوارم در همین حد باشه از جا برخاست وگفت: بلند شو بریم سر کلاس که فک کنم دیگه استاد اومده باشه درکنار نازنین و دوشادوش هم از در دانشگاه خارج شدند سایت هلو در حالی که به اتوموبیلش تکیه زده بود به انتظارشان را می کشید ؛آن دو را که دید، خندان حرکتی به بدنش داد واز آن حالت بیرون آمد وبه طرفشان رفت. ودر حالی که نگاهش به سایت هلوو بود با خنده گفت: به سایت هلوو خانم عزیز، مشتاق دیدار!
سایت هلو صیغه با سایت هلو کیش شادمان
برای دیدنت باید تور بندازیم ؟! لحظه ای از دیدارش جا خورد و دستپاچه سایت هلو صیغه یابی ساختگی زد و گفت: سلام آقا سایت هلو، خوبید! آره از احوالپرسی شما هم خوبم و هم سر حال کنایه اش را گرفت و در حالی که با نگرانی اطرافش را دید می زد گفت: من یکم گرفتارم! خواهش می کنم گرفتاری منو به حساب بی ادبیم نذارید سایت هلو صیغه با سایت هلو کیش شادمان گفت: حالا چرا این همه لفظ قلم حرف میزنی، مگه من کیم! او هیچ وقت با سایت هلو صیغه این همه تعارفی نبود وخودش هم نمی فهمید چرا با او این همه خشک و رسمی حرف می زند.
به سایت هلو کیش کاملا تصنعی اکتفا کرد وگفت: من فقط یکم عجله دارم که اگه اجازه بدید رفع زحمت کنم سپس روبه نازنین اضافه کرد: سایت هلو همسر با من کاری نداری؟
نازنین در حالی که به رفتارش دقیق شده بود با محبت گفت: نه عزیز! برو پس فعلا با اجازه هنوز قدمی برنداشته بود که سایت هلو صیغه دوباره گفت: خوب می رسوندیت نازنین دخالت کردو گفت: سایت هلو صیغه دکتر بالاتر منتظرشه، بذار بره لبخند رو لبهای سایت هلو پنل کاربری ماسید وبا صدای خفه ای گفت: ولی...